مصاحبه ی ژاکوبین1 با بنویت هامون – برگردان: آوای سپیده – ترجمه اختصاصی اندیشه نو
به نظر می رسد انتخابات سال آینده فرانسه تحت تاثیر گفتمان های راست گرایانه و حول محور هویت و مهاجرت باشد. بنويت هامون2 نامزد سوسياليست سابق به ژاكوبن مي گويد كه چپ چگونه مي تواند نابرابري را دوباره در دستور كار قرار دهد و پيروز شود. به انتخابات ریاست جمهوری آوریل ۲۰۲۲ چند ماه مانده و وضعیت سیاسی در فرانسه نگران کننده است.
با کاهش آزادی های مدنی در زمان رئیس جمهور نئولیبرال امانوئل مکرون، مارین لوپن3، با مسايل ترجیحی حزب راست افراطی “اجتماع ملی”4، به تنظیم گفتگوی ملی ادامه می دهد. تاکید اکیدش بر موضوعات مورد علاقه ی خود او، یعنی مهاجرت، هویت و امنیت در فضای حاکم است. اما اینطور نیست که همه از این موضوع برانگیخته شوند: در حقیقت ، میزان مشارکت مردم در انتخابات منطقه ای ژوئن، از زمان تاسیس جمهوری پنجم در سال ۱۹۵۸ در پایین ترین سطحی است که تا کنون ثبت شده است. در برابر چنین وضعیتی، چپ عمیقاً تکه تکه شده است.
حزب فرانسه تسلیم ناپذیر5، یوروپ اکولوژی- سبزها6، حزب کمونیست فرانسه و حزب سوسیالیست همه در پی معرفی جداگانه نامزد ریاست جمهوری برای رقابت در انتخابات بهار آینده هستند – نظرسنجی ها در این مرحله نشان می دهد که هیچ کدام بیش از ۱۰ درصد از آرا را کسب نخواهند کرد. ائتلاف های مختلفی مطرح شده ، اما هنوز هیچ توافقی به دست نیامده است. برای درک بیشتر شرایط خطرناک چپ، کول استنگلر7 از ژاکوبین با بنویت هامون سوسیالیست، کاندیدای ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۷ – به گفتگو- نشسته است.
بنویت هامون، وزیر سابق آموزش و پرورش که در سال ۲۰۱۴ از کابینه فرانسوا اولاند اخراج شده بود با برنامه ای که خواستار درآمد عمومی جهانی و مالیات بر اتوماسیون بود، برنده مقدماتی سوسیالیست ها شد. پس از کسب تنها 6 درصد آرا در آن انتخابات، هنگامی که دید کارگزاران قدرتمند حزب سوسیالیست پشت ماکرون رفتند، حزب سوسیالیست را ترک کرد و حزب جنبش نسل اس8 را تأسیس کرد ، حزب کوچکی که به یانیس واروفاکیس، جنبش دموکراسی در اروپا ۲۰۲۵ 9 پیوست و در جنبش انتخاباتی ۲۰۱۹ اروپا با او متحد شد . هامون، منتقد سرسخت ماکرون ، به طور فزاینده ای صدای وحدت چپ شده است. در ماه ژوئن ، وی مجدداً با حمایت هر چهار حزب چپ اصلی در شورای منطقه ای پاریس بزرگ انتخاب شد.
مصاحبه:
کول استنگلر: اجازه بدهید با انتخابات منطقه ای شروع کنیم. وقتی به نتایج نگاه می کنید ، چه نتیجه ای می گیرید؟
بنویت هامون: از این انتخابات فقط یک درس می توان گرفت – به عبارتی خستگی زیاد از دموکراسی یا به عبارت دقیق تر خستگی زیاد از رو در رویی. مطالبه دموکراسی در اعتراضات برای عدالت اقلیمی10 ، در حرکت های مسائل جنسیتی و نژادپرستی بسیار زیاد است . اما ، در عین حال ، مردم انتخابات را راهی برای موفقیت در این مبارزات نمی دانند. این گسستگی برای چپ غم انگیز است. چپ همیشه پیوند بین جنبش های اجتماعی و سیاست های انتخاباتی را شرط رسیدن به قدرت قرار داده است
وقتی مردم عصبانی هستند، دیگر از انتخابات به عنوان وسیله ای برای مبارزات خود استفاده نمی کنند، و ما در موقعیتی قرار می گیریم که مردم مشارکت نمی کنند. این تأیید دیگری است بر این که دموکراسی فرانسه بیمار است.
