جعفر ابراهیمی
قسمت دوم: مطالبات 31 تیر، مطالبات مغفول مانده از سوی فرادستان
اگر 31 تیر از بطن جنبش زاده شد پس مطالبات آن نمیتواند مستقل از مطالبات پیشین باشد. در اصل مطالبات معلمان در 31 تیر، مطالبات عینی و ملموسی بود که طی سالهای پیش بهخاطر عدم توجه در دولتهای احمدینژاد و روحانی انباشته و رسوبی شده بود این مطالبات در خلأ شکل نگرفته بود و منبعث از زیست اجتماعی معلمان سراسر ایران بود. در 31 تیر، مطالباتی که در 10 اسفند، 27 فروردین و 17 اردیبهشت تکرار شده بودند و محور اصلی مطالبات بودند مطالباتی که توسط شورای مرکزی تشکلهای صنفی معلمان، در قالب فراخوان و بیانیه بارها مطرحشده بود.
اما نمود عینی و ملموس مطالبات هر جنبش را میتوان در قالب شعارهای مطرحشده توسط آن جنبش ارزیابی نمود هر جنبشی برای پویایی خود باید در هر مرحله شعار خود را انتخاب و برمدار آن حرکت کند. از این منظر میتوان شعارهای مطرحشده در سطح جنبش را در دستهبندی زیر مشاهده نمود. شعارهای مطرح در 31 تیر، همان شعارهایی بود که معلمان تا پیش از 31 تیر، با سکوت بارها فریاد زده بودند شعارهایی که در روز 31 تیر، در سایه مشت آهنین دولت و سرکوب شدید هرگز روی دست معلمان بالا نرفتند.
پیش از پرداختن به این دستهبندی بر این نکته تأکید میکنم که در فقدان شرایط برای برگزاری مجامع عمومی و با گسترش گروههای تلگرامی در فضای مجازی، عملاً مطالبات و شعارهای تجمعات معلمان در این فضا ظهور و بروز پیدا میکرد/میکند که به نوعی نقش “مجامع مجازی”[1] برای تشکل ها را ایفا می نمایند و کانونها و شورای مرکزی تشکلهای صنفی بخشی از خواستههای خود را بر همین اساس جمعبندی و مطرح مینمایند.
مطالباتی که در بین بدنه فراگیر بودند: شعارهای معیشتی و رفاهی
شعارهای مطرحشده در این دستهبندی ناشی از شرایط اقتصادی زیست معلمان است مطالباتی که درد مشترک تمام معلمانی است که زیست آنان تحت تأثیر بیعدالتی و تبعیض با مشکل جدی روبرو است. بهجز افرادی که در صنف معلمان هستند اما بهخاطر برخورداری از رانت وفاداری یا خاستگاه طبقاتی خانواده از امکانات ویژهای برخوردارند، اکثریت معلمان نسبت به وضعیت رفاهی و معیشتی خود معترض هستند، این وضعیت، مطالباتی را شکل داده است که میتوان از این مطالبات بهعنوان مخرج مشترک مطالبات اکثریت معلمان و بهعنوان مطالبات فراگیر یاد نمود. بحث حقوق و دستمزد عادلانه، برخورداری از بیمه کارآمد، امنیت شغلی و … در این ردیف قرار دارند.
متأسفانه دولتها هرگز پاسخ مناسب و درخور به این مطالبات ندادهاند گویی به همان اندازه که تحقق این مطالبات برای بدنه معلمان، فعالین و تشکلهای صنفی حیاتی است بیتوجهی و تن ندادن به این خواستهها از طرف فرادستان نیز در برنامه دولتها امری ضروری و حیاتی است. از این منظر است که دولت فعلی و دولتهای قبلی در قالب انواع و اقسام استدلالهای عجیبوغریب کوشیدهاند تا مانع تحقق این مطالبات گردند. از استدلال بیاساس ارتباط مستقیم افزایش دستمزد زحمتکشان با افزایش تورم تا استدلال بیمایه فقدان منابع و بودجه امروز باوجود اختلاسهای فراوان و فیشهای نجومی افشاشده و نشده بیمعناست. بهعنوانمثال مطالباتی که در 31 تیر در قالب شعارهای زیر بارز شدند را می توان شعارهای فراگیر جنبش در طی 15 سال اخیر دستهبندی نمود:
هماز فرق می نالیم هم از فقر
معلم بیدار است از تبعیض بیزار است
حقوق بالای خط فقر حق معلمان است
یکی از ویژگی های بارز در شعارهای 31 تیر، تاکید بر وضعیت معیشتی و رفاهی پیشکسوتان و معلمان بازنشسته بود همچنین در 31 تیر ، رسیدگی به وضعیت نامطلوب معلمان آزاد، قراردادی و پیمانی مورد تاکید واقع شده بود.
مطالباتی مبتنی بر بهبود کیفیت آموزشی با تاکید بر نفی خصوصیسازی آموزش عمومی
این دسته از مطالبات اگرچه به میزان مطالبات دسته اول در بین بدنه معلمان فراگیر نبود/نیست ولی طی سالهای اخیر با تلاش فعالین صنفی و اقبال کانونها به مباحث آموزشی بروز و ظهور بیشتری یافته است. مطالباتی که فراتر از بحث معیشتی و زندگی روزمره معلمان، به کیفیت آموزش در مدارس از ابعاد مختلف میپردازد. انتقاد از محتوای آموزشی کتب درسی تا استانداردسازی و ایمنسازی مدارس در مرکز این مطالبات قرار دارند اما یکی از مطالباتی که در دو سال اخیر بروز بیشتری پیدا نمود بحث انتقاد از روند خصوصیسازی آموزش عمومی و به محاق بردن حق تحصیل کودکان طبقات فرودست بود.
کسانی که در طرح جدی این مطالبه نقش داشتند طیفی از فعالین صنفی منتقد وضعیت آموزشی موجود بودند که از طریق یادداشت و مصاحبه نسبت به روند رو به رشد خصوصیسازی در دولت روحانی و تأثیرات مخرب آن بر کیفیت آموزش روشنگری نمودند. حاصل این روشنگریها همراه کردن بدنه معلمان با این مسئله اساسی بود که منافع صنفی معلمان با مسئله آموزش و حق کودکان پیوند خورده است ازاینرو در مقطع 31 تیر مخالفت با خصوصیسازی ازجمله شعارهای مطرح بین فعالین صنفی بود. مطالباتی که در شعارهای زیر ماده شده بودند ازجمله شعارهایی بودند که عدالت آموزشی را مطالبه میکردند.
آموزش رایگان و با کیفیت حق دانش آموزان است.
بی توجهی به آموزش و پرورش = افزایش آسیب های اجتماعی در جامعه
این شعارها نشانی از بلوغ جنبش در پیگیری حق دانش آموزان بود و نکته قابل توجه در این شعارها جهت گیری اجتماعی است که معلمان را با سایر ذینفعان امر آموزش در راستای یک آموزش انسان محور پیوند می زند.
مطالباتی از جنس آزادی : معلمان دربند را آزاد کنید
اگر هر حرکت و جنبشی نتواند متناسب با شرایط شعار مرحلهای خود را انتخاب نماید نمیتواند در مدار بالاتری قرار گیرد. لذا از چند منظر مطالبه امنیت فعالین صنفی، تأکید بر آزادی معلمان دربند، اعتراض به خط برخورد با معلمان با تأکید بر حق تشکل یابی مستقل امری ضروری بود. از منظر وضعیت فعالین صنفی، نهتنها در آستانه 31 تیر روزنهای برای بهبود شرایط معلمان دربند و دارای پرونده دیده نمیشد بلکه پروندههای جدیدی نیز توسط نهادهای درون و بیرون دولت گشوده میشد. از منظر دیگر این مطالبه از دولتی صورت میگرفت که مدعی برچیدن فرهنگ امنیتی و اعتقاد به فعالیت اصناف بود این مطالبه شاخصی برای پایبندی فرادستان به آزادیهای مدنی بود. دولت روحانی پیشتر از 31 تیر برای فعالیت تشکلهای همسو با خود شرایط لازم را فراهم نموده بود اما مانند دولت احمدینژاد مانع از فعالیت رسمی کانونهای صنفی بود در مقابل این رویکرد طبیعی بود که شعار حق تشکل یابی مستقل به یک شعار محوری تبدیل گردد. شعاری که تحقق آن به شکلگیری ظرف فعالیتهای جمعی راه میبرد و آزادی تشکل یابی را تضمین می کرد.
اما یکی از اصلیترین و کانونیترین مطالبه 31 تیر، در شعار آزادی معلمان دربند عینیت یافته مییافت این شعار ازآنجهت اهمیت داشت که با نزدیکی به زمان آزادی شاخصترین زندانی معلم، رسول بداقی، اما امیدی به آزادیاش دیده نمیشد، علیاکبرباغانی به زندان فراخوانده شده بود و دبیرکل کانون تهران بهتازگی بازداشتشده بود و بیم آن میرفت که روند بازداشتها ادامه یابد در یک چنین شرایطی شورا و فعالین صنفی برای دفاع از معلمانی که بهخاطر فعالیت صنفی در زندان بودند شعار :
جای معلم زندان نیست
معلمان زندانی را آزاد کنید
را بهعنوان یک شعار محوری در 31 تیر انتخاب کردند تا نشان دهند جنبش در مدار تکاملی خود رادیکالترین شعار خود را مطرح و پیگیری میکند. رادیکالیسمی که حرکت را نه در فرم و به معنای تندوری، بلکه در محتوا و به معنای ریشهای سامان میدهد. بی شک اگر جنبشی که نتواند از فعالینش که بهخاطر پیگیری مطالبات صنفی دچار محنت زندان شدهاند حمایت نماید قادر به تحقق مطالبات نخواهد بود.
ادامه دارد …
[1]. برای مطالعه در مورد نقش مجامع مجازی معلمان نگاه کنید به یادداشت، از مجامع کارگری تا مجامع مجازی معلمان، به قلم یاسر ریگی در حقوق معلم و کارگر
حقوق معلم و کارگر