1️⃣ اعتراضات اخیر جامعه ایرانی را چگونه ارزیابی می کنید؟
🔺 این اعتراضات بخشی مهم و تعیینکننده از زنجیره جنبشهای اجتماعی ایران است که از سال ۸۸ یا درستتر بگوییم از سال ۷۶ با جنبش اصلاحی آغاز شد. بوروکراتیزه شدن جنبش اصلاحات و محدود ماندن به صندوق اضمحلالیافتهی انتخابات رفتهرفته مسیر خیابان را بهسوی جنبشهای ایران گشود؛ گشایشی که اوّلین بار با جنبش دانشجویی در ۱۸تیر۷۸ بروز پیدا کرد و در سال ۸۸ و در جریان جنبش سبز اعتلا یافت. توالی جنبشها از ۸۸ بدینسو نشانمیدهد که هیچیک از احزاب و جریانهای رسمی قادر به نمایندگی آنها نیستند. بهطورکلّی ریشه این جنبشها به نظام سیاسی بازمیگردد که امکان و توان باز تولید خود را ندارد و قدرت هژمونیک خود را نیز از دست داده و به دلیل بحران مشروعیت، در تقابل با جامعه مدنی و نظام بازتولید آن قرار گرفتهاست. بهعبارت دیگر جامعه مدنی و دولت در دو مسیر متفاوت قرار گرفتهاند که در غیاب احزاب و سازمانهای سیاسی، این شکاف را جنبشهای اجتماعی پر میکنند. بنابراین میتوانپیشبینی کرد این جنبشها به صورتها و انگیزههای مختلف همچنان استمرار خواهندداشت.
2️⃣ این اعتراضات دارای چه مختصات و ویژگی هایی است؟
▪️ بدنه جوان و نوجوان اعتراضها، آنها را بیشازپیش ضدنظم و نهاد کرده و بههمینجهت آن را به جنبشهای شبکهای که غالباً بخشهای جوانتر جامعه در آنمداخله میکنند، نزدیکتر کردهاست. جامعهشناس آمریکاییِ ترکتبار و ستوننویس روزنامه نیویورکتایمز خانم”زینب توفیکچی” مطالعه مفصّلی در زمینه اینگونه جنبشها-از جمله بهار عربی و جنبش میدان تسخیر ترکیه-انجام دادهاست. او در کتاب خود با نام “توییتر و گاز اشکآور؛ قدرت و شکنندگی مقاومت شبکهای” معتقد است جنبشهای شبکهایِ نوین بدون اینکه به سازمان و تشکیلات ویژهای متّکی باشند بسرعت امکان گسترش دارند و اعتراضها و راهپیماییها را در خیابان شکل میدهند. بااینحال، همین سرعت عمل، نقطۀ ضعفشان هم هست زیرا از نهادها وکادرهایی که بتوانند حیات آینده جنبش را تضمین کنند، محروم هستند. نکته بعد آرمانهای اخلاقی اینگونه جنبشهاست که بخشهای مختلف جامعه را درگیر و وادار به تعیین موضع میکند. این آرمانها فینفسه آنچناننیرومند هستند که اندیشیدن به نتیجهبخشبودن یا نبودن اعتراضات را بلاموضوع میکند و خود عملاً به قدرتمندترین ابزار گسترشِ جنبش،مستقل از هرگونهنتیجه تبدیل میشود. تاثیرگذاری این جنبشها در یک مدار و فرآیند تدریجی است که در نتیجهی آن ذهنیت افراد متحوّل میشود و ترس آنها کاهش مییابد. درمجموع جنبش هایی از این دست تمایل دارند که در مقایسه با جنبشهای گذشته، غیررسمی فعالیت کنند و رهبری سازماندهی شده نیز نداشتهباشند.