کول استنگلر: عدم اعتماد به ماکرون و دولتش وجود دارد، و ما شاهد مشکلات درونی “جبهه ملی” هستیم. ما همچنین دچار یک بحران بزرگ اقتصادی بیسابقه هستیم. چرا چپ فرانسه نتوانسته است از این موقعیت سیاسی استفاده کند؟
بنویت هامون: انتخابات فقط یک آونگ نیست که از اردوگاهی به اردوگاه دیگر حرکت کند. مسئله هژمونی فرهنگی است. دشواری واقعی چپ امروز در فرانسه – و نه فقط در فرانسه – این است که ما در رژیمی زندگی می کنیم که هژمونی مشخص فرهنگی آن، ایده های محافظه کارانه و برخی اوقات مرتجعانه ، نژادپرستانه ، جنگ طلبانه و ضد برابری خواهی است. در نتیجه ، به نظر می رسد کسانی که به برابری ، عدالت اجتماعی و دموکراسی علاقه مند هستند ربطی با سیاست غالب و خواست های اجتماعی ندارند. این یک واقعیت سیاسی و جامعه شناسی است که با افزایش سن مردم تشدید می شود – هر چه سن شما بالاتر می رود ، ترس های مختلف در نحوه رای دادن شما نقش بیشتری پیدا می کند. اینها عوامل ساختاری مهمی هستند. اما چپ نیز در این امر مسئول است – و ما می توانیم به دلیل انجام ندادن کارهای لازم از آن انتقاد نکنیم.
کول استنگلر: منظورتان چیست؟
هامون: امروزه چپ فرانسه – و من هواداران زیست بوم را نیز به آن اضافه می کنم – پروژه ای برای آموزش ندارند. فرانسه کشوری است که همه مشکلات آن ناشی از بحران برابری است. چپ باید به یک پروژه ی آموزشی فکر کند و مکانیزمی را دنبال کند که به فرد اجازه ی رهایی می دهد و از طریق دستیابی به دانش، نردبان ترقی اجتماعی را باز می یابد. اما چپ در مورد این موضوع مانند بسیاری موارد دیگر در خواب است.
امروزه بدون تردید دموکراسی در فرانسه دچار بحران شده است. اما ما بارها و بارها ، به این مسئله پاسخی سازمانی11 می دهیم. می گوییم: “ما باید قانون اساسی را تغییر دهیم ، ما باید روش رای گیری را تغییر دهیم ، ما باید طول دوره ها را تغییر دهیم.” شاید این ها مفید باشد، اما حقیقت این است که امروزه فضای زیادی وجود دارد که می توان آن را دموکراتیزه کرد.
حتی وقتی صحبت از خود شرکت ها می شود، ما می توانیم راهی برای مبارزه با عدم تعادل قدرت بین صاحبان شرکت یا سهامداران و کسانی که نیروی کار خود را می فروشند -کارگران- و همه طرف های مربوطه، مانند دولتهای محلی و شهروندان، پیدا کنیم. مسئله دموکراسی در اقتصاد چیزی است که چپ در مورد آن فکر نمی کند.
در سال ۲۰۱۶ ، هنگامی که برنی سندرز را در آمریکا دیدم ، با او یک بحثی داشتم. ما مدت زمان زیادی صحبت نکردیم ، شاید نیم ساعت در باره مسائل عمومی گفتگو کردیم، درباره ی نحوه اداره عمومی مردم و نحوه بکارگیری دموکراسی در حوزه اقتصاد، و تمام مدت در مورد تاثیرات زیست محیطی [اقتصاد] فکر می کردیم. مشاهده کردم که سیاستمداران آمریکایی در مورد این موضوعات بسیار جلوتر از سیاستمداران فرانسوی هستند. اکنون می توانم به شما اطمینان دهم که حالا بعد از پنج سال از طرف ژان لوک ملانشون ، کارهایی انجام شده است. تفکر واقعی را می شود در آنجا دید. بقیه چپ ها، بیشتر از آن کاری که پنج سال قبل روی این مسائل می کردند، کاری نکرده اند.
کول استنگلر: من مصاحبه ای را که چند ماه پیش با مدیاپارت12 انجام دادید، دیدم. در آن گفتید که فرانسه در یک دوران پیشا فاشیستی زندگی می کند. آیا می توانید کمی در این مورد برای خوانندگان ما صحبت کنید؟ این عبارت خیلی تند بود.
هامون: تمامی علائم ضعیفی که ما در کشورهای دیگر مشاهده کرده ایم، نشان از وسوسه اقتدارگرایی دارند. راه اصلی عبور سیاسی برای این وسوسه اقتدارگرایی راست افراطی است.
