رضا مسلمی_ حقوق معلم و کارگر
موضوع خواسته های صنفی سالهاست به بعضی نفسگیر درگلوی فعالین صنفی تبدیل شده است. با اینکه هر فرصت و زمانی که گوشی برای شنیدن وجود داشته باشید این خواسته ها نمود بیشتری پیدا میکند، اما در دولت های نهم و دهم نیز که فضای آموزشی کشور بسته تر بود و وزرا مطابق میل رییس دولت وقت سیاست برخورد با فعالین را پیش گرفته بودند نیز این چراغ هیچگاه به خاموشی نگرایید .
دولت ها در بازه های زمانی خاص و در بزنگاههایی که منافعشان اقتضا میکند از این خواسته ها به نفع خود و در جهت یارگیری و کسب رای استفاده کرده و این مطالبات را با صدایی بلند تر از سنیدکالیست ها به صدا در میاورند اما بعد پس از سپری شدن دوران اقتضای منافع، بیان همین مسایل از زبان تشکل های صنفی به جرمهای گوناگون و دهن پرکنی ازجمله فعالیت تبلیغی علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی و… تبدیل میشود.
در چند سال گذشته مطالبات مشخص فعالین صنفی از قرار زیر بوده است :
۱_ افزایش حقوق ومزایا به بالای خط فقر
۲_ اجرای نظام پرداخت هماهنگ حقوق
۳_ اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی ( آموزش رایگان برای همه کودکان این سرزمین)
۴_ تامین آموزش کیفی و برابر
۵_ مقاوم سازی مدارس
۶_ حق تشکل یابی مستقل ( مطابق قانون اساسی )
۷_ توجه دولت ها به اصل ۲۷ قانون اساسی و آزادی اجتماعات
عدم توجه دولت ها در دهه های گذشته به این خواسته های اصیل، قانونی و برحق معلمان و نمایندگان آنها و بی توجهی به ندای حق طلبی آنها و سرکوب و برخورد غیر قانونی و بازداشت بهترین فعالین صنفی معلمان باعث شد تا به خواسته های ذکر شده یک مطالبه ی مهم اضافه شود به گونه ای که در حال حاضر این خواسته به پراهمیت ترین خواسته ی معلمان تبدیل گردیده است :
“درخواست آزادی معلمان زندانی”
به گمان نگارنده این برخورد ها با فعالین صنفی و امنیتی کردن فعالیت آنها یک هدف کاملا مشخص دارد:
منحرف کردن فعالین صنفی از خواسته های کاملا قانونی و برحق آنها، به گونه ای که بیشترین انرژی تشکل های صنفی صرف چانه زنی و تلاش برای آزادی معلمان زندانی می گردد.
دولتمردان باید به این سوال اساسی پاسخ دهند که کدامیک از خواسته های ذکر شده غیر قانونیست؟ و اگر به قانونی بودن آنها ایمان دارند چرا به آنها جامه ی عمل نمیپوشند و چرا هر کسی که این موراد را به آنها گوشزد میکند باید به زندان برود ؟
نکته بسیار مهم و دقیق اینجاست که مطالبات صنفی معلمان خواسته هایی نیستند که باتغییر دولت ها رنگ و بوی آنها عوض شود، به گونه ای که مثلا در دوران احمدی نژادی این خواسته ها برحق بوده و در دولت فعلی ناحق باشند و هرگاه به زبان آید از طرف مسؤلان در وزارت خانه مربوطه و دولت محکوم به کارشکنی و سنگ اندازی شده و ادعاشود که این سخنان به ضرر دولت است .
پر واضح است که کانون های صنفی معلمان تشکلی دولت ساخته نیستند که با تغییر دولت ها و برای خوشآمد فلان وزیر و وکیل، حق و مصالح برحق آموزش کشور را به فراموشی بسپارند.
جای تاسف فراوان دارد که دولت فعلی که آن همه ایراد به دولت قبل می گرفت خود نیز دنباله رو همان سیاست ها در سرکوب خواسته های قانونی معلمان و فعالین صنفی گشته است.
