به نام رنگین کمان، مهسا، نیکا و تمام کشتهشدگان جنبش زن زندگی آزادی
اکنون یک سال است که از آغاز جنبش زن زندگی آزادی میگذرد. سالی که پر از اشک و غم و اندوه همراه با عصبانیت و خشم بود. خشمی فرو خفته در میان مردم این سرزمین که همچون آتش زیر خاکستر سر برآورد و فریاد دادخواهی سر داد. دادخواهی تمام ظلمهایی که به آنان شده بود.
یک سال است که مردم این سرزمین اشکهای خود را نگه داشتهاند، چراکه میدانند وقت عزا نیست که هنگامهی خشم است. این خشم ادامه خواهد یافت تا بساط ظلم را برچیند.
دانشگاه هیچ زمانی از مردم خود جدا نبوده و فریاد آزادی خواهیاش یک سال است که بسیار بیشتر از قبل شنیده میشود. هرچند که سرکوب شود؛ هرچند که دانشجویانش را تهدید، تنبیه، اخراج یا بازداشت کنند؛ هرچند که اساتید دغدغهمندش را بیکار کنند. ما با تمام توانمان «سرخم قدغن» را معنی کردیم. ما فریاد دادخواهیمان را از نردههای سبز به بیرون رساندیم. ما نشان دادیم که جدا از مردم نیستیم.
حال که دوباره درهای دانشگاه باز شدهاند زمان آن فرا رسیده که به یادتان بیاوریم ما فراموش نکردیم، عقب نکشیدیم و تسلیم نشدیم. هرچقدر که میخواهید تهدید کنید، بترسانید، کتک بزنید و اخراج کنید نمیتوانید اندیشهمان را از ما بگیرید. نمیتوانید قدمهای استوارمان را متزلزل کنید؛ نمیتوانید جلوی ما بایستید چرا که همیشه پایان شب سیاه، صبح روشن میآید و زمستان تمام شدنی است.
تا ابد با تمام توان فریاد میزنیم: «زن، زندگی، آزادی»