راست افراطی فرانسه دونالد ترامپ نیست. این همان راست افراطی نیست. ما یک راست افراطی داریم که از لحاظ تاریخی با جریان های مختلف فاشیستی یا مذهب افراطی مرتبط است. این جریان می تواند قدرت قابل توجهی را که جمهوری پنجم ارائه می دهد، به دست آورد. این امر باید به راستی شهروندان چه فرانسوی و یا دیگران را نگران کند. اگر فردا فرانسه به راست افراطی بپیوندد، ما نسبت به ایالات متحده توان بسیار کمتری برای کنترل قدرت خواهیم داشت.
ما در ایالات متحده دیدیم که ترامپ نتوانست هر کاری را که می خواست انجام دهد – قانون اساسی اجازه آن را نداد. در فرانسه ، رئیس جمهور دارای اختیارات قابل توجهی است. به لطف مکرون، محدودیت آزادی های اساسی به نام مبارزه با تروریسم در قوانین عادی ادغام شده و به رئیس جمهور بعدی قدرت بیشتری می دهد. شما نیازی به تغییر قانون اساسی یا قوانین عمومی ندارید. بعلاوه همه ی ما روش های نظارتی گسترده ای را که فناوری ارائه می کند، می شناسیم. این نگران کننده است.
چرا فکر می کنم ما در جو پیشا فاشیستی هستیم؟ اول از همه ، زیرا رسانه ها تغییر کرده اند. امروزه ما شاهد تضادهای شدید بین نسلی هستیم، حتی اگر این امر به طور کلی در میان مدت تا بلند مدت اطمینان بخش باشد. در مورد آب و هوا، در مورد فمینیسم، در رابطه با تولید، در مسائل ضد نژادپرستی تجدید ساختار وجود دارد. و ما شاهد نوعی بلوک بورژوایی هستیم که قدرت فرهنگی و اقتصادی خود را در اطراف ماکرون، و مقاومت همه جانبه در برابر خواسته های مردم برای آزادی ، برابری و احترام به هویت ها قرار داده است.
بدون شک ، کسانی که در قدرت هستند هرگز به این اندازه (از مردم) نترسیده اند. وقتی با ترس حکومت می کنید، خطر وسوسه ی اقتدار گرائی بیشتر می شود. و این می تواند خود را در رای دادن به مارین لوپن نشان دهد.
کول استنگلر: یا شاید اریک زمور13، کارشناس و نویسنده راست افراطی تلویزیون؟
بنویت هامون: شاید زمور. من هیچ پیشبینی ای نمی کنم، اما آن ها شبیه هم هستند.
مشکل، در یک کلام ، مسئول بودن مکرون در همه این موارد است. او و دولتش در پنج سال گذشته چه کسانی را بدنام کرده اند؟ آنها ما را در زمره ی چپ، خطری برای جمهوری خوانده اند. ما مظنون به مشارکت با اسلام گرایان شده ایم. برخی [اعضای حزب سوسیالیست] نیز همین را گفته اند و پروژه سیاسی ما را در مورد آب و هوا و اقتصاد “برای ثبات جمهوری و انسجام اجتماعی خطرناک” نامیده اند. و همانطور که از طریق این استراتژی، جناح چپ و هواداران زیست بوم را بدنام می کنند، به جناح راست افراطی اعتبار می بخشند.
وزیر کشور مکرون در مناظره ای در تلویزیون عمومی به مارین لوپن گفت: “شما از خود انعطاف زیادی نشان می دهید.” او گفت: “شما باید به قانونی که من درباره جدایی طلبی14 پیشنهاد دادم رای می دادید.” هرگز در تاریخ جمهوری پنجم چنین لحظه ای را ندیده بودیم که در آن وزیری، از راست افراطی بخواهد که پشتیبان یک متن قانونگذاری قرار بگیرد که از خارجیان نام می برد. باورنکردنی است. مکرون ، که خود را یک انسان گرا می داند ، رئیس جمهوری است که در دوران او آزادی های اساسی در جمهوری پنجم، بیشترین کاهش را داشته است.
کول استنگلر: من همچنین می خواستم در مورد انتخابات ۲۰۲۲ صحبت کنم. آیا ما داریم مستقیم به سوی یک مانع می رویم؟ آیا برای چپ در سال ۲۰۲۲ شانسی وجود دارد؟ یا قبلا آن را از دست داده ایم؟ دیگران، شاید نه به طور علنی اما همین را می گویند.