3️⃣ چه تمایزات و تشابهاتی با اعتراضات پیشین ( 88، 96 و 98) دارد؟
🔸 این جنبش در ذیل جنبش جوانان تعریف میشود که محتوائاً گسست کاملی از همه ارزشهایی است که از دل انقلاب ۵۷ پدید آمد و خواهان نفی مطلق وضع موجود است و به آزادی همچون رهاشدگی از همهی آنچه جهان او را مسدود کرده مینگرد. این،گونهای از آزادی سلبی است و بهندرت در آن از آزادیِ ایجابی یعنی چشماندازِ چگونگی نظم دموکراتیکِ آینده نشانهای بهچشم میخورد. ازسوی دیگر برخلاف جنبش ۸۸ فاقد هر سطحی از رهبری است و نسبت به آن جنبش با صراحت بیشتری از عبور از نظم سیاسیــاجتماعی موجود سخن میگوید و در مقایسه با جنبشهای ۹۶ و ۹۸ عنصر اقتصادی نیز وضوح روشنی در آن ندارد. در سال ۸۸ جنبش سبز از دل حرکت اصلاحی خلق شد و بسرعت از آن عبور کرد امّا جنبش اخیر هیچ نسبتی با حرکت اصلاحی ندارد و از ابتدا بر نفی تمامیتِ حاکمیت و بیاعتقادی مطلق به اصلاحپذیر بودن آن مبتنی بود. همچنین پایگاه دانشگاهی در این جنبش بسیار نیرومند است که بسیار زود گروههای دانشآموزی نیز به آن افزوده شدند.
🔸 به جهت وجه تشابه، جنبشهای ۹۶ و ۹۸ با تفاوتهایی، نظیر حرکت اخیر مجموعاً خودانگیخته بودند و در نتیجهی فراخوان رهبری مشخصی به وقوع نپیوستند. جنبش ۸۸ نیز گرچه رهبرانی داشت امّا آنها غالباً تایید کننده ابتکارات و اقدامات مردم بودند و خودانگیختگی در آنجنبش نیز دیده میشد. همچنین تمامی اینجنبشها کموبیش ناشی از بنبست مبارزات قانونی و ناکامی اصلاحات و بیاعتبارشدن صندوق انتخابات هستند.
4️⃣ حاملان این اعتراض اجتماعی از چه ظرفیت هایی برای پیشبرد مطالباتشان برخوردارند؟ و با چه محدودیت هایی مواجهه هستند؟
🔹 این جنبش با هر مرجعیتی ناسازگار و چنان که گفتهشد مبتنی بر نفی رادیکال است. مخالفت با حجاب اجباری تنها سطح کوچکی از محتوای جنبش را نمایندگی میکند ولی گسست رادیکال از هرگونه سنّت سیاسی، فکری و اعتقادیِ مسلّط سرشت واقعی جنبش است. امّا در توان این جنبش نیست مطالبهای تا بدینحد گسترده را محقق سازد و درواقع دستیابی به چنین اهدافی موکول به انقلابی همه جانبه است که درحالحاضر چشماندازی از چنین تحوّلی تا به این اندازه رادیکال نه در ایران و نه در هیچ کجای دیگر از جهان به چشم نمیخورد. میتوان چنین نتیجه گرفت که رادیکالیسمِ جنبش، هم نقطه قوّت و هم نقطه ضعف آن است.
🔹 موضع هجومی و بنیادین جنبش که با پشتوانه یک آزادیخواهی عمیق پشتیبانی میشود، حقّانیت ومشروعیت اخلاقی نیرومندی به آن داده که باعث برانگیختگی وسیع داخلی و بینالمللی در حمایت از آن شده و پیچ و مهرههای سیستم سرکوب و مشروعیت نظام سیاسی را سست کردهاست. درعین حال دستیابی به این سطح از آزادی که متضمن دگرگونی در تمامی بنیادهای مسلط است فعلاً در توان کنونی چنین جنبشی نیست.
5️⃣ سمت و سو و دورنمای اعتراضات را چگونه ارزیابی می کنید؟
▪️ این جنبش به بنمایههای جامعه ما نفوذ کرده و کمیّت آن، واقعیت و چگونگی کیفیت آن را بدرستی نشان نمیدهد و بنابراین باید آن را نشانهای از حقایقی عمیقتر تفسیر کرد. مسیر جنبشهای پس از ۸۸ نشانمیدهد که هیچ جنبشی آخرین ایستگاه جنبشهای ایران نیست. هریک از این حرکتها سطحی از مطالبات را در دل خود پرورش دادهاند که نظام سیاسی حتّی به یکی از آنها هم نتوانسته پاسخ گوید. بوضوح این معنایی به جز انباشت بحرانها ندارد و همانگونه که گفتهشد در فقدان احزاب و جریانهایی که بتوانند این مطالبات را نمایندگی کنند، جنبشها به حیات خود ادامه خواهند داد و در هر لحظه بیشازگذشته معطوف به ریشهها و بنیانها خواهند شد. واضح است که این بیانی از یک وضع انقلابی است و مانند همه نمونههای تاریخی، حوادث پیشبینیناپذیر هستند که باعث خواهند شد مرزهای باریک وضع انقلابی با وقوع نهایی یک انقلاب درهمشکستهشود. بدین معنا ما با چیزی بیش از یک تحلیل و ارزیابی سیاسی روبرو هستیم و آنچه بهطور کاملتر قدرت تبیین وضع کنونی را دارد یک تحلیل تاریخی است که مولفههای متعدد، پیچیده و اغلب متناقض و دخیل در حیات ما را در یک ارکستراسیون و طرّاحی بنیادین، به وحدت و انسجام برساند.
