عملکرد احمدینژاد در حوزه محیط زیست یکی از بدترین عملکردها بوده است. او جمله معروفی داشت که خطاب به فعالان و مدیران حوزه محیط زیست به صورت مداوم تکرار میکرد: «محیط زیست نباید سد راه توسعه شود» و مدام تهدیدشان میکرد.
خبرنگار: مرجان کُرد
محمود احمدینژاد نه به خاطر اظهارنظر یا توییتی تازه بلکه با اصرار بر شرکت در کنفرانس آب در گواتمالا بار دیگر کاراکتر پر سر و صدایی شد و به صدر اخبار بازگشت. سفر او با حاشیه همراه شد. سایت نزدیک به او خبر داد از سفرش به کشور گواتمالا جلوگیری شده است.
بلافاصله این موضوع مطرح شد که آیا رئیسجمهوری اسبق ممنوع الخروج شده است؟ با توجه به این که او در حال حاضر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و 8 سال رئیسجمهور بوده است، طبیعتا این موضوع مورد توجه رسانهها قرار گرفت. اما او فرودگاه بینالمللی امام خمینی را ترک نکرد، با افراد مختلف عکس انداخت و احتمالا با تماس با نهادهای مربوط پیگیر وضعیتش شد.
بعد از چند ساعت اعلام شد دلیل جلوگیری از سفر او به گواتمالا ممنوع الخروجی یا ضبط گذرنامه به آن معنا که سایت نزدیک او اعلام کرده، نبوده است. گذرنامه را به او بازگرداندند اما به او اعلام شد چون جمهوری اسلامی ایران در پایتخت گواتمالا سفیر ندارد و این کشور نزدیک به مکزیک در آمریکای لاتین با مسائل امنیتی و حضور عوامل اسرائیل روبهروست، مسئولیت این سفر بر عهده شخص خودش است.
چندی بعد رضا رشید پور مجری سابق تلویزیون در توییتی نوشت به سایتی که کنفرانسهای مهم بینالمللی را ثبت و اعلام میکند، مراجعه کرده اما هیچ نشانی از کنفرانس بینالمللی آب در گواتمالا نیافته است. پس از این سؤالاتی در افکار عمومی در مورد سفر محمود احمدینژاد مطرح شد؛ از جمله این که اساسا این کنفرانس موجودیت، موضوعیت و واقعیت دارد یا این ادعا نادرست بوده یا شاید این کنفرانس یک همایش محدود است و آنچنان اهمیتی نداشته که در سایت ویژه کنفرانسها ثبت شود.
به هر حال به نظر میرسد برای احمدینژاد اصل سفر مهم بوده است. شاید هم یکی از دلایل دعوت او به کنفرانسی که چندان اهمیتی ندارد از سوی گواتمالا این باشد که آن کنفرانس مورد توجه رسانههای خارجی قرار بگیرد. در این میان برخی هم معتقدند کسی را به کنفرانس آب و برای حل مشکلات آب در دنیا دعوت میکنند که در طی سالهای ریاست جمهوریاش اجازه حفر 300 هزار چاه را به صورت غیر قانونی نداده باشد.
به عبارت دیگر میتوان گفت دولت او چشم بر روی حفر چاههای غیر مجاز بسته بود. برخی از آمارها حاکی از آن است تا قبل از روی کار آمدن دولت احمدینژاد تعداد چاههای آبی که برای مصرف آب حفر میکنند 100 هزار حلقه بوده اما در دوران او به 300 هزار حلقه رسیده که منجر به افزایش بیرویه سطح برداشت از سفرههای زیرزمینی شده است. حتی یکی از دلایل خشک شدن دریاچه ارومیه سوای پلی که در دریاچه احداث شد یا سدهای ساخته شده، همین چاههایی بود که اطراف دریاچه حفر شد.
محمد درویش، فعال سرشناس محیطزیست در گفتوگو با «شبکه شرق» میگوید: «عملکرد احمدینژاد در حوزه محیط زیست یکی از بدترین عملکردها بوده است.»
