گویا در زمانهی ما پاسخ نیکوکاری و نیکاندیشی، توبیخ، تحریم، اخراج از کار، زندان و… میباشد. چه اگر وجدان آگاه و بیداری در میان مقابلهکنندگان با فرهنگیان میبود، از شعارها، بیانیهها، دستنوشتهها و… برداشتی جز مطالبهی خیرخواهی و نیکویی برای کشور و نظام آموزشی نمیشد و این همه مشکلات گریبانگیر فرهنگیان، بازنشستگان، دانشآموزان و سیستم آموزشی نبود.
به نام خداوند جان و خرد
توسعه و تعالی، در آموزش و پرورش خلاق و حرفه ای و کارآمد و مردممحور متجلی میشود.
متاسفانه سلطه مناسبات رانتی، مدیریت و تصمیمگیریهای اساسی موجود را تعریف میکند.
پیداست در چنین وضعیتی، یادگیری و آموزش همگانی که حقوقی عامه است و مسیر آن را اصل ٣٠ قانون اساسی (آموزش رایگان) مشخص میکند به سمت بایگانی میرود و متعاقب آن، بخش بزرگی از دانش آموزان کشور از تحصیل با کیفیت و عادلانه محروم، رنج سرگردانی و روزمرگی و جاماندگی از تحصیل نصیبشان میشود.
سنسورهای نظارتی مدیریت آموزش و پرورش گیلان بویژه هیات تخلفات اداری-با انتساب این حجم از اتهامات برای معلمان-با مدیریت شخصی ناوارد و فافد تجربه و صلاحیت علمی و عملی برای احراز چنین شغل مهم و حساس است.
بنا به شنیدهها در گزارشهای رسمی نگرانی شدید نسبت به سرخوردگی فراگیر و امید اندک به آینده در جوانان بویژه دانشآموزان موج میزند، در میانه این بحرانها، بنظر میرسد، بحرانآفرینی هم در دستور کار هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اداری قرار دارد.
هیات چه توجیه حقوقی، عرفی و قانونی و حرفهای در قبال تجمع قانونی معلمان کنشگر و فعال صنفی به استناد اصول مصرح قانون اساسی دارد!؟
در افکار عمومی _ به خاطر تبلیغات مسموم سرکوبکنندگان و ضایعکنندگان حق و حقوق دانشآموزان و فرهنگیان _ چنین القا شده است که؛ معلمین برای پیگیری مطالبات و افزایش حقوق خود تجمع میکنند! در حالی که اگر یک مرجع بیطرف، اندکی در احوال شخصی و زیست خیرخواهانهی معلمین خوش نام و خوشسابقه مانند آقایان : انوش عادلی، محمود صدیقی پور ، عزیز قاسم زاده و خانم انامی و همچنین معلمین عزیز استان فارس و سایر نقاط کشور که با اتهامهای گوناگون اکنون در زندان هستند و یا اخراج شدهاند کنکاش نماید، با همهی ناچیزی حقوقشان، باز همین عزیزان در تمام مواقع سال و خصوصا در زمان کرونا و حوداث غیرمترقبه، کمکهای بسیاری برای کم کردن آلام و دردهای مردم، به خصوص دانشآموزان داشتهاند که سهم عمدهی کمکها از اموال و سرمایهی شخصی خودشان بوده است.
گویا در زمانهی ما پاسخ نیکوکاری و نیکاندیشی، توبیخ، تحریم، اخراج از کار، زندان و… میباشد. چه اگر وجدان آگاه و بیداری در میان مقابلهکنندگان با فرهنگیان میبود، از شعارها، بیانیهها، دستنوشتهها و… برداشتی جز مطالبهی خیرخواهی و نیکویی برای کشور و نظام آموزشی نمیشد و این همه مشکلات گریبانگیر فرهنگیان، بازنشستگان، دانشآموزان و سیستم آموزشی نبود.
گرچه با رسیدگی مشکلات مالی و رفع دغدغههای عدیدهی همهی شاغلین و بازنشستگان در آموزش و پرورش، در نهایت سودی اگر حاصل شود، برای آیندهی کشور و دانشآموزان بهعنوان آیندهساز و چشم چراغ این مملکت خواهد بود.
کانون صنفی معلمان گیلان
۱۴۰۲/۰۴/۱۱