آمدیم بنویسیم با گذشت دو ماه از بازداشت ارژنگ، حتی خبری از برگزاری دادگاه و تعیین قرار وثیقه و درنهایت آزادیاش نیست؛ اما دیدیم از این رقم دو ماه و شصت روز بهسهولت گذشتن روا نیست و استفاده از واژه “بازداشت” هم درحق اتفاقی که افتاده خوشانصافیست و واژه “ربایش” مناسبتر است.
وقتی که این بیانیه را مینویسیم، دقیقا ۶۰ شبانهروز است که دوست و همدانشگاهی جدیدالورودمان، شبها به جای خانه در زندان میخوابد، و روزها به جای دانشگاه زیر شکنجه و بازجویی و در اعتصاب غذاست.
دو ماه پیش، غروب ۲۶ آذر ماه که خبر رسید حراست دانشگاه ارژنگ ِ تعلیق شده را با بهانه باز پس دادن کارت دانشجویی و رفع ممنوعالورودی به دانشگاه کشانده و جلوی درب دانشگاه نیروهای امنیتی او را ربودهاند، بلافاصله بعد از آن خبر تعطیلی دانشگاه به علت آلودگی هوا تا آخر هفته منتشر شد.
هفته بعد از آن، سوم دی، مصادف با صدمین روز انقلابمان، که برای ارژنگ مقابل دانشکده ادبیات دور هم جمع شدیم، به علت بارش برف و همینطور تهدیدها و سرکوب چند تن از همراهانمان توسط حراستیها در روزهای اخیر، خیلی زود تجمعمان پراکنده شد و دست از پا درازتر برگشتیم سر کار و درسمان.
اما همان روزها خطاب به سرپرست دانشگاهمان نامهای زدیم و او را مسئول این اتفاق خواندیم. که همانطور که حدس میزدیم کوچکترین اهمیتی برایشان نداشت.
پدر ارژنگ زندانی سیاسی و دایی او از شهدای ۸ سال جنگ ایران و عراق است.
پس از بازداشت یا همان ربایش ارژنگ، برادرش از خود ویدئو منتشر کرد و گفت هر اتفاقی برای برادرم بیفتد، مسئولش جمهوری اسلامیست. مادر و خالههایش گفتند ما خانواده شهدا مخالف جمهوری اسلامی و خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی ازجمله ارژنگ هستیم.
یک ماه پیش که در سیامین روز بازداشت ارژنگ که درگیر امتحانات پایانترم بودیم، خبر رسید ارژنگ در اعتراض به اعدامها، دست به اعتصاب غذا زدهاست.
الان که دوباره دست به قلم بردهایم، مدتهاست که هیچ خبری از او نداریم، نه تعیین وقت دادگاهی نه حتی احتمالی مبنی بر آزادی این جوان ۱۸-۱۹ ساله حال با قید وثیقه یا بی قید و شرط.
هنوز خاطرمان هست که در محوطه دانشگاه فریاد میزدیم قسم به خون یاران ایستادهایم تا پایان و وقت عزا نیست که هنگامه خشم است.
وقت سوگواری نه! که وقت سازماندهیست.
جرم ارژنگ هیچ نیست به جز صداقت و شجاعت.
ما برای آزادی ارژنگ ایستادهایم تا پایان.