ضمن تبریک هشت مارس خوشحالیم فرصت گفتگو در این مناسبت مهیا شد.
۱_ در ابتدا از آخرین وضعیت آقای اسماعیل عبدی معلم زندانی که سالهاست به جرم دفاع از حقوق معلمان در زندان می باشند برایمان بگویید.
پرونده قضایی اول اسماعیل عبدی در سال 1389 با شکایت وزرات اطلاعات با اتهامات فعالیتهای صنفی در کانون صنفی معلمان تشکیل شد و در دادگاه انقلاب تهران (شعبه26) به ریاست قاضی پیر عباسی منجر به صدور رای 10 سال حبس گردید، که به مدت 5 سال تعلیق شد.پرونده قضایی دوم در سال 1394 با شکایت قرارگاه ثارالله سپاه تشکیل شد و در آن زمان اسماعیل دبیر کل کانون معلمان ایران بود، دادگاه این پرونده در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی تشکیل شد و وی به 6 سال حبس محکوم شد؛ پس از اتمام دوره محکومیت این پرونده (در زندان اوین)؛ از اردیبهشت 1399 حکم 10 سال حبس تعلیقی مربوط به پرونده سال 1389اجرایی شد و ایشان را به زندان مرکزی کرج منتقل کردند.
در بهمن ماه 1399 تقاضای اعاده دادرسی و اعمال ماده 477 با الحاق لایحه وکیل ایشان( حسین تاج) به دیوان عالی کشور داده شد و در اردیبهشت ۱۴۰۰ اعاده دادرسی با نظر ریاست قوه قضاییه مورد پذیرش واقع شد، هم اکنون منتظر تعیین شعبه هم عرض و تشکیل دادگاه و به امید خدا نقض حکم 10 سال زندان مجدد هستیم. در حال حاضر اسماعیل در زندان مرکزی کرج در بند ۶( بند زندانیان مالی) است.
۲_ شما به عنوان همسر یک زندانی سیاسی معلم که سالها مقاومت و ایستادگی داشته اید،که برای همه ما بسیار آموزنده و ارزشمند است. برایمان بگویید با داشتن سه فرزند این سرسختی و ایستادگی از طرف شما از کجا نشات میگیرد؟
اولین بار که همسرم اسماعیل را از منزل و در حضور من و بچه ها دستگیر کردند، اردیبهشت ۱۳۸۹ بود که بسیار به خانواده ما که آن زمان دو فرزند داشتیم رعب و وحشت وارد شد دختر بزرگم مبینا ۱۰ ساله بود و پسرم امیر ۳ساله بود.
یادم می آیید وقتی مامورهای امنیتی اطلاعات به خانه ما ریختند و شروع کردند به گشتن خانه…مبینا از مدرسه آمده بود و سردرگم و ناراحت دنبال من می دوید که مامان چه شده این ها کی هستند خونه ما.. چرا خانه را به هم ریختند؟ چرا بابا را زندان بردند؟!! مگر معلم ها هم زندان میرند آیا بابا کار اشتباهی کرده ؟!!
هر چند بعد از آن در ۶ تیر ۱۳۹۴ و همچنین دستگیرهای دیگر، صحنه های غیر قابل تحملی بسیاری را برای ما پیش آورند؛ اما در سال ۸۹ که برای اولین بار با چشمانم یورش ماموران امنیتی به خانه یک معلم مطالبه گر که صدای خواسته های صنفی اش بود و انتقاداتش تنها جهت بهبود وضعیت آموزش و پرورش در ایران بوده و هست را دیدم؛ تا آخر عمرم هرگز فراموش نمیکنم و مطمئنم که روزی فرزندانم مطالبه خودشان را در جهت ظلمی که در این سال ها برایشان تحمیل شده را از این سیستم امنیتی خواهند داشت.
از سال ۱۳۸۵ که اسماعیل فعالیت صنفی و اجتماعی را به طور پیگیر در کانون صنفی معلمان ایران شروع کرد، ما خانواده همیشه همراهش بودیم و هستیم، از آنچه پرسیده شده، این سرسختی و ایستادگی من با داشتن سه فرزند از کجا سرچشمه می گیرد می توان به صورت کلی اشاره کرد به تجربه هایی که در گذران روزها، ماه ها و سال های سخت و پر دغدغه داشتم و نشات میگیرد از مقاومت ما که روز به روز بیشتر می شود؛ ماندانا فرزند سوم ما که در سال ۱۳۹۳ به دنیا آمد، زمانی که فقط ۱۰ماهش بود او را از پدرش جدا کردند و تا به الان که ۸ ساله است نتوانسته حضور فیزیکی پدر را با امنیت در کانون خانواده داشته باشد؛ هر چند وقت یک بار همان سوال مبینا در اولین دستگیری اسماعیل از خانه را از من میپرسد مامان بابا را چرا زندان بردند!!!؟ بابا مگر معلم نیست معلم ها چرا باید زندان باشند!!؟ من پاسخی را که به مبینا و امیر می دادم به تو هم میگویم: پدرتان برای پیشرفت آموزش و پرورش و جایگاه برتر معلمان انتقادهایی به نحوه سیستم آموزشی در ایران داشت و دارد پاسخ مسئولین به او و دیگر معلمان زندانی و مطالبه گر، زندان و دور کردن از خانواده و جامعه یا تبعید و برخوردهای امنیتی دیگر بوده هست.
من با داشتن سه فرزند در سه رده سنی مختلف با نیازهای و خواسته های متفاوت در این مدت ۷ سال که از زندان بودن همسرم اسماعیل میگذرد علاوه بر مسئولیت مادری؛ برایم تحمیل شد که جای خالی پدر را نیز برای فرزندنمان پر کنم، در این زمینه به دلیل اینکه مادر بودم و نقش پدر را نیز برای بچه هایم ایفا میکردم؛ شاید نتوانسته باشم درست و کامل مسئولیت مادری و پدری را با هم برایشان انجام دهم و در واقع به نوعی مسئولیت مادر و پدری را نصفه و نیمه برای بچه هایم انجام دادم، اما در عین حال بچه هایی توانمند و مستقل تربیت کرده ام؛ بچه های ما با وجود کمبود محبت و حضور پدر در خانه به طور یقین خلع های عاطفی نیز دارند که امیدوارم به مرور زمان برطرف شود؛ در این راه دشوار همیشه همراه من بوده اند، دلتنگی ها برای پدر را فرو خورده اند و با وجود سن کم به من نیز گاهی آرامش و دلداری داده اند.
در مدت پنج سالی و نیمی که اسماعیل در زندان اوین بود ما هر ماه یکبار به ملاقاتش می رفتیم و او برای ما غذایی میان وعده، دست پخت خودش درست میکرد و دور هم میخوردیم و تا قبل از کرونا که این ملاقات ها بود تنها فرصت دور هم جمع شدن و گفتگوهایمان از نزدیک بود؛ این که من و ماندانا و امیر، مبینا در کنار اسماعیل حس کنیم کانون خانواده مان کامل شده و فرصتی در حدود یک ساعت پیش می آمد که کنار هم باشیم به ما دلگرمی کوچک می داد؛ حال بماند که این زمان کوتاه هم از زمان آغاز کرونا طی دو سال اخیر از ما و دیگر خانوادههای زندانیان دریغ شده؛ سختی ها و فراز نشیب هایی که در این مدت هفت سال داشتیم خود ساختگی را در من و حتی در فرزندانم نیز به وجود آورد و باعث شده توانایی هایمان را بهتر کشف کنیم؛ خودم علاوه مادری و پدری کردن و مراقبت سه زن فرزند به دنبال مستقل شدن به عنوان زنی فعال در اجتماع باشم؛ در نتیجه در نگاه کلی استقلال فکری که به مرور زمان در ما نهادینه شد سبب محکم شدن و تحمل سختی های در این سال ها شد.
۳_ در شرایطی که شاهد خروش جنبش معلمان در تجمعات و اعتصابات سراسری پی در پی هستیم،
شما فکر می کنید با توجه به تمام مشکلاتی که برای زنان در زندگی شخصی و اجتماعی وجود دارد چرا شاهد حضور زنان در پیشاپیش صفوف معلمان هستیم؟
زنان نقش پررنگ و اثرگذاری برای ساماندهی خانواده که قسمت کوچکی از مجموعه جامعه است و نیز خود اجتماع بر عهده دارند، برای یک جامعه برتر باید آزادی عمل و استقلال شخصیتی و عملکردی به بانوان داده شود در این راستا است که می توانند به مطالبه گری در جهت رسیدن به اهداف و جایگاهها شان بپردازند در این زمینه نقش بانوان معلم بسیار پررنگ تر می باشد؛ به نظر من که سال هاست با معلمان زن(به دلیل شرایطی که برای خانواده ما پیش آمده )ارتباط های دوستی زیادی دارم و پای صحبت ها و گفتگوهایشان نشستم می تواند خیلی موثر باشد زمانی که یک بانوی معلم به مطالبات بر حق معلمان، دانش آموزان و آموزش و پرورش برتر توجه کند و برایش اهمیت داشته باشد که نقش و جایگاه معلم چه از نظر حقوقی و کیفی باید در یک جامعه حفظ شود آن زمان است که می تواند با توجه به نقشی که در خانه خودش به عنوان مادر و همسر دارد؛ درس آزادگی و حقیقت را به خانواده اش بدهد و به مرور زمان سبب می شود در مدرسه نیز عملکرد بهتری به عنوان معلم داشته باشد. اگر یک مادر معلم از نظر مسائل مالی و حقوق معلمی مطالبه خواه نباشد و با مشکلات عدیده که همه ما در زندگی یمان در جامعه فعلی ایران داریم سکوت را اختیار کند و به وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی که بر جامعه تحمیل شده بسنده کند، با نگاهی بر این نکته که در این سال ها من به عنوان مادر سه دانش آموز نیز نظاره گر اوضاع نابسامان آموزش و پرورش بوده ام، تجربه ایی که حداقل خودم در ارتباط با معلمان فرزندانم دیدم؛ زنان معلم بدون توجه به مسیر عدالت خواهی در راستای بهبود وضعیت آموزش و پرورش نمی تواند با فارغ و آسودگی فکری؛ با جان و دل به دانش آموزان شان تدریس کنند.
۴_به نظر شما چقدر بزرگداشت هشت مارس به عنوان روز جهانی زنان میتواند در پیشبرد مطالبات همه جامعه نقش داشته باشد؟
مطالبه گری از خانواده شروع شده و به جامعه میرسد با توجه به مسئولیت و نقش تأثیر گذار بانوان در جایگاه همسر و مادر، فعالیت اجتماعی در جهت رسیدن به حقوق و مطالباتشان در حرفه های مختلف و حتی زنان خانه دار می تواند جامعه را به سمت پیشرفت ببرد؛ با نگاهی به تاریخ عدالت خواهی در کشورهای مختلف میتوانیم نتیجه گیری کنیم در جوامعی که از نیرو و تواناییهای فکری و اجتماعی زنان استفاده بهینه شده و نگاه های مردانه و جنسیتی از روی کالبد یا ساختار مختلف جامعه برداشته شده؛ زنان و مردان در کنار هم جهت پیشرفت آن اجتماع گام برداشتند و توانستند جامعه ایی برتر را بسازنند.۸ مارس روز جهانی زن می تواند زمانی واحد و مشترک جهت فریاد عدالت خواهی بانوان در جهان باشد تا ظلم و سختی هایی که از طرف خانواده، جامعه، بر آنان تحمیل شده را در جوامع بشری یادآوری کنند و حقوق از دست رفته شان را فریاد بزنند؛ با نگاه هایی جامع و کامل جهت رسیدن به حقوق پایمال شده شان مطالبه گری کنند؛ اتحاد گروه های مختلف حرفه ایی زنان که در اجتماع کار و تلاش میکنند و فریاد محکم خواسته هایشان از جامعه می تواند با مطالبات عمومی مردم پیوند خورده و سبب همبستگی خواسته های کل جامعه جهت رسیدن جامعه ای مطلوب شود.
۵_در آخر ضمن تشکر از شما، نکاتی که مایل باشید در این مناسبت مطرح کنید را بفرمایید!
ضمن شاد باش به مناسبت ۸ مارس روز جهانی زنان و اتحادشان در کل جهان و آرزوی بهبود وضعیت زنان در جامعه ایران و دیگر جوامعی که جایگاه و حقوق بانوان پایمال شده؛ به نظر من زمانی بانوان به حق و حقوق شان در جامعه و در خانواده پی می بردند که مطالعاتی عمیق و مناسب در جهت حقوق زنان در اجتماع و خانواده را داشته باشند؛ در این راستا اول باید بتوانند نقش و جایگاه خودشان را در خانواده محکم کنند و آن زمان است که حتی زنان خانه دار نیز به محیط خانه بسنده نکرده و به مسائل روز جامعه ورود می کنند؛ آن زمان است که زنان ما با بینشی عمیق به مشکلات در جامعه با گفتمان های گروه های مختلف اجتماعی پیوند میخورند و میتوانند با همفکری و اتحاد نقش تأثیرگذاری در پیشرفت جامعه داشته باشند.
منیره عبدی
همسر اسماعیل عبدی
معلم عدالت خواه زندانی