«شبکه شرق» در گفتوگو با محمد درویش کارنامه آبی رئیسجمهوری اسبق را بررسی کردهاست.
*************
* گفته میشود در دوران احمدی نژاد تعداد چاههای غیرمجازی که حفر شده از تمام طول تاریخ بیشتر بوده. آیا این ادعا درست است یا خیر؟
عملکرد احمدینژاد در حوزه محیط زیست یکی از بدترین عملکردها بوده است. او جمله معروفی داشت که خطاب به فعالان و مدیران حوزه محیط زیست به صورت مداوم تکرار میکرد: «محیط زیست نباید سد راه توسعه شود» و مدام تهدیدشان میکرد.
احمدینژاد باعث شد مرزبندی شرکتهای آب منطقهای که بر اساس حوزههای آبخیز بود به هم بخورد و تبدیل به مرزهای سیاسی استانها شود. این امر باعث افزایش مناقشات به خصوص بین استانهای اصفهان و چهارمحال بختیاری شد و هنوز هم آن مناقشات ادامه دارد.
احمدی نژاد جمله معروفی داشت که میگفت «هر آنکس که دندان دهد نان دهد» بنابراین اصلا نگران کمبود آب نباشید و میتوانید در هر نقطهای که دلتان خواست چاه حفر کنید. همانطور که شما اشاره کردید تعداد چاههای غیرمجاز و میزان برداشت غیرمجاز از چاههای مجاز در دوره 8 ساله احمدینژاد به شدت افزایش پیدا کرد.
احمدینژاد همچنین قصد داشت طرح شگفتانگیزی را به اجرا بگذارد مبنی بر این که 6 میلیون تن دانه بلوط را از سطح جنگلهای زاگرس جمع آوری کند و به عنوان خوراک دام از آنها استفاده کند. او در سخنرانی مشهورش در دی ماه 1391 در مجلس از این طرح به عنوان شگردی برای دور زدن تحریمها یاد کرد.
البته این طرح با مخالفت شدید فعالان محیطزیست روبهرو شد. توانستیم جلوی این طرح را بگیریم اما اگر اجرا میشد در واقع زادآوری جنگلهای زاگرس که مهمترین عامل تولید آب شیرین در غرب ایران است، به خطر میافتاد. کارون، کرخه، جراحی، مارون، سیروان، زایندهرود، سفیدرود و زرینه رود تمام این رودخانهها عملا مدیون زاگرس هستند.
اگر دانههای بلوط جمعآوری میشد، امکان زادآوری را کاملا از دست داده بودیم و آنوقت با موج مهاجرت سنگین مردم از غرب به مرکز ایران روبهرو میشدیم که البته اکنون هم با کمبود شدید آب روبهرو هستند.
به صورت کلی کارنامه احمدینژاد در حوزه محیط زیست اصلا قابل دفاع نیست. علیالخصوص در حوزه آب و این که او به کنفرانس آب در گواتمالا رفته و میخواهد در حوزه آب طرف مشورت قرار بگیرد، واقعا شگفت انگیز است. تنها امید من این است که ایشان با رفتن به مجامع بینالمللی به صحبتهای متخصصان گوش دهد بلکه بتواند در رویههایش اصلاحاتی را به عمل بیاورد.
*چقدر سیاستهای دوره احمدینژاد در کاهش سفرههای آب زیرزمینی موثر بوده است؟
سیاستهای او به شدت منجر به شیب نگران کننده سفرههای آب زیرزمینی شد در آن حد که ما با پدیده فرونشست زمین روبهرو شدیم. نرخ فرونشست زمین در دوره محمود احمدینژاد دو بار رکورد شکست. یکی در سال 84 و دیگری در سال 89. این امر سبب شد که ایران برای اولین بار رکورددار فرونشست زمین شود.
یک بار به میزان 36 سانتیمتر در سال در جنوب غربی تهران و بار دوم در فاصله بین دشت فسا تا جهرم به میزان 54 سانتیمتر در سال. این میزان در سال 40 برابر آن چیزی است که در دنیا به عنوان شرایط بحرانی از آن یاد میشود.
