🔹یک دهه رکود اقتصادی و تورم شدید در کنار نبود سیاستهای رفاهی هدفمند باعث شده است هر روز فقر گستردهتر و عمیقتر از قبل باشد. این واقعیتهای تلخ را نه تنها مشاهدات میدانی که آمارهای رسمی نیز تایید میکنند. تازهترین آنها گزارش مرکز پژوهشهای مجلس است که نشان میدهد طی دهه 1390 نه تنها فقر افزایش یافته بلکه شکل خشنتری از فقر به نمایش گذاشته شده است و مهمتر از آن رفاه عمومی به اندازهای کاهش یافته که هر تکانه اقتصادی جدید که خط فقر را تنها 5 درصد افزایش دهد میتواند باعث شود 2.8 میلیون نفر دیگر در کشور به زیر خط فقر بروند.
▪️برای درک فقری که طی این سالها بر عموم مردم تحمیل شده است مرور آمارهایی که در این گزارش رسمی به آن اشاره شده ضروری است. در این یادداشت به بخشی از این گزارش که بر اطلاعات کلی فقر و تأمین حداقلترین نیاز خانوادهها تأکید دارد؛ یعنی هزینه خوراک اشاره شده است.
✅افزایش فقر و افزایش شدت فقر
🔹یکی از مهمترین دادههایی که گزارش مرکز بر آن تأکید دارد افزایش خط فقر، تعداد فقرا و مهمتر از همه شکاف فقر در کشور است. از سال1390به بعد نرخ فقر روند افزایشی داشته و از 19.4 درصد در سال1390به 30.4 درصد در سال1400رسیده است (هرچند بین سالهای 1393 تا 1396 کاهش جزئی در نرخ فقر اتفاق افتاده است). این بدان معنی است که در حال حاضر از هر سه ایرانی یک ایرانی زیر خط فقر قرار دارد. علاوه بر این در همین مدت شکاف فقر نیز افزایش داشته است. منظور از شکاف فقر فاصلهای است که درآمد فقرا از خط فقر دارد. برای مثال اگر در حالت الف خط فقر یک میلیون تومان است و 10 درصد مردم زیر خط فقر هستند و میانگین درآمد فقرا 900 هزار تومان و در حالت ب هم خط فقر یک میلیون تومانی و نرخ فقر 10 درصدی ثابت است اما میانگین درآمد فقرا 800 هزار تومان است، در حالت ب شکاف فقر عمیقتر و به عبارت دیگر شدت فقر بیشتر است. با این توضیح، شکاف فقر، میانگین فاصله درآمد هر فرد فقیر با خط فقر به نسبت خط فقر را مشخص میسازد. بر اساس گزارش مذکور شکاف فقر در سال 1400 به بالاترین رقم خود در این دهه رسیده است.
▪️داده مهمی دیگری که از این گزارش به دست میآید این است که در دو سال 1398 و 1399 نرخ فقر تقریباً برابر و حدود 31 درصد بوده است اما در سال 1399 شکاف فقر 2.1 واحد درصد افزایش یافته است به عبارت دیگر هرچند تعداد فقرا در این دو سال تقریبا یکی بوده است اما فقرا در سال 1399 نسبت به سال قبل از آن فقیرترشدهاند.
✅تهدید فقر، تهدیدی همهگیر
🔹 نکته مهم دیگری که این گزارش بر آن تأکید دارد کاهش فاصله غیرفقرا از خط فقر است. در حالی که طی سالهای 1390 تا 1393 نیز نرخ فقر بالا بوده است اما فاصله غیرفقرا تا خط فقر نسبت به وضعیت فعلی بیشتر بوده است. به عبارت دیگر: «در ســالهای اولیه دهه 1390 فقر بیشتر مختص گروههای بسیار پایین درآمدی بوده و گروههای بالاتر هنوز فاصله بیشتری با خط فقر داشته و از رفاه نسبی برخوردار بودهاند. اما از سال 1397 به بعد فاصله غیرفقرا با خط فقر کمتر و کمتر شده است.»
✅سفره کوچکتر، کمکیفیتتر و گرانتر
▪️ضروریترین هزینهای که خانوارها با آن مواجه هستند هزینه خوراک است. هرچه سهم هزینه خوراک (و در مرحله بعدی مسکن) از سبد مخارج خانوار بیشتر باشد امکان هزینهکردن خانوادهها در بخشهای مهم دیگر (آموزش، بهداشت، تفریح و …) کاهش مییابد. علاوه بر این بالا بودن سهم هزینه خوراک به آن معنی است که هر تورمی در خوراک بخش بزرگتری از بودجه خانوار را تحت تأثیر قرار میدهد.
🔹اطلاعات هزینه درآمد خانوار نشان میدهد این سهم برای خانوار ایرانی به 33 درصد میرسد این در حالی است که در سال 1397 سهم خوراک در بودجه 29 درصد بوده است. برای درک بهتر بالا بودن این سهم در نظر بگیریم که یک خانوار آلمانی و انگلیسی 15 درصد و یک خانواده آمریکایی 12 درصد مخارجش صرف هزینه خوراک میشود. بالا بودن سهم غذا در بودجه خانوار در حالی است که همین آمار نشان میدهد میزان کالری مصرفی افراد طی این سالها دائما کاهش داشته است. از آن مهمتر آنکه بیش از 50 درصد مردم کشور کمتر از حداقل کالری مورد نیاز روزانه مصرف میکنند و در عین حال کیفیت کالری مصرفی نیز دائما کاهش داشته است. بر اساس اطلاعات مصرف خانوار طی دهه گذشته مصرف گوشت قرمز و سفید، شیر و لبنیات و برنج کاهش داشته و در مقابل مصرف تخم مرغ افزایش داشته است. (میانه مصرف شیر تنها در سال 1400 نسبت به سال 1399 نزدیک 13 درصد کاهش یافته است.)
▪️مجموع این اطلاعات مشخص میکند طی ده سال گذشته خانوارها سهم بیشتری از درآمد خود را صرف خوراک (یک نیاز حداقلی) کردهاند این در حالی است که غذای کمتری مصرف کردهاند و کیفیت غذا را نیز کاهش دادهاند.
✅جمعبندی:
🔹 فقر اقتصادی طی یک دهه گذشته یکی از خشنترین چهرههای خود را به نمایش گذاشته است. در حال حاضر نزدیک به یک سوم جمعیت ایران زیر خط فقر هستند و بیش از 50 درصد مردم کشور کمتر از کالری مورد نیاز در روز مصرف میکنند. در عین حال برای گروههایی که بالاتر از خط فقر هستند نیز وضعیت بسیار شکننده است به طوری که فاصله آنها با خط فقر هر روز بیشتر میشود. همین اطلاعات کافی است که هر فرد یا نهاد را در عرصه سیاستگذاری هشیار سازد که هر تصمیمی را در عرصه اقتصادی کشور با یک معیار اصلی باید سنجیده شود: آیا این سیاست به افزایش تورم و به دنبال آن افزایش خط فقر، خواهد انجامید یا خیر؟ موضوعی که حتی در برنامه هفتم توسعه نیز کمتر به آن توجه شده است.