Skip to content
می 23, 2025
   ارتباط با ما       در باره ما       فیسبوک       تلگرام   

احترام به تفاوت اندیشه، همیاری و تلاش مشترک در راه تحقق آزادی

  • خانه
  • ایران
  • جهان
  • اوکرایین
  • ویژه اندیشهٔ نو
  • اجتماعی
    • زحمتکشان
    • جوانان و دانشجویان
    • زنان
  • اقتصادی
  • فرهنگی – ادبی
  • محیط زیست
  • تاریخی
  • فلسفی
  • Home
  • نامت را به یاد می آورم – رحمان- ا
  • خبرها
  • فرهنگی – ادبی

نامت را به یاد می آورم – رحمان- ا

خیابان با دهان باز

خون  و استخوانها را بالا می آورد

و خشم آسمان را فرو می بلعد 

ابرها سیاه و اخمو شتابان می گذرند

تکهِ ابر سرخی

نزدیک آمده

چشم بر زخمهای زمین دوخته

کودک گرسنه از روز می گذرد

از پل سیمان

شوش،

وز زباله گردیها

خیابانهای شمال شهر

شب-

سنگ بر دهانِ شکم بسته  

خدا کند در نیمهِ راه نماند

و امشب به صبح برسد

خواب چشمانم را گرم کند

و طلوعی دیگر خانه را روشن

اما دلم با من نیست

تو چه…؟

کاش ضربان قلبم را می شماردی

نبضِ تو در رگهایم 

خون فواره می زند

وز مویرگها به سرشاخه ها می رسد

تو چه احساسی داری برادر !؟ 

مگر بهتر از این هم می شود!

مهم نیست کجایی 

و برای چه کسی کار میکنی

من نام تو را می دانم

من نام برادرم را

که سال ۶۱ رفت وُ برنگشت

با عکسهای یادگاری به یاد می آورم

و نام همه برادرانم

از ترنمِ گلوی خونین خاوران

به یاد می آورم

از خوشحالی نمی دانم 

بخندم یا گریه کنم!

گاهی هنگامِ خنده 

آذرخش،

قلب آسمان را می شکافد

و باران می آید

گونه هایم  خیس می شود

تو چه احساسی داری برادر!؟

ما را به قعر دوزخ فرستادند

چه چیزی بهتر ازاین؟

مگر بهتر از این هم می شود!

رحمان- ا    ۶/ ۲ / ۱۴۰۲

Continue Reading

Previous: فرزانه ناظران پور، بازداشت شد
Next: اعطای جایزه‌ی صلح ویژه حقوق بشر به شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران
  • تلگرام
  • فیسبوک
  • ارتباط با ما
  • در باره ما
  • فیسبوک
  • تلگرام
Copyright © All rights reserved