طیفی از کنشگران سیاسی اصلاحطلب یا حامی دولت اعتدالگرا که در مقطع انتخابات هفتم اسفند از اعلام مشارکت کروبی و موسوی خرسند شده و آنرا تکثیر و تبلیغ کردند، نسبت به نامه اخیر کروبی سکوت پیشه کردهاند. معنادار آنکه در میان این طیف، برخی از همراهان سابق جنبش سبز نیز ـ که در خارج از ایران بسر میبرند ـ وجود دارند.
به بیان دیگر، نوعی تفاوت رویکرد محسوس شده است: کسانی که به اصلاح تدریجی متکی بر انتخابات با استاندارد شورای نگهبان بسنده، و واقعگرایی محض پیشه کردهاند؛ و کسانی که در پی ارتقاء کیفیت انتخابات در ایران ـ به پشتوانه نیروی اجتماعی ـ و برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه هستند، و در عین واقعبینی و کنشگری در فضای انتخابات، دغدغهی گذار دموکراتیک دارند.
نامه تاریخی مهدی کروبی از حصر، ادامه همان راهی است که رهبران جنبش سبز از فردای کودتای انتخاباتی ۸۸ در پیش گرفتند. موسوی و کروبی به ارزیابی رهبر جمهوری اسلامی از سلامت انتخابات، «نه» گفتند. آنان همچون میلیونها شهروندی که دستبرد و تقلب معنادار را «وجدان کرده بودند» در برابر نظر ولی فقیه ایستادند.
اینک، و نزدیک به هفت سال پس از انتخابات پرمسئله و ابهام، و درحالیکه بیش از ۶۲ ماه از حبس خانگی رهبران جنبش سبز سپری میشود، کروبی بحران اقتدار اربابان قدرت را در قالب درخواست برای برگزاری دادگاه علنی آشکار میکند؛ او در مکتوب تاریخیاش بار دیگر «حاکمیت مستبد» را مورد انتقاد قرار میدهد؛ و میکوشد به سهم خود «در مقابل اندیشهای که با انحصار قدرت غیرپاسخگو، بهدنبال حاکمیت تکصدایی است» بایستاد.
چرا نامه کروبی تاریخی است؟
نیمنگاهی به تاریخ سیاسی معاصر ایران و محصوران سرشناس، آشکار میکند که نامه سرگشاده کروبی از حصر خانگی به چه میزان شجاعانه و جسورانه و البته کمنظیر است. کروبی در ۷۸ سالگی و به برکت امکاناتی که عصر ارتباطات و فنآوری اطلاعات در اختیار او و همگان قرار داده، خودکامگی و عوارض آن را به پرسش میکشد.
مهرماه ۹۲ بود که کروبی از طریق همسرش، پیامی صریح برای روحانی فرستاد و گفت: «قدر مردم و حمایت آنان را بدانید؛ حال که خداوند عنایتی کرده از آرایشان پاسداری کنید؛ سعی کنید حقوق ملت ـ اصول مندرج در فصل سوم قانونی اساسی اجرایی شود، زیرا در سیستمی که به شرع، قانون و حقوق بشر پایبند نیست و استبداد و دیکتاتوری در ساختارش نهادینه شده، صدای مردم بینام و نشان بهجایی نمیرسد.»
او ۳۰ ماه منتظر ماند؛ روند تحولات سیاسی را از درون حصر خانگی، رصد و ارزیابی کرد؛ شاهد به فرجام رسیدن برجام شد؛ و سرانجام در آخرین سال از دولت روحانی، با انتشار نامه سرگشاده، چونان «بازیگر سیاسی پیگیر و موثر، و نه منفعل و تسلیم» بار دیگر به کنش فعال پرداخت.
کروبی همزمان با نشر آگاهی و نقد وضع موجود، خواستههای خود و سبزها و مطالبات بنیادین را بازخوانی میکند، به نقد وضع موجود مینشیند، و به قدر بضاعت خود ـ از درون حبس خانگی ـ جنبش دموکراسیخواهی سبز را تداوم میبخشد.
رهبر سبز، رییسجمهور بنفش
کروبی که در همان پیام مهر ۹۲ از پیروزی و برآمدن روحانی ابراز خوشوقتی کرده بود، و سال پیش نیز از اعلام مشارکت خود در دو انتخابات مجلس و خبرگان رهبری خبر داده بود، اینجا و در نامه تاریخیاش نیز بار دیگر بر انتخاب اکثریت شهروندان در دو انتخابات ۹۲ و ۹۴مهر تایید و تاکید میزند؛ او اما اشاره به هویت و چشماندازهای متمایز خود را از یاد نمیبرد. او از جایگاه «ابزاری» شورای نگهبان در «ید حاکمیت» و «سیر قهقرایی» آن میگوید، و «ظلم مستقر» و «توهم اربابان قدرت» و کردار ضدقانون و نانجیبانهی «حاکمیت مستبد» را به نقد میکشد.
کروبی در جایگاه و پشت تریبونی ایستاده که چشماندازهای جنبش سبز را تبیین میکند؛ موضعی که او و موسوی در «منشور»شان اعلام کردند: «جنبش سبز تلاشهای خود را برای صیانت از آرای مردم تا زمان استقرار نظام انتخاباتی آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و منصفانه که شفافیت آن کاملا قابل تضمین باشد، ادامه خواهد داد.»
