سخنگوی جامعه روحانیت برای اولین بار فاش کرد که احمدی نژاد در گزارشی از تحریمها به رهبری گفته است: به آخر خط رسیدهایم و باید قطعنامههای شورای امنیت را امضا کنیم. اصولگرایان که در هفت سال گذشته با حمایت غیرمنتظره رهبری از احمدینژاد دست به گریبان بودند و در آن موضع غیر قابل توجیه و انکار آیتالله خامنهای گرفتار شده بودند، بعد از کنار رفتن احمدینژاد نمونههایی از سوءمدیریتهای در حد خیانت وی را فاش کردند.
یکی از آخرین نمونهها به تازگی و در جریان مصادره دو میلیارد دلار از اموال ملت ایران که احمدینژاد نزد آمریکاییها گذاشته بود! فاش شد و حالا مصباحیمقدم از نمایندگان مجلس هشتم و نهم گفته است که او پس از بردن پرونده ایران به شورای امنیت و هشت سال خسارت زدن به نظام و مردم، صراحتا به رهبری پیشنهاد عقبنشینی و پذیرش قطعنامهها را داده است؛ پیشنهادی که حتی مخالفان نظام هم با آن موافق نبودند.
احمدینژاد که برخی تحلیلگران معتقدند در خیانت به کشور عمد داشته و حتی کسانی همچون حسین راغفر معتقدند عامل بیگانه بوده و یا دیگران از قصد و تلاش او برای براندازی نظام و برهم زدن کشور سخن به میان آوردهاند، از اولین ماههای روی کار آمدنش سیاستهایی را در پیش گرفت که برخلاف رویه دولت اصلاحات و تلاشهای تیم قبلی، پرونده ایران به سرعت به شورای امنیت برود و جمهوری اسلامی به عنوان متهم برهم زدن امنیت بینالملل شناخته شود.
تمام تلاش مجموعه نظام در سالهای بعد، برای جبران خسارتی بود که رئیس دولت سابق از این طریق وارد کرد، و حالا یک نماینده شاخص اصولگرا برای اولین بار فاش کرده که او در اقدامی آشکارا خائنانه، پس از هشت سال شعار و هیاهوی منجر به تحریم و خسارت به کشور، در سال آخر به آیتالله خامنهای پیشنهاد عقبنشینی داده است؛ آن هم به شکلی یکسره مغایر با آنچه در جریان برجام در پیش گرفته شد.
مصباحی مقدم در مصاحبه با انتخاب گفته است: با توجه به اقدامات ستاد تدابیر ویژه اقتصادی که می خواستند تحریمها را دور بزنند، احمدینژاد گزارشی به رهبری داد که ما به آخر خط رسیدیم و با توجه به قطعنامههای شورای امنیت درباره انرژی هستهای باید آن را امضا کنیم.
وی در ادامه گفته است: ولی رهبری با این گزارش مخالفت کردند که بعد از این مخالفت، احمدینژاد با رهبری دیدار کردند و گفت اگر شما این دیدگاه را قبول ندارید، من دیگر مسئول این پرونده نیستم و رهبری با صراحت و قاطعانه فرمودند خودم این مسئولیت را قبول میکنم!
این عضو جامعه روحانیت البته نگفته است که مگر مسئولیت تعیین سیاستهای کلان نظام قبل از این مقطع، شخص رهبری نبوده است و چه سیاستی کلانتر از برنامه هستهای است که در سالیان گذشته تمام شئون کشور را تحتالشعاع قرار داد؟
به نظر میرسد که لکنت زبان اصولگرایان و ناتوانی رهبری از اعتراف به اشتباه خود در حمایت از احمدینژاد به بهای ایستادگی در مقابل رای مردم در سال ۸۸ کار را به جایی رساند که احمدینژاد خیانت خود را کامل کند و نظام را به یک عقبنشینی بد که قطعا غیر شرافتمندانه هم بود، فرابخواند.
واقعیتی که هنوز هم حاکمیت روی بازگو کردن جزئیات آن را ندارد و اگر اراده ملت و عنایت خدا نبود و در سال ۹۲ ورق بر نمیگشت، معلوم نبود که آیتالله خامنهای مجبور به پذیرش پیشنهادهایی از جنس پیشنهاد احمدی نژاد نشود.
کما اینکه از سال ۱۳۹۱ که مذاکرات عمان آغاز شد نیز نزدیکان رهبری بارها و بارها مجبور به دروغگویی درباره آن شدند و آیتالله خامنهای هم مدتها از روی کار آمدن دولت روحانی و تحریکات موفق دیپلماتیک تیم ظریف گذشت تا توانست اعتراف کند که خود او از سالهای قبل اجازه آغاز مذاکرات با آمریکا را داده است.
سایت کلمه