حسن صادقی رئیس “اتحادیه (زرد) پیشکسوتان جامعه کارگری” با اشاره به اهمیت انتخابات این دوره مجلس، مطالبی گفته است که خبرگزاری ایلنا آن را گزارش داده است(۱۴۰۲/۶/۱۳).
حسن صادقی در رابطه با انتخابات پیش رو، رهنمودهایی! به مسئولین میدهد. او میگوید «انتخابات باید منتج به حضور مردم شده و نباید به سمت وضعیتی در انتخابات برویم که قبل از انقلاب وجود داشت. پیش از انقلاب همه به وضوح دیدیم که با تصمیمات غلط مدیران سیاسی رژیم گذشته اوضاع کشور به چه نقطهای کشیده شد و فقدان نمایندگان واقعی مردم در قدرت، کار را به خروش و قیام عمومی کشاند». او آنچنان سخن میگوید که گویا خروش و قیام مهسا امینی در یک سال گذشته رخ نداده است و رضایتمندی در این کشور موج میزند و فقط لازم میداند حکومتیان را از یک آینده وخیم در صورت “تصمیمات غلط گرفتن” مطلع سازد. او عواقب انحصارطلبی رژیم گذشته را به مسئولین نشان میدهد «کارهایی که حزب رستاخیز قبل از انقلاب کرد را مطالعه کنند و بفهمند نتیجه انتخابات نمایشی چیست». او همچنین میگوید«انتخابات را نباید یک مناسک نمایشی و به رخ کشیدن قدرت سیاسی به کشورهای همسایه و دیگر قدرتها صرفا دید». ظاهر گفته های صادقی چنین است که میخواهد عواقب “عملکردهای غلطی” که امکان دارد انجام شوند را به مسئولین گوش زد کند ولی واقعیت این است که او میخواهد به شنونده چنین القا کند که چنین “عملکردهای غلطی” وجود ندارند و انتخابات این حکومت، فرمایشی و نمایشی نیستند.
او خود را طرفدار یک انتخابات دموکراتیک! معرفی میکند «شایستهسالاری، آزادی و آزادی بیان و انتخاب و عقیده، همه و همه با انتخاباتی استاندارد و دموکراتیک محقق خواهد شد».و ادامه میدهد «بدون داشتن احزاب رهبری کننده جامعه که جای کار پوپولیستی را بگیرند، قطعا انتخاباتهای درستی نخواهیم داشت».
حسن صادقی کسی میباشد که در سال ۸۴ همراه با هم قماش های خود به محل “سندیکای شرکت واحد” حمله کردند که چند نفر از فعالان این سندیکا زخمی شدند وهرچه در محل سندیکا بود را به یغما بردند. او که تحمل دیدن یک “تشکل صنفی” را نداشت، حال چه پیش آمده که به یکباره “دموکرات” شده است و خواهان آزادی “احزاب سیاسی” میباشد؟! واقعیت این است که امروزه تمامی کارگران و بازنشستگان (به جز تعدادی اندک) به ماهیت غیر دموکراتیک این انتخابات پی برده و حاضر نیستند در این انتخابات شرکت کنند، و حالا حسن صادقی میخواهد با سخنانی دموکراتیک و دلچسب خود را، هم نظر(هم رنگ) با کارگران و بازنشستگان نشان دهد و آنها را به پای صندوقهای رای بکشاند!
او برای اهداف خود، از علیرضا محجوب بت میسازد و میگوید «این چهار سال که علیرضا محجوب نبود، ما احساس بیپناهی و مظلومیت کردیم»! محجوب نماینده ۶ دوره مجلس بود که رکورد دار نمایندگی در پایتخت پس از انقلاب مشروطه میباشد. گویا در طول این ۲۴ سال نمایندگی محجوب، زندگی ما گل و بلبل بود! که در نبود او ما “احساس بیپناهی و مظلومیت می کردیم”!
او میگوید کمسیون اصل ۹۰ مجلس کنونی، شکایت کارگران در رابطه با غیر قانونی بودن مصوبه شورای عالی کار را رد کرد و «اگر در مجلس فرد قویای داشتیم نمیگذاشتیم با تورم ۴۷ درصدی افزایش حقوق ۲۰ درصدی داشته باشیم» که از نظر ایشان آن فرد قوی محجوب میباشد! باید از صادقی سوال کرد، کمسیون اصل ۹۰ به کارگران اجحاف کرد، مگر شما به “دیوان عدالت اداری” هم شکایت نکردید؟ چرا این دیوان هم شکایت شما را رد کرد؟ آیا غیر از این است که تمامی نهادهای حکومت شبیه به یکدیگر و ضد کارگر هستند؟ و تمامی آنها کاملا از یک سیاست پیروی میکنند؟ در طول این ۴۴ سال مشخص شده است چه محجوب و چه هر کس دیگری وارد مجلس شود همین آش است و همین کاسه!
۱۸ شهریور ۱۴۰۲