بنویت هامون: دو نکته را عرض می کنم. یکی در مورد انتخابات ۲۰۲۲ و سپس در مورد مشکلی که فرانسوی ها در جمهوری پنجم با آن روبرو هستند. ماهیت عمیق چپ ترویج انواعی از دموکراسی است که بر اساس هوش جمعی بنا شده است، نه نبوغ یک مرد یا زنی که به مشیت اعتقاددارد. و با این حال ، جمهوری پنجم، همانطور که اغلب می گوییم، یک سلطنت منتخب است. ما پادشاه را انتخاب می کنیم.
او عصا یا تاجی را به عنوان میراث، یا حق تولد خود به دست نمی آورد ، بلکه آن را از افرادی می گیرد که آن را به او می دهند. رئیس جمهور از قدرت قابل توجهی برخوردار است.
پیروزی در این شرایط برای چپ سخت تر است. و وقتی برنده می شود ، به این دلیل است که بخشی از دی ان ا سیاسی خود را در بازی با نهادها از دست داده است. این اولین مشکل واقعی ساختاری برای چپ ها است.
وقتی من نامزد انتخابات ریاست جمهوری بودم – البته این تنها دلیل شکست من نبود – اما به هر حال، من می گفتم: “هیچ انسانی تحت مشیت الهی زندگی نخواهد کرد – این یک پوچی است – ما جمهوری ششمی خواهیم ساخت. ما ساختارها را افقی تر خواهیم کرد. ما در مورد کنترل قدرت فکر خواهیم کرد.” من از شخصی سازی انتخابات، از جمله در روزنامه ها، خودداری کردم. در پایان انتخابات، همسرم که نیمه دانمارکی است، به من گفت: “آفرین عزیزم ، شما کمپین بزرگی انگار برای نخست وزیری سوئد به راه انداختید.” او تا حدی حق داشت. با انتخاب این شیوه ی برخورد اخلاقی و حقوقی به قدرت، این خطر وجود دارد که نهایتا به علاقه فرانسه در انتخاب پادشاه پاسخ ندهید. مردم فرانسه نمی خواستند خود را به طور کامل از شر سلطنت خلاص کنند، آنها می خواستند بگویند: “ما می خواهیم پادشاه را خود انتخاب کنیم.”
کول استنگلر: فقط برای برگشتن به صحبت – از آنجایی که ما در مورد ۲۰۱۷ صحبت می کنیم – لحظه ای وجود داشت که به نظر می رسید ملانشون می توانست به دور دوم راه پیدا کند. چرا نگفتید: “باشه، من پشت او قرار می گیرم”؟
بنویت هامون: زیرا لحظه ای این موضوع مطرح شد که روند نظرسنجی معکوس شده و تنها یک ماه به انتخابات مانده بود. وقتی شما یک جریان سیاسی را نمایندگی میکنید – در ضمن ما یک پروژه بسیار قوی با کارزار بر سر یک درآمد پایه ی جهانی15 و رابطه ی جدیدی با کار – این غیرممکن است که قوانین بازی را یک ماه قبل از انتخابات با گفتن “خوب ، ما کنار می رویم” تغییر دهید. برای [ملانشون] هم زمانی که من در نظرسنجی ها جلو بودم و زمانی که او می توانست خودش را کنار بکشد، غیرممکن بود.
با این اوصاف ، لازم نیست دوباره در دام بازی سیاسی بیفتیم. بله، ما در دام کمپین های مختلف افتاده بودیم و پای موضوع های یکسان نایستادیم. نقاط مشترکی وجود داشت، اما از نظر لحن و پیشنهادها متفاوت بودند. امروز، ما نباید دوباره در این دام بیفتیم. در وضعیت پیش رو، امیدوارم چپ و اکولوژی سیاسی را یک نامزد واحد نمایندگی کند. در درجه ی اول، به دلیل “کارایی”. فقط دو نامزد در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری می توانند حضور داشته باشند. برای رسیدن به دور دوم ، باید ۲۰ درصد آرا را کسب کنید. ما می دانیم که به محض وجود دو ، سه یا چهار نامزد ، هیچ یک از آنها هیچ شانسی برای رسیدن به ۲۰ درصد آرا را ندارند. اگر می خواهیم فردای زندگی مردم را بهبود ببخشیم، اگر می خواهیم گذار زیست محیطی انجام شود – زیرا این تنها چپ و اکولوژی سیاسی است که این کار را به صورت جدی انجام خواهد داد- باید یک نامزد واحد داشته باشیم.
دلیل دوم این است که ما نمی توانیم جداگانه بگوییم وارد دهه ی بحرانی تغییرات آب و هوا می شویم – همه ما این را در پروژه ها و ادبیات خود داریم – در حالی که به رای دهندگان استراتژی هایی ارائه کنیم که استراتژی های پیروزی نیست.