جای تاسف فراوان دارد که برخی طرفداران دولت در مساله ی آموزش افرادی هستند که سنگ خود را به سینه میزنند و آموزش کشور را وجه المصالحه ی منافع شخصی خود قرار داده اند.
جای تاسف است که برخی کسانی که از سیاست های ناصواب وزارت آموزش و پرورش دفاع میکنند، آنهایی هستند که در ینگی دنیا، دل به آفتاب معتدل نهاده و بدون آنکه از بختکی که بر روی آموزش کشور افتاده شناختی داشته باشند، بدون آنکه با بدنه ی آموزشی ارتباط داشته باشند، بدون آنکه در کلاس درس از غم دانش آموزان خبر داشته باشند، با اطلاعات ناقص و مجازی دنیای مجازی شروع به نظریه پردازی و بیان تز های رنگارنگ میپردازند و قلم را به عقده گشایی های فروخفته ی سالهای قبل خویش میرانند و دم از پرهیز از قهرمان سازی میزنند، تا با بیان عقدهای آزاردهنده شان، خود را دانای کل مطرح کرده و دون کیشوت وار با شمشیری یخی به جنگ آسیاب های بادی برخاسته اند.
اما نکته اساسی و بسیار قابل تعمق این است که دولت جدید در سرکوب خواسته های معلمان و برخورد با فعالین صنفی گوی سبقت را از دولت های قبلی ربوده است.
با یک محاسبه ی سرانگشتی کاملا مشخص خواهد شد که نسبت معلمان زندانی و بازداشت شده در دو سال روی کار آمدن دولت فعلی بسیار بیشتر از دولت نهم و دهم است:
۳ سال حکم جدید در سال ۱۳۹۴ برای رسول بداقی که شش سال حبس او در مرداد ۹۴ به پایان رسیده بود. بداقی اکنون در زندان اوین درحال گذراندن سه سال حکم جدید است.
اجرای ۹ سال زندان برای محمود بهشتی لنگرودی و صدور ۵ سال دیگر که جمعا چهارده سال زندان برای ایشان رقم میزند. بهشتی هم اکنون در زندان اوین در حال گذران دوران محکومیت است.
صدور ۶ سال حبس تعزیری برای اسماعیل عبدی، در حالی که ۹ سال حبس تلعقی در دولت قبل برای او صادر شده بود. اسماعیل عبدی از ششم تیر ۹۴ در زندان اوین به سر میبرد.
علی اکبر باغانی یک سال حبس خود را در حالی در زندان رجایی شهر به پایان رساند که از ابتدای اردیبهشت باید به تبعید گاه خود ( زابل ) روانه شود.
علیرضا هاشمی ( دبیر کل سازمان معلمان ) در حال گذراندن دوران حبس خود در زندان اوین به سر میبرد.
بازداشت ۱۳۲ نفر در سی و یکم تیرماه نود و چهار، مقابل مجلس شورای اسلامی و آزادی آنها در غروب همان روز.
محمد رضا نیک نژاد و مهدی بهلولی هر کدام به پنج سال زندان محکوم شده اند و امروز در آستانه ی هفته ی معلم طاهر قادر زاده عضو کانون صنفی معلمان کردستان ( سقز) به ۹۱ روز حبس تعزیزی محکوم شده است. علاوه بر این تعداد زیادی از معلمان احضار، بازجویی و… شده اند و تعدادی نیز با پرونده های مفتوح مواجهند.
حال سوال مشخص این است:
آیا دولت فعلی به وعده های خود در خصوص بهبود معیشت فرهنگیان، بهبود کیفیت آموزش کشور، برداشتن فضای امنیتی در آموزش کشور و… عمل کرده است ؟
آیا آموزش کشور نسبت به دولت قبل تغییر داشته اشت یا سیاست شتابزده و غیر کارشناسی حمید رضا حاج بابایی همچنان بر آموزش کشور سایه انداخته و این سایه زدودنی نیست !؟
در آستانه هفته معلم ادامه بازداشت ها و افزودن بر تعداد معلمان زندانی تنها یک پیام را به معلمان و فعالان صنفی سراسر کشور می رساند: صدای شما شنیده نمی شود. گوش شنوایی برای شنیدن صدای رسای عدالت خواهی شما در دولت وجود ندارد….