حدود سه روز از رسمی شدن خبر تعطیلی دانشگاه تهران به بهانه ماه رمضان میگذرد و به همین واسطه شاهد قد کشیدن موجی از نارضایتیها در میان دانشجویان هستیم که هر لحظه ممکن است به سونامی ویرانگر دیگری بدل شود. صادقانه بگوییم مدتهاست از نسبت دادن هرگونه عقلانیتی به تصمیمات مسئولین دانشگاه خودداری میکنیم چراکه یا دلشان میخواهد و یا از بالا دستور میرسد بنابراین حتی بر فرض وجود هم “عقل مسئول دانشگاهی” همواره در این تصمیمات فاعلیتی ندارد و نخواهد داشت. اگر فاکتور لجاجت کودکانه و پافشاری مصرانه بر تصمیمات ویران کننده را هم نادیده بگیریم هرگونه اعتراض دانشجویان در این برهه زمانی نادیده گرفته و یا با سرکوب وحشیانه مواجه میشود چرا که در ادبیات حضرات به معنای امتیاز دادن و عقب کشیدن دانشگاه از مواضع خود است.
بد نیست ابعاد این تصمیم و تاثیرات کوتاه مدت و بلند مدت آنرا در زندگی دانشجویان و آینده دانشگاه بررسی کنیم. شرح تفصیلی نقطه نظر شرعی بماند برای بسیجیون و مذهبیون دائیهدار شریعت ما تنها به صورت مجمل به این نکته اشاره میکنیم که هزینه خوابگاه به طور کامل برای ترم حاضر از دانشجویان دریافت شده و یارانه دولتی غذا هم در بودجه دانشگاه لحاظ شده و تعطیلی دانشگاه در این ایام بدون عودت وجوه به صاحبان آن مصداق تضییع حقالناس و کم فروشی است. بماند که میدانیم احتمالا دائیهداران دین پشتمانرا خالی میگذارند و هرگز موضعی در این بابت نخواهد گرفت چون شاید در ادبیات آنها نیز ضدیت با تصمیمات حاکمیت ضدیت با شریعت است! این همانی دین و حاکمیت نیز جای بحث بسیار دارد که بگذریم…
نیمی از عمر تحصیل ورودیهای کارشناسی سالهای ۹۸، ۹۹ و ۱۴۰۰ و تقریبا تمام عمر تحصیل ورودیهای ارشد این سه سال به صورت مجازی تلف شده است. ضعف علمی این سه ورودی بهکنار، مجازی بودن حتی به بحران مرکز-پیرامون دامن زده و بر شدت آن افزوده است. آموزش مجازی را باید به درستی ترومای دانشجویان غیرتهرانی دانست. آموزش مجازی برای این دانشجویان به معنای قطع کامل دسترسی از تمامی امکانات رفاهی و آموزشی دانشگاه است؛ از سالن مطالعه گرفته تا گفتوگوی حضوری با استاد و دسترسی فیزیکی و رایگان به منابع علمی. در شرایط حاضر جامعه ایران، ورود به دانشگاه روز به روز پولیتر میشود. موسسات خصوصی فعال در حوزه ماراتن متعفن کنکور تنها از یک اصل آشکار پیروی میکنند: پول بیشتر مساوی است با نتیجه بهتر. این موسسات برای تبدیل شدن به برندی در لجنبازار کنکور خود را موظف به پر کردن فضای دانشگاههای برتر کشور میدانند که در حالت ایدهآل آن بهمعنای پر کردن تمام و کمال دانشگاه از مرفهین صاحب سرمایه است. البته تنها بحث تقسیم نابرابر سرمایه در جغرافیای کشور مطرح نیست و مسئله مهم دیگر دسترسی نابرابر به امکانات است. امکاناتی که به مراتب در شهرستانها کمتر پیدا میشود. نمونه بسیار کوچکش دسترسی به کتابهای رشتههای خاص.
ترکیب پولی شدن کنکور و آموزش مجازی سه پیامد به دنبال خواهد داشت:
۱- سلب امکان تحرک اجتماعی
۲- حذف دانشجویان غیرتهرانی از فضای دانشگاه و تعمیق گسل میان مرکز و پیرامون در کشور
۳- پر شدن فضای دانشگاهی از دانشجویان متعلق به طبقات فرادست که به معنای پر شدن دانشگاه از دغدغههای شخصی آنها و حذف مسائل مرتب با فرودستان از دانشگاه است.
مورد دوم گرهخوردن تعطیلی دانشگاه با اجاره داده شدن و خصوصی سازی فضای دانشگاه است. تضمینی نیست که بعد از 50 روز تعطیلی و عدم حضور دانشجویان حتی گربهها به پیمانکار سپرده نشوند.
بهتر است مسئولین به جای صرفه جویی در بودجه غایب سال آتی دانشگاه، بودجه سال حاضر را در جایی غیر از استخدام انبوه نیروهای جدید حراست و نصب دوربینهای امنیتی کنند.
هرچند این پیامدها با رویکرد استبدادی و مدیریت استثماری مسئولین حاضر دانشگاه تهران منافاتی ندارد اما آشکارا خیانت به کشور و زحمتکشان است. ضعف نظری و علمی ناشی از آموزش مجازی سه نسل از دانشجویان در آینده کشور حتی برای همین حکومت نیز دردسر ساز خواهد بود و حالا ما با پدیده تشدید این ضعف به بهانههای گوناگون رو به رو هستیم.
مقابله با تعطیلی دانشگاه از ۲۵ اسفند تا ۷ اردیبهشت تنها مقاومت در مقابل محروم شدن از حق تحصیل نیست این یک مقاومت در مقابل پیامدهای بلند مدت شیوههای مدیریت دیمی برای کشور است و ما به عنوان دانشجو ایستادگی تمام قد در مقابل این قسم تصمیمات نامعقولِ بی منطق را وظیفه خود میدانیم.
جمعی از دانشجویان دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران