همچنین پیش از این اعلام شده بود که استانهای ایلام، خوزستان، لرستان، کرمانشاه، گلستان و کهگیلویه و بویراحمد- استانهای محروم و کمتر توسعهیافته کشور- بیشترین میزان خودکشی در کشور را دارا هستند…
آمار نگرانکننده است
جهان صنعت:«خودکشی خانوادگی» عنوان عکسی است که از پنجم اردیبهشتماه در شبکههای اجتماعی میچرخد و دست به دست میشود. در تصویر منتشر شده، پیداست که یک دختر و یک پسر نونهال در کنار پدر خود به خواب مرگ فرو رفتهاند و در توضیح عکس آمده بود که «پدر یک خانواده در شهر ایوان در استان ایلام به علت فقر و نداری به دو فرزند خود سم خوراند. » اگرچه در نهایت مدیرکل پزشکیقانونی استان ایلام اعلام کرد که خودکشی این خانواده شایعه و عامل اصلی مرگ این افراد گازگرفتگی از طریق پیکنیک است اما خودکشی و دیگرکشی پدیدهای است که پیش از این هم در نقاط مختلف کشور تکرار شده است.
جستوجوی عبارت «خودکشی خانوادگی» در موتورهای جستوجو شاهدی بر این مدعاست: «جسد مردی 37 ساله در کنار اجساد همسر و دو کودکش در خانهای در نیشابور پیدا شد. سرهنگ «حسینی» فرمانده پلیس نیشابور در این باره گفت: تحقیقات پلیسی با توجه به سرنخهایی که در کنار یک برگه یادداشت در محل به دست آمده، آغاز شده است و کارآگاهان با معادله مجهولی در این جنایت هولناک یا خودکشی خانوادگی روبهرو شدند.»، «به گزارش سایت محلی سنگر ما در یکی از روستاها زنی در بخش کوچصفهان روی قبر فرزندش خودکشی کرد. فرزند این زن قبل از این خودکشی کرده بود.» و ….
خودکشی و دیگرکشی یا به عبارتی خودکشی خانوادگی پدیدهای است که به اعتقاد کارشناسان به دلایل مختلفی از جمله فقر، بیکاری، مشکلات اجتماعی و خانوادگی مختلف رخ میدهد و آنچه مسوولان دولتی و کارشناسان بارها بر آن تاکید داشتهاند افزایش آمار خودکشی در کشور است.
اگرچه آمارها نشان میدهد خودکشی در ایران نسبت به سایر کشورهای جهان به خصوص کشورهای اروپای غربی درصد بسیار پایینتری دارد اما روند رو به رشد آن در ایران در مقایسه با سالهای گذشته به وضعیت نگرانکنندهای رسیده است و براساس آخرین آمار اعلامشده توسط حسن هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور 12 میلیون ایرانی دچار بیماریهای روانی و روانپریشی هستند و وجود مشکلات روانی احتمال خودکشی این افراد را قوت میبخشد. در نهایت آمارهای رسمی و غیررسمی، حکایت از روند صعودی خودکشی در کشور دارد و این مساله نیازمند توجه بیشتر مسوولان کشور است.
قطع همبستگیها به خودکشی میانجامد
امانالله قراییمقدم، جامعهشناس و آسیبشناس اجتماعی در گفتوگو با «جهانصنعت» خودکشی را پدیدهای صرفا اجتماعی تعریف کرده و میگوید: «عوامل متعددی در این پدیده وجود دارد: عوامل سیاسی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و یکی از مهمترین اینها عوامل اقتصادی است که همگی در بهوجود آمدن ناهنجاریهای روانی و ارزشی موثرند. خودکشی درواقع زمانی صورت میگیرد که پیوندهای ارتباطی فرد با دیگران قطع شود.» او به تئوری «دورکیم» اشاره میکند و نبود همبستگی را عامل خودکشی میداند: «قطع همبستگی همانا و خودکشی همان.»
او در توضیح عامل اقتصادی میگوید: «بحران اقتصادی در کشور است که خانواده را فلج میکند. در جهان این اتفاق سابقه دارد. چنانچه در سالهای 1929 تا 1933 آمریکا به بحران اقتصادی دچار شد و در پی آن بسیاری از تجار دست به خودکشی زدند. علاوه بر این در ایران هم بحران دلار و افزایش ناگهانی قیمت آن در کشور سبب خودکشی بسیاری از افراد شد.»