*کنفرانسهای آب معمولا چه نتایجی به دنبال دارند و در میان این کنفرانسهای بینالمللی کدامشان موثرتر و نتایج آن قابل اتکا و عمل است؟
من چیزی در مورد کنفرانسی که در گواتمالا در حال برگزار شدن است، نمیدانم. اما اساسا در این کنفرانسها از دانشمندان و متخصصان حوزه آب دعوت به عمل میآید تا در مورد آن صحبت کنند. یا کسانی که دستاورد قابل توجهی در حوزه مدیریت آب داشتند، دعوت میشوند.
برای من بسیار سؤال برانگیز است چرا از او دعوت به عمل آمده؟ احتمالا رئیسجمهور گواتمالا در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد روابط حسنهای با او برقرار کرده چون به طور کلی با آن مناطق رابطه خوبی داشت. من فکر میکنم از روی رفاقت دعوتش کردهاند.
* اگر بخواهید سیاستهای آب را در دوره احمدینژاد و دورههای روسای جمهوری دیگر ارزیابی کنید در کدام دوره بیشتر مخرب بوده و تبعات زیانبار بیشتری داشته است؟
پاسخ دادن به این سؤال به صورت مطلق سخت است اما به نظر میرسد که دوره محمود احمدینژاد بدترین دوره بوده است. بعد از آن به ترتیب دوره پس از جنگ یعنی دورهای که هاشمی رفسنجانی رئیسجمهور بوده است و در رتبه سوم دولت حسن روحانی و در رتبه چهارم هم دوره سید محمد خاتمی قرار میگیرد.
*به چه علت دورههای هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و خاتمی در رتبههای بعدی عملکرد نامناسب در حوزه آب قرار میگیرند. بر مبنای چه الگویی به این رتبهبندی رسیدید؟
از روی روند شیب تعداد چاههای غیرمجاز و مجاز، افت سطح آب زیرزمینی و خشک شدن تالابها میتوان به این نتیجهگیری حدودی دست یافت. در دوران سید محمد خاتمی که نسبت به دورههای دیگر وضعیت محیط زیستی بهتر بود طرح سؤال برانگیز انتقال آب از اصفهان به یزد اجرا شد که خودش یکی از دلایل نابودی حوزه آب خیز زاینده رود بود.
در دولت هاشمی رفسنجانی موج بزرگ سدسازی و غلبه تفکر سازهای بر مدیریت آب شکل گرفت. به توسعه بیرویه کشاورزی به خصوص پسته روی آورد بنابراین دشت رفسنجان به طور کامل از بین رفت.
فکر کردند که میتوانند با صادرات محصولات کشاورزی تولید پول کرد که این صادرات محصولات کشاورزی یکی از مهمترین دلایل نابودی ذخایر استراتژیک آب شیرین ما بود.
حسن روحانی اما به جای آن که جلوی این روندها بایستد متأسفانه به ادامه آنها تن داد. روحانی ستاد احیای دریاچه ارومیه را شکل داد اما کارنامه ناموفقی برجای نهاد. امید زیادی برای احیای دریاچه ارومیه ایجاد کرد و این امید به فرجام نرسید.
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست یعنی معصومه ابتکار را که در بین تمام روسای محیط زیست پس از پیروزی انقلاب عملکرد بهتری داشت را برکنار کرد و با دادن خبر خوش به استانداران گفت رئیس سختگیر سازمان محیط زیست را برکنار کردم حالا میتوانید طرحهای خودتان را اجرا کنید.
او به کمک عیسی کلانتری تلاش کرد، طرح انتقال آب خزر به سمنان را که استان زادگاه اش بود اجرا کند.
جالب است با این که روحانی و احمدی نژاد در تمام موارد با هم اختلاف نظر داشتند در این یک مورد چون هر دو اهل سمنان بودند، تلاش کردند این طرح را اجرایی کنند.
شرق