6️⃣ جنبش های جدید اجتماعی عمدتا هول هویت و مقولات فرهنگی شکل می گیرند. از طرفی خاصیت استبداد به نحوی است که می تواند مخالفانش را به سمت قسمی موعودگرایی سوق دهد. به این معنی که وضعیت مطلوب، تنها با رفع استبداد ممکن می شود، حال آنکه تجربیات بسیاری از بزرگان نظیر مهندس سحابی(ریاست سازمان برنامه و بودجه و بحران شوراهای کارگری اول انقلاب) و … نشان می دهد که جامعه ما علاوه بر دشواری آزادی، با دشواری برقراری نظم آلترناتیو نیز روبروست. از این رو این جنبش ها چگونه با نظم های بدیل تعیین نسبت می کنند؟
🔻 تعیین نسبت با نظمهای بدیل تنها وقتی میسّر خواهدبود که جنبش به یک ایدئولوژی سیاسی مشخص گره بخورد. یعنی نظم بدیل بدون اتّکاء به تئوری مشخص قابل طرّاحی نیست.جنبشهای سلبی نهایتاً تنها میتوانند قوانین ناعادلانه را به عقب برانند یا اینکه فرصتی برای حضور و قدرت نیروهای سازماندهیشدهای فراهم کنند که معلوم نیست در آینده تا چه میزان وفادار و متعهّد به آرمانهای اخلاقی جنبش خواهندبود.
7️⃣ همچنین جنبش های اجتماعی متاخر، عمدتا مسئلهی به رسمیت شناخته شدن دارند. به تعبیر آلن تورن، تضاد جدید، تضاد میان مردم و تکنوکرات هاست، حول هویت، فرهنگ، آزادی و … اما مسائل اجتماعی نظیر اقتصاد، محیط زیست، بهداشت، آموزش و … مقولاتی فرهنگی نیستند که مثلا در خصوص مقوله پوشش، بتوان به آسانی یا به دشواری، به موقعیت پایدارتری گذر کرد. مسئله اجتماعی، اساسا بر تضاد و تنازع میان نیروهای اجتماعی استوار است. فارغ از به رسمیت شناخته شدن تفاوت ها، چنین به نظر می رسد که ما به میثاق های ملی بر سر مسائلی نظیر اقتصاد ، محیط زیست ، سیاست خارجی و … برای اداره ی به سامان و مطلوب امور عمومی نیازمندیم، از این حیث، به نظر شما جنبش های متاخر به این فاز ورود خواهند کرد یا در مدار تضادهای هویتی و فرهنگی باقی می مانند؟
🔸 مقولات فرهنگی مقولاتی انتزاعی نیستند و زنجیرهی مفاهیم آنها تا دورترین بنیادهای مادی جامعه ریشه دارد و به آنها گره میخورد. جنبشها نیز زمانی به لحظه انقلابی نزدیک میشوند که از مطالبات محدود مثل افزایش دستمزد، برابری حقوق مدنی و مانند اینها فراتر بروند و در مفاهیم کلّیتری که بویژه آزادی و عدالت آنها را نمایندگی میکنند، موفق به بسیج اجتماعی شوند. درهرحال مساله اساسی برای جنبشها خلق سیاست است و در عینحال تضمین بقای سیاست بدون ارائه برنامه و زنده نگاه داشتن مسئولیت مدنی امکان پذیر نیست زیرا با برنامه است که جنبش خود را در قبال آموزش، بهداشت، رفاه، محیط زیست…به مردم پاسخگو خواهد کرد و آنها را هم چنان در مقام مطالبهگری – در نهادها، تشکّلها، احزاب و درنهایت در خیابان – نگاه خواهدداشت.