به گفته این آسیبشناس اجتماعی هنگامی که نارضایتی سیاسی بالا میرود هم خودکشی افزایش مییابد چنانچه در زمان جنگ به دلیل بیشتر شدن همبستگی میزان خودکشی کاهش مییابد. اعتقادات و باورهای دینی هم در این مساله موثر است: افراد دیندارتر کمتر خودکشی میکنند. جز این، مجردها بیشتر از متاهلها و مردان بیشتر از زنان و شهرنشینان بیشتر از روستاییان به این کار دست میزنند.
آمار بیماران روانی نگرانکننده است
آخرین آمارهای منتشر شده از سوی مراجع قانونی حاکی از آن است که 1/21 درصد مردم کشورمان اختلالات روانی دارند. مطالعات جدید نیز در بین مردم تهران نشانگر آن است که 2/34 درصد از تهرانیها هم از اختلالات روانی رنج میبرند. این در حالی است که به گفته کارشناسان نمودار بیماریهای روانی درکشور ما روبه رشد است زیرا با استناد به تحقیقات انجام شده طی سالهای 78 و87 میزان شیوع اختلالهای روانی در میان تهرانیها در فاصله ۹ سال۶۰ درصد افزایش پیدا کرده و به اندکی بیش از ۳۴ درصد رسیده است.
بحران اقتصادی، تغییر و تحولات سریع اجتماعی و نداشتن امید به آینده از جمله عواملی هستند که به افزایش اختلالهای روانی در یک جامعه دامن میزنند. کارشناسان اجتماعی برخی نشانههای نبود امید به آینده در یک جامعه را عدم وجود شادی عمیق برای مدتی طولانی، احساس ناامنی وترس، خرافهگرایی، حسرت گذشته و بیاعتنایی به آینده میدانند.
همچنین باید به این مساله اشاره کرد که در سال 1379 شیوع بیماریهای روانی 21 درصد بود در حالی که اکنون این رقم به 9/34 دهم درصد افزایش یافته است و طبق پیمایشهای کشوری و دادههای اولیه این روند رو به افزایش است.
این تحقیقات نشاندهنده این موضوع است که زنگ خطر روند صعودی بیمارهای روانی در جامعه ایرانی به صدا درآمده است زیرا به گفته پرویز مظاهری، دبیرانجمن روانپزشکان ایران از هر چهار ایرانی یک نفر اختلال روانی دارد.
قراییمقدم با تاکید بر اینکه به طور کل عوامل متعددی در بروز این پدیده موثر است، ادامه میدهد «اما درباره اتفاقی که در روزهای اخیر شاهد آن بودهایم دلیل آن است که خانوادهها گاه مستاصل از زندگی، در نداری و سختیها به خودکشی دست میزنند.» وی به نمونهای از این شکل خودکشی در سالهای اخیر اشاره میکند که چند سال پیش در کرج رخ داد و مردی به علت فقر با بنزین ریختن روی خود و خانوادهاش همگی را به آتش کشید تا به رنجش پایان دهد.
قراییمقدم با تاکید بر وجود آمار بالای مشکلات روانی، ایلام، کرمانشاه و کردستان را از مناطقی اعلام میکند که میزان اقدام به خودکشی در آنها بالاست و میگوید: «افرادی که از جامعه بریدهاند با خودسوزی، خوردن گچ و سمهای مختلف خودکشی کردهاند. یکی از عوامل خودکشی همان آماری است که وزیر بهداشت ارایه کرده است که منجر به بروز «آنومی» یعنی بیهنجاری در جامعه میشود.»
وی یکی از راهکارهای کنترل این مساله را حفظ اصالت و ارزشهای فرهنگی در جامعه میداند و میگوید: «امروز با انواع مسایلی مواجه هستیم که باعث موجی از ناامیدی، فقر و مشکلات روانی شده است.
وقتی پسر بیکار و بیپول گوشه خانه میماند، وقتی خانوادهها خرج و دخلشان با هم نمیخواند، وقتی فیلمها و سریالها غمناک است و افراد خودشان را با خارجیهایی که به نظر خوشبخت و خوشحال میآیند مقایسه میکنند آدمها به سیم آخر میزنند، در جامعهای که در آن نشاط و شادی کافی وجود ندارد باید انتظار بهوجود آمدن آنومی، ناراحتیهای روانی و در نهایت آمار بالای خودکشی را داشت.»
وزارت بهداشت و درمان ایران نیز پیشتر افزایش آمار آسیبها و بیماریهای روانی را تایید کرده بود. این آمار و ارقام نشاندهنده آن است که پیشبینیهای معاون سلامت وزارت بهداشت درسال ۸۷ به وقوع پیوسته و به تدریج اختلالهای روانی رتبه نخست را در میان بیماریهای مردم ایران به خود اختصاص خواهد داد.