این روزها مطالب زیادی در روزنامه های رسمی به مشکلات معیشتی کارگران میپردازند و گاه با برخی چهره ها و بازنشستگان نیز مصاحبه میکنند. بازتاب وضعیت تحمل ناپذیر زحمتکشان در روزنامه های رسمی که عادت به انکار یا کوچک نمایی مسائل کارگران داشتند خود نشان از پیشروی کارگران و تحمیل صدایشان بر مناسبات حاکم است. همچنین فعالین صنفی و کارگری با مشارکت در فضای مجازی و روزنامه ها به اشکال مختلف به پیشبرد بیشتر این خواسته ها کمک کرده اند.
در این یادداشتها به فاصله شدید و فزاینده ی درآمد و هزینه و همچنین به کوچک شدن سفره زحمتکشان و پایین آمدن قدرت خرید مردم تا جایی که تأمین غذایی هم با مشکل مواجه شده است، پرداخته شده است. در ادامه ذکر شده که دولت به رغم شعارهای کنترل تورم و رشد اقتصادی، عملا از پاسخ درخور به مشکلات عاجز است، و هیچ اعتنایی نیز به تشکلهای کارگری و سه جانبه گرایی طبق کنوانسیونهای سازمان جهانی کار نمیکند و حتی دستمزدها طبق روال قانونی موجود نیز افزایش پیدا نمیکنند.
واقعیت این است که این بحثها بدون پرداختن به یکی از مهمترین ریشه های مشکلات یعنی سرکوب شدید کلیه تشکلهای مستقل مطلقاً بیفایده است. مگر هیچ تشکل کارگری ای که از بطن کارگران بدون دخالت دولت –کارفرما و در یک فضای دموکراتیک به وجود آمده باشد در روند کذایی سه جانبه گرایی مشارکت داشته که اکنون مورد «بی اعتنایی» قرار گرفته باشد؟ طی سالیان اخیر تعداد انگشت شماری تشکل مستقل از جمله سندیکای کارگران شرکت واحد، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، کانونهای صنفی معلمان، تشکلات مستقل بازنشستگان، کانون نویسندگان …، با وجود هزاران موانع سیستماتیک و انواع سرکوب ایجادگردیدند که بسیاری از اعضای آنها یا زندانی و اخراج شدند و یا هنوز در حبس هستند و تحت تعقیب و بطور دائمی زیر نظر و کنترل نیروهای سرکوبگر امنیتی.
تنها در صورت گسترش و نقش آفرینی چنین تشکلهایی، و با پشتوانه و دخالت حداکثری کارگران و زحمتکشان، دولت و دیگر کارفرماهای ریز و درشت ناگزیر میشوند به حقو حقوق ما بطور کلی و از جمله در چهارچوب مقاوله نامه های سازمان جهانی کار در حوزه های مختلف از جمله کودکان، زنان، و اوضاع معیشت کارگران توجه نشان دهند.
بدیهی است که تشکلهای به اصطلاح کارگری دست ساز مثل شورای اسلامی کار، خانه کارگر، مجمع نمایندگان و … دولت را تحت فشار قرار نمیدهند، زیرا افرادی که در رأس آنها قرار دارند آدمهای خود حاکمیت هستند و هرگز در روندهای دموکراتیک انتخاب نشده اند. اما کارگران و فعالان مستقل کارگری میدانند که این نمایندگان قلابی نه پشتوانه کارگری دارند و نه میتوانند اعتماد کارگران را جلب کنند.
اگر میخواهیم از بیکاری میلیونی و سوتغذیه نجات پیدا کنیم، اگر میخواهیم شرایط تمام زحمتکشان بهبود یابد، اگر از ناهنجاریهای اجتماعی مثل بزه و سرقت، فرار از خانه، قتلهای خانوادگی، اعتیاد و بی خانمانی، و ریشه تمام آنها یعنی استثمار، بیکاری و فقر و بی ثباتی و ناامنی شغلی و معیشتی و انواع تبعیض و ستم های مضاعف، به تنگ آمده ایم، باید بدون واهمه اعلام کنیم که با وعده و وعیدهای دولتها، مقامات، و نمایندگان قلابیِ کارگران هیچ چیز نسیب کارگران نخواهد شد. ما نسبت به تمام جریانات داخل قدرت بی اعتماد هستیم، و میدانیم که دیگر زمان مماشات به پایان رسیده. جوانان ما هر روز پرپر میشوند، و هر چیزی که تا به امروز به دست آورده ایم تنها از طریق نمایش قدرت واقعی کارگران و همبستگی و اتحاد تمام زحمتکشان و مردمتحت ستم و همچنین تشکل و تسخیر خیابان بوده است. بنابراین صحبت از ترمیم دستمزدها و بهبود شرایط زحمتکشان بدون تأکید بر ضرورت تشکل یابی مستقل و سراسری کارگران، و بدون تلاش برای عملی نمودن حقوق بنیادیمان از جمله تجمع، اعتراض، اعتصاب و خیابان به عنوان مجراهای پیشبرد خواسته های کارگران، بیهوده و حتی گمراهکننده خواهد بود.
رضا شهابی
۱۲ آبان ۱۴۰۲،
زندان اوین