من به همه آنها – به آن هیدالگو16 سوسیالیست ، به ملانشون ، به یانیک جادوت17 از حزب سبز گفته ام – “من از تراکت های شما اضطراری بودن تغییرات آب و هوایی را حذف می کنم. شما هیچ اعتباری در این مورد ندارید، زیرا برای شکست در انتخابات شرکت می کنید.” این دلیل دوم است.
و سوم این که بله تهدید فاشیستی وجود دارد و ما آن را می دانیم. همه ما آن را دیده ایم. تقویت موقعیت روشنفکران مرتجع، محافظه کار و فاشیست با همراهی روزنامه نگاران همفکرشان وجود دارد – همینطور گفتمان باور نکردنی در سخنان نژادپرستانه. و در این لحظه ، در مواجهه با این خطر واقعی و ملموس، آیا هر کدام از ما تصمیم داریم جداگانه به آن بپردازیم؟ به این سه دلیل ، ما باید متحد شویم
کول استنگلر: وقتی می گویید “چپ و هواداران زیست بوم” ، فقط برای روشن شدن می پرسم ، شما در مورد سوسیالیست ها و سبزها صحبت می کنید، نه؟
بنویت هامون: و فرانسه تسلیم ناپذیر.
کول استنگلر: بسیار خوب یک نامزد واحد. بنا بر این به نظر می رسد او احتمالا ملانشون خواهد بود.
بنویت هامون: درست است که ملانشون کمی جلوتر است ، اما او مانند سال ۲۰۱۶ قوی نیست. من فکر می کنم که در یک لحظه خاص ، ما می توانیم دور یک میز بنشینیم و بگوییم: “خوب ، ما می توانیم در دور دوم باشیم، ما می توانیم برنده شویم. “اگر آنها بدانند که یک پرچم واحد برای چپ و محیط زیست وجود دارد. چنین پویایی -از جمله در میان افراد طبقه کارگر که دیگر رای نمی دهند- وجود خواهد داشت. جنبش در آنجا خواهد بود. ما همه چیز داریم که از این جنبش استفاده کنیم.
علاوه بر این، پلتفرم همه دارای [فراخوان ایجاد جمهوری] ششم است، بجز سوسیالیست ها، که اکنون در پی کارهایی دیگری هستند – من نمی خواهم چیز بدی بگویم – اما به هر حال ، بقیه طرفدار آن هستند.
ما قوانین نحوه اعمال قدرت را تغییر می دهیم. فرقی نمی کند که چه چهره ای جلو باشد- همه ما می توانیم در اعمال قدرت شرکت کنیم. همه ما برنده می شویم. و در تاریخ چپ ، لحظاتی وجود داشته که این اتفاق افتاده است.
کول استنگلر: شما فکر می کنید این امکان پذیر است – آیا می خواهید فرانسه تسلیم ناپذیر، حزب سوسیالیست و سبزها با یک نامزد مشترک موافقت کنند؟
بنویت هامون: امروز ، این مشکل به نظر می رسد. سوسیالیست هایی هستند که می گویند: «هرگز! من نمی خواهم با فرانسه تسلیم ناپذیر متحد باشم. ” فرانسه تسلیم ناپذیر هائی هم هستند که می گویند: ” نه! با سوسیالیست ها هرگز”. ما در این نوع رویارویی سیاسی و تاکتیکی قرار داریم که اغلب مصنوعی و احمقانه است. بله ، خیلی سخت است. مشکل این است که سیاست از مردان و زنان تشکیل شده است. اگر از روبات ها و نرم افزارها تشکیل می شدند، گاهی اوقات راحت تر می شد. ما می توانستیم بگوییم، “خوب ، بهترین استراتژی چیست؟” ما برنامه و استراتژی مناسب داریم. تنها کاری که در ماه های آینده انجام می دهم این است که این را بگویم. من خودم کاندید نمی شوم من فقط این را تکرار می کنم.
کول استنگلر: آیا کاندیدایی وجود دارد که بتواند ریاست این اتحاد را بر عهده بگیرد؟
بنویت هامون: امروز ، در میان کسانی که نامزد شده اند ، هیچکس وجود ندارد. شخصی وجود داشت که دارای یک نوع موقعیت منحصر به فرد بود – این کریستیان توبیرا ، وزیر دادگستری سابق بود، وزیر دادگستری سابق [در زمان فرانسوا اولاند]. او نمی خواهد این کار را انجