[تحلیل یک دانشجو از سیاستهای آزادسازی قیمت غذا در دانشگاه]
اخیرا در مصاحبهای آقای گنجی، رئیس صندوق رفاه دانشجویان، از تغییرات در قیمتگذاری غذای دانشجویی خبر داده است. بر اساس گفته ایشان، سیاست جدید صندوق رفاه بدلیل آنچه اهمیت «تنوعبخشی» خوانده شده، بر آن است تا با ارائه سه نوع غذا (کمهزینه، متوسطهزینه و پرهزینه)، به دانشجویان امکان انتخاب بیشتری بدهد. بر این اساس دانشگاههای کشور در شهریور هر سال، بنا به برآورد خودشان برای این سه دسته از غذاها، قیمتی را تعیین میکنند. هر دانشگاهی هم در این میان، درصدی را تعیین خواهد کرد تا به عنوان «پرداختی دانشجو» از وی اخذ شود. این سهم پرداختی دانشجو که به گفته آقای گنجی بنا نیست هیچگونه فشاری را متحمل دانشجویان بکند، از رقم فوقالعاده کوچک ۲۰ درصد فراتر نخواهد رفت! همچنین این «مسئول رفاه دانشجویان» عنوان کردهاست که بسیاری از دانشجویان بدلیل کیفیت پایین غذا (یا همان قیمت کم غذا)، مبالغ زیادی را صرف خرید غذای بد فستفودی از خارج دانشگاه میکنند و همین دانشجویان حاضرند غذای باکیفیت را با قیمت بالاتر دریافت کنند.
اعطای مسئولیت قیمتگذاری به دانشگاهها؛
این سیاست میتواند به آزادسازی بی حد و حصر قیمت بیانجامد. با توجه به علاقه شدید دانشگاهها برای رفع کسری بودجه از طریق اخذ منابع مالی دانشجویان، بیم آن میرود که این سیاست، به آزادسازی نامحدود قیمت و اختلاف کیفی غذاها بیانجامد. دانشگاههای مختلف به بهانه کسری بودجه، قیمتهای مختلف و سرسامآوری را به اسم «کیفیت بالاتر» به دانشجویان خواهند خوراند.
هنگامی که قیمتگذاری بر عهده دانشگاهها قرار بگیرد، محتمل است که دانشگاه با ایجاد فاصله کیفی غیرقابل قبول میان غذاها به بهانه «تنوعبخشی و حق انتخاب»، آنچنان کیفیت غذاهای کمهزینه را پایین بیاورند که عملا دانشجو انتخابی جز غذای پرهزینه نداشته داشت.
این مورد در دانشگاه بهشتی عینا رخ داد. رستوران سلف مکمل این دانشگاه با قیمتهای آزاد (شروع از ۷۰ تومان) غذای به اصطلاح با کیفیت را ارایه میداد. درنهایت اما وجود این رستوران به کاهش شدید کیفیت غذای سلف دانشگاه انجامید. گفتنی است که پس از مدتی، دانشجویان در اعتراض به کیفیت پایین همین رستوران مکمل نیز تجمع کردند. بنابراین حتی تضمینی در ارائه غذای باکیفیت توسط دانشگاهها هم نیست.
پرداختی دانشجویان بصورت درصدی؛
بد نیست نگاهی به این عدد کوچک ۲۰ درصد نیز بیاندازیم. بر اساس برآوردهای انجام شده در آغاز مهر ۱۴۰۱، قیمت تمامشده هر پرس غذا چیزی در حدود ۴۵ هزار تومان عنوان شده بود. اما این برآورد پس از تنها سه ماه و با تورم فزاینده اقلام غذایی، به حدود ۵۵ هزار تومان رسید. حال و پس از گذشت قریب به ۹ ماه، نباید انتظار قیمتی کمتر از ۷۰ تومان را داشته باشیم، که یعنی سهم پرداختی دانشجو میتواند تا ۱۴ هزارتومان و بیشتر برای هر پرس غذا برسد. یعنی افزایشی ۳۰۰ درصدی! و این پیشبینی تنها برای غذاهای به اصطلاح «کمهزینه یا متوسطهزینه» خواهد بود.
البته که جناب گنجی فرمودهاند که «حداکثر» ۲۰ درصد سهم دانشجو خواهد بود. اما نباید فراموش کرد که دانشگاه-بنگاهی که مدام از کسری بودجه مینالد و یک یکِ خدمات رفاهی را حذف میکند تا این کسری بودجه تامین شود، تا چه حد مترصد چنگزدن به این «حداکثر»ها خواهد بود. از یاد نبریم که در همین تابستان و در کوی دانشگاه تهران، غذاها با قیمت ۶۰ هزار تومان ارائه شدند!
اینها تنها بخشی از سیاستهای پیشنهادیای هستند که دانشگاه را به سمت پولیشدن پیش میبرند. سیاست پرداخت نقدی یارانه تغذیه که توسط رئیس سازمان رفاه عنوان شده بود نیز در همین راستاست و به معنای برونسپاری و شانه خالیکردن دانشگاه از مسئولیتهایش خواهد بود. اینها را در کنار کاهش خدمات رفاهی از قبیل خوابگاه (آنچه در دانشگاههای هنر بطور کامل رخ داد)، ایاب و ذهاب، جذب گسترده دانشجویان خارجی (بر اساس برنامه هفتم توسعه) و افزایش بیسابقهی پذیرش دانشجویان پردیسی بگذارید؛ بیراه نیست اگر از این سیاستها، با عنوان «مرگ دانشگاههای دولتی» یاد کنیم.