بند چهار زندان اوین جنب بند امنیتی 209 و مقابل بهداری اوین قرار دارد که در حال حاضر بیش از 300 زندانی با اتهامات مختلف در آن محبوس هستند. در سالن یک حدود 40 زندانی با اتهام ارتباط با خارج از کشور که در پرینت قضایی آنان اتهام جاسوسی به آنان منتسب شده است نگهداری میشوند در سالن دو حدود 40 زندانی با اتهام مالی اغلب چک و رد مال وجود دارد. در هریک از سالنهای سه و چهار هریک بیش از 100 زندانی با اتهام مالی و سیاسی محبوس است و در سالن فرعی 5 و 7 ، 22 زندانی مالی که مسن و اغلب بیمار هستند زندانی هستند. درمجموع بیش از 335 زندانی در بند چهار زندانی هستند که بیش از 70 نفر از آنان زندانیان سیاسی هستند.
بیش از 50 نفر از زندانیان سیاسی در طبقه همکف سالن سه در چهار اتاق با تراکم بالا و خارج از استاندارد شرایط سختی را سپری میکنند این شرایط با انتساب حمید محمودی معروف به سرهنگ محمودی و متعاقب انتقال 27 زندانی سیاسی از بند 8 به بند 4 سختتر هم شده است. محمودی که به خاطر سرکوب و فحاشی به زندانیان سیاسی و غیرسیاسی در جریان قیام زندانیان اوین در مهرماه 1401 نامش بر سر زبانها افتاد باهدف تشدید فشار بر زندانیان سیاسی به این سمت گماشته شده است. وی در بدو ورود به بند 4 محدودیتهایی برای برخی از زندانیان که از بند 8 و زندان گوهردشت به بند 4 منتقلشده بودند اعمال نمود زندانیانی که مستقیماً در مهر 1401 وی مورد ضرب و شتم وی قرارگرفته بودند و علیه آنان پروندهسازی کرده بود.
وی زندانیان سیاسی را تهدید کرده است که « از هر ابزار برای کنترل استفاده خواهد نمود» و زندانیان را به «پروندهسازی مجدد» تهدید کرده است. قطع ملاقات حضوری زندانیان بهصورت خودسرانه، تشدید فضای امنیتی در زندان، ایجاد شبکه خبرچینی بین زندانیان، پروندهسازی و … ازجمله اقداماتی است که در دوره یکماهه ریاست بندی محمودی تشدید شده است. در آخرین اقدام وی برای بیش از 20 نفر از زندانیان سیاسی پروندهسازی نموده و آنان را به شورای انضباطی احضار کردهاند که ممکن است منجر به احکام قضایی نیز گردد. البته این سیاست کلی سازمان زندانهاست و با دخالت ضابط صورت میگیرد و فرزادی ریاست زندان، محمدی مسئول حفاظت زندان، شفیعی مسئول حقوقی زندان، محمودی را همراهی و حمایت میکنند.
در همین راستا روز شنبه سوم تیر، علی معزی زندانی سیاسی پس از اینکه به افسرنگهبانی فراخوانده شد به صورت ناگهانی به بند 209 وزارت اطلاعات منتقل گردید و روز یکشنبه چهارم تیرماه به مهدی حسنی دیگر زندانی سیاسی با تهدید و ارعاب و بدون ارایه دلیل گفته شد باید به بند شش منتقل گردد. زندانیان سیاسی به این موضوع اعتراض نموده اند و نگران آن هستند که این شیوه انتقال و جداسازی به یک روال تبدیل گردد. باید به این مساله توجه نمود که جابجایی در زندان آن هم بدون دلیل زیست هر زندانی را با مشکلات عدیده روبرو می کند و می توان آن را شکلی از آزار و اذیت زندانی تلقی نمود و اگر همراه با پرونده سازی باشد تبعات بیشتری در پی خواهد داشت.
همچنین احمدرضا حائری از بابت پروندهای که در دوران حبس برای وی گشوده شده است، توسط دادگاه کیفری تهران به سه ماه و یک روز حبس محکوم شده است. آرش جوهری، فعال کارگری نیز علی رغم آنکه بیش از یک سوم از مدت حبس خود را سپری کرده است، مدتهاست که با کارشکنی ضابطین و خوش رقصی زندانبانان از حق داشتن مرخصی و آزادی مشروط محروم است.
اما مشکلات زندانیان سیاسی و غیرسیاسی بند 4 محدود به این موارد نیست. وضعیت دسترسی به درمان و بهداشت اسفناک است. زندان فقط کسانی را به مراکز درمانی اعزام میکند که قادر باشند هزینه درمان را پرداخت نمایند. در برخی موارد با دخالت ضابط اعزامهای زندانیان سیاسی مختل میگردد یا پس از اعزام اجازه درمان در بیمارستان یا مرخصی درمانی داده نمیشود وضعیت زندانیان بیمار وخیم است. زندانیان عادی که دارای پول نیستند وضعیت بدی دارند. پزشک متخصص بهندرت به زندان میآید و دارو بهاندازه کافی در درمانگاه وجود ندارد. این در حالی است که برخی زندانیان مالی که به خاطر غارت اموال عمومی و دعوای درونی هسته قدرت در زندان هستند از مرخصیهای طولانی برخوردارند، آنان در صورت نیاز در بیمارستانهای خصوصی و در بخش وی آی پی بستری میشوند. زندانبان به خاطر زد و بندی که با این زندانیان دارد به آنان امکانات وِیژه میدهد. بهعنوان نمونه حسن رعیت (سید حسن میرکاظمی) هرروز به مرخصی میرود و شبها برای خواب به زندان میآید. اتاقی که رعیت و مصطفی طبسی (پسر عباس واعظ طبسی، متولی سابق آستان قدس) در آن است در اصل متعلق به زندانیان زحمتکشی است که مسئول ارائه خدمات به بند هستند اما در اتاق ویژه جهاد با امکانات و انباری مستقل فقط 5 زندانی محبوس است و 15 نیروی خدماتی و جهاد در یک اتاق دیگر با تراکم بسیار بالا محبوساند.
علاوه بر معضلات فوق، وضعیت کیفیت غذا بهشدت بد است. فرزادی رئیس زندان پارها اعلام نموده که این سیاست سازمان زندانهاست و ما پول برای غذای زندان نداریم. عملاً زندانیانی که قادر نیستند غذای شخصی آماده نمایند یا غذای زندان را فرآوری کنند دچار سوءتغذیه میشوند. وجود زندانیان مالی متمول باعث شده که زندانبان به این معضل اهمیت ندهد و حاضر به دادن جیره غذایی بهصورت خشک به زندانیان نیست که بلکه زندانیان بتوانند غذای بهتری تهیه نمایند.
اگرچه زندانبانان، زندانیان سیاسی را تحت فشار قرار داده اند اما زندانیان عادی فرودست مستقل – که اکثرا قربانی سیاست های غلط، نابرابری و ستم طبقاتی هستند- به خاطر نداشتن وکیل، حمایت خانواده و جامعه مدنی در مواردی وضعیت بدتری دارند آنان به خاطر نداشتن صدا تحت ستم مضاعف هستند. برعکس زندانیان مالی متمول که زندگی لاکچری در این بند دارند.