اینچنین، درخواست رهبر سبز از رییس جمهور بنفش، حتی تلاش برای آزادسازی او و رهنورد و موسوی نیست؛ کروبی خطاب به روحانی تاکید میکند که «اینجانب نه از شما طلب رفع حصر دارم و نه این کار را در اختیار شما میدانم؛ لیکن از شما میخواهم براساس تکلیفی که قانون اساسی و مردم برعهدهتان گذاشتهاند، از حاکمیت مستبد بخواهید تا دادگاه علنیام را مطابق اصل ۱۶۸ قانون اساسی، ولو با ترکیب موردنظر ارباب قدرت، تشکیل دهد.»
کروبی نوشتن نامه خطاب به مسئول رسمی اجرای قانون اساسی را بهانهای برای تغییرخواهی قرار داده؛ همان که در انتخابات ۸۸ نیز تاکید کرد و با برآمدن جنبش سبز، صریحتر از پیش، پیگیرش شد. او از پس ۱۸۷۸ روز حصر غیرقانونی، هیچ درخواستی از رهبر جمهوری اسلامی نیز ندارد؛ کروبی گامی پس نگذاشته؛ او تنها مجالی برای دفاع از حقوق بشر و دموکراسی میجوید؛ مجالی که این نامه، خود وجهی از آن است.
پیامدها و بازتابهای سند تاریخی
اگرچه کروبی با انتشار نامه، آزادی خود ـ و موسوی و رهنورد ـ را تا اطلاع ثانوی منتفی ساخته، اما از منظری دیگر او به حیات سیاسی خود ـ هرچند از درون زندان خانگی ـ تداوم بخشیده است. این همان چیزی است که بههیچوجه خوشآیند هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی، و بهویژه رأس هرم نظام سیاسی نیست.
واکنشهای تند و خشمآلود و قابل پیشبینی تریبونهای راست افراطی، همزمان با سانسور و خودسانسوری رسانههای اصلاحطلب یا نیمهمستقل داخل ایران، نه فقط بخشی از عکسالعملها به مکتوب کروبی، که بازتابدهنده وجوهی دیگر از وضع سیاسی مستقر است.
مستقل از این، با اطمینان میتوان گفت که کروبی با نامهاش تحرکی تازه را در جنبش اعتراضی زیر پوست جامعه، و بهخصوص در میان همراهان پیگیر جنبش سبز موجب شده و خواهد شد. یادآوریها و نقدهای اساسی او، سبزها را امیدوار و مصمم خواهد کرد؛ کنشگرانی که زیر فشار و سرکوب مزمن و فضای اجتماعی متأثرشده از اوضاع ناگوار معیشتی و بحران کشیافته اقتصادی، در چالش با ناامیدی با ناپیگیری و بیتابیاند.
نامه تاریخی کروبی همزمان موجب شفافسازی نیروهای سیاسی خواهد شد. چنانکه ـ بهعنوان نمونه ـ طیفی از کنشگران سیاسی اصلاحطلب یا حامی دولت اعتدالگرا که در مقطع انتخابات هفتم اسفند از اعلام مشارکت کروبی و موسوی خرسند شده و آنرا تکثیر و تبلیغ کردند، نسبت به نامه اخیر کروبی سکوت پیشه کردهاند. معنادار آنکه در میان این طیف، برخی از همراهان سابق جنبش سبز نیز ـ که در خارج از ایران بسر میبرند ـ وجود دارند.
به بیان دیگر، نوعی تفاوت رویکرد محسوس شده است: کسانی که به اصلاح تدریجی متکی بر انتخابات با استاندارد شورای نگهبان بسنده، و واقعگرایی محض پیشه کردهاند؛ و کسانی که در پی ارتقاء کیفیت انتخابات در ایران ـ به پشتوانه نیروی اجتماعی ـ و برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه هستند، و در عین واقعبینی و کنشگری در فضای انتخابات، دغدغهی گذار دموکراتیک دارند.
یک نفر در برابر یک اردوگاه
کروبی در نامهاش یکتنه اردوگاه اقتدارگرایی را به نقد و پرسش میکشد. او از نقش سپاه و بسیج و نهادهای امنیتی ـ اطلاعاتی در سیاست و اقتصاد میگوید و از عوارض دولت برآمده از کودتای انتخاباتی ۸۸ و ناکارآمدیها و سوءاستفادههای باند احمدینژاد ـ مشایی در قوه مجریه؛ نیز از جایگاه منفی شورای نگهبانی که «به محوریت دبیر آن»، ابزار حاکمیت مستبد شده، انتقاد میکند؛ و درنهایت شخص اول نظام را بهمثابه «ارباب قدرت» مواخذه میکند و روش و کردار رهبر جمهوری اسلامی را در فاصله و مغایر با آرمانهای انقلاب اسلامی میخواند.
نامه تاریخی کروبی در دوران پسابرجام، نه فقط در وجه ایجابی ناظر به دفاع از حقوق اساسی ایرانیان است که همزمان و در وجه سلبی، خیز سیاسی جدید احمدینژاد، ماجراجوییها و «بلندپروازی»های نظامی ـ امنیتیها در کشورهای منطقه (بهویژه سوریه)، و نیز صلحگریزیها و ستیزهجوییهای رهبر جمهوری اسلامی و جریان نظامی ـ امنیتی همراهش را در دوران پسابرجام، هدف نقد صریح قرار میدهد.
کروبی در نامهاش نه فقط در برابر خامنهای، که مقابل رویکردها و راهبردهای اردوگاه اقتدارگرایی و تمامیتخواهی میایستد.
نامه ماندگار کروبی، سند و گواه مهمی است دال بر اینکه چگونه بازیگران سیاسی و کنشگران فعال و پیگیر، میتوانند در متن واقعیتهای ناگوار و ساختارهای معیوب، به شکلی موثر ایفای نقش کنند.