ثقل زمین کجاست
من در کجای جهان ایستادهام؟
با باری از فریادهای خفته و خونین
ای سرزمین من!
من در کجای جهان ایستادهام…؟
چهلونُه سال پیش در سحرگاه ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ خسرو گلسرخی، شاعر و نویسنده و روزنامهنگار انقلابی، به همراه همفکرش کرامت دانشیان به جوخهی اعدام سپرده شدند.
گلسرخی ۲ بهمن ۱۳۲۲ در رشت زاده شد و از آغاز جوانی در روزنامههای اطلاعات و آیندگان و کیهان به نوشتن مقاله و نقدهایی دربارهی ادبیات و هنر پرداخت. در بسیاری از نوشتههای او دغدغهی عدالتخواهی و رهایی تودهها از رنجِ زنجیرهای پیدا و ناپیدای استبداد هویداست. گلسرخی که به ادبیاتی متعهد به رهاییِ مردم از قید ستم و بردگی اعتقاد داشت و قلم را سلاح مبارزهی نویسنده با ستمورزان میدانست، در عمر کوتاه اما پرثمرش کتابهایی چون «سیاست هنر، سیاست شعر»، «نوگرایی و حقیقت خاکی» و «ادبیات توده» را به رشتهی تحریر درآورد و «واپسین دمِ استعمار» بهقلم فرانتس فانون، متفکر مارتینیکیتبارِ فرانسوی، را به فارسی برگرداند. مجموعهشعرهای گلسرخی، که پس از مرگش به چاپ رسیدند، شعر او را محتوامحور و سرشار از مضامین انقلابی نشان میدهند و از این رو در جریان شعر چریکی ایران در اواخر دههی ۴۰ و اوایل دههی ۵۰ میگنجند.
گلسرخی در اوایل سال ۵۲ به همراه ۱۱ تن دیگر دستگیر و با توطئهی ساواک در قالب تشکیلاتی جعلی گنجانده شد تا قدرت ساواک را در مقابله با مخالفان به رخ مردم بکشند. اما او در بیدادگاه رژیم پهلوی، دفاعیات پرشور خود را صرف بیانِ فقر و فاقه و حرمان تودههای فرودست جامعه کرد و با انتقاد از سیاستهای جاهطلبانهی شبهامپریالیستی شاه، به خفقان موجود و نظام سیاسی و اقتصادی حاکم تاخت. گلسرخی در بخشی از سخنان خود، که در تلویزیون سراسری پخش شد، بیباکانه از لزوم مبارزه برای رسیدن به آزادی و برابری سخن گفت و، برخلاف انتظار ساواک و حاکمیت، در دل جامعه شوری انقلابی برانگیخت و ادامهدهندهی مبارزاتی شد که از خیزش سیاهکل آغاز شده بود. او و همرزمش دانشیان دادگاه را عرصهی نبرد با دیکتاتوری کردند و با تقدیم خون خود جان بر سر آرمان آزادی نهادند. گلسرخی هیچگاه عضو هیچ گروه یا حزب سیاسی نبود اما وصیتنامهی خود را چنین آغاز میکند: «من یک فدایی خلق ایران هستم و شناسنامهی من جز عشق مردم چیزی دیگر نیست. من خونم را به تودههای گرسنه و پابرهنهی ایران تقدیم میکنم.»
در دورانی که خفقان و سانسورِ همهگیر چاپ آثار نویسندگان را دشوار ساخته بود و برخی نیز ممنوعالقلم یا راهی زندان شده بودند، خسرو گلسرخی با جانفشانی خود به نمادی از آزادیخواهی مردم بدل شد.
کرامت دانشیان در دهم مهرماه ۱۳۲۵ در شیراز چشم به جهان گشود. او فیلمسازی با اندیشههای انقلابی و آزادیخواهانه بود که مدتی نیز، در مقام آموزگار، با تلخیها و دشواریهای زندگی مردمان فرودست آشنا شد و به فکر مبارزه افتاد. اما آنچه نام دانشیان را در تاریخ سیاسی معاصر ماندگار کرده دفاعیهی او در دادگاه شاه است که آن را با این جمله آغاز میکند: «به نام خلق محروم و ستمکش ایران»، و در ادامه از رهایی مردم از تبعیض و سرکوب سخن میگوید و طبقه حاکم را عامل محرومیت و بیعدالتیها میداند. رئیس دادگاه در جریان دادرسی بارها سخنان او را قطع کرد و سرانجام اشد مجازات را برای او رقم زد. دانشیان در صبحگاهی خونین همراه گلسرخی به جوخهی اعدام سپرده شد.
نامشان نامیرا و آرمانشان برقرار باد!
کانون نویسندگان ایران