گزارشی از به خشونت کشاندن تجمع امروز یکشنبه ۱ مرداد ۴۰۲ بازنشستگان گیلان
یکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۰/۳۰ دقیقه طبق معمول هر هفته تجمع مطالبه گر تامین اجتماعی جلو اداره کل تامین اجتماعی گیلان با حدود ۲۰۰ مطالبه گر با شعارهای صنفی شروع شد .
همانطور که انتظار میرفت برای اولین بار پلیس و لباس شخصی ها بیش از هر هفته انجا امده بودند و چندین بار برای فیلمبرداری وارد جمعیت شدند و با لبخند و خوشرویی از بازنشستگان مطالبه گر فیلم گرفتند.
بعد از حدود ۲۰ دقیقه از تشکیل تجمع یک اتوموبیل نیروی انتظامی دیگر وارد و افسری از ان خارج شد با چند تن از دیگر عوامل حاضر در صحنه صبحت کرد ۵ نفر همراهش شدند ۲نفر لباس شخصی و ۳ نفر هم لباس فرم داشتند افسر ارشد موبایل خود را در اورد از اول صف با حالتی تحریک امیز فقط از چهره بازنشستگان معترض فیلمبرداری کردند وقتی به اواخر صف رسید چند تن از بازنشستگان آخر صف انگشتان خود را به علامت پیروزی(V) بالا آوردند.
این حرکت خشم و عصبانیت افسر را به دنبال داشت و به آخرین نفر از بازنشستگان بنام آقای دیانتی گیر داد دستش را گرفت که ببرد با مقاومت بسیار عالی مطالبه گران روبرو شد .
بعد از حدود ۵ الی ۱۰ دقیقه فرد بازداشت شده را از دستشان ازاد کردیم تا ببریم داخل جمعیت. این افسر ارشد شروع به فحاشی بسیار زشت و همزمان حمله هل دادن مطالبه گران را کرد که با عکس العمل متقابل روبرو شد و بزمین خورد افسر به طرف یکی از سربازان رفت. سپس همراه یک افسر دیگر دو اسپری گاز فلفل را به روی صورت و چشم مطالبه گران خالی کردند. ۳ تن از مطالبه گران جانباز شیمیایی بودند.
در این شلوغی اقای دیانتی را داخل تامین بردند که با مقاومت شدید بازنشستگان روبرو شدند و شعارهای صنفی تبدیل به بیشرف و مرگ بر ستمگر شد. در گیری شدید شروع شد.
بازنشستگان مطالبه گر از زن و مرد شدیدا و با شجاعت بسیار به مقابله با انها پرداختند. نکته جالب این بود که شمار زیادی از عوامل نیروی انتظامی حاضر در صحنه با رفتار و بعضی حتا با گفتار خود عمل خشونت و اسپری زدن دو افسر نامبرده را تقبیح و بازنشستگان را دعوت به آرامش می کردند.شمار زیادی از بازنشستگان زن و مرد به حالت پرخاش به عوامل پلیس حاضر اعتراض می کردند که این چه افسر و پلیس و انسانی است که به روی بازنشستگان که همگی انسانهای شریف و زحمتکش و درعین حال سالمند و بیمار هستند فحاشی میکند و اسپری میزند. در اخر از بازنشستگان خواهش کردند اگر انجا را ترک کنند همکار اسیرشان را ازاد خواهندکرد. بعد از یک ساعت درگیری بازنشستگان حتی وجبی عقب نشینی نکردند در اخر چندین تن بازنشستگان آنجا ماندند و دیگر مطالبه گران با فاصله کمی دورتر ایستادند و آنقدر منتظر ماندند تا همکار اسیر آزاد شد .
در اخر سوالی ذهن مطالبه گران را مشغول کرد جناب افسر ارشد که نامش حافظی بود از چه کسی دستور داشت که یک تجمع مدنی و صنفی با سابقه تکرار چندین ساله با ان پاکی را به شورش تبدیل کند تاسف بسیار باید خورد افسر فرمانده تا این حد از ادبیات لمپنی و کوچه بازاری با بازنشستگان مطالبه گر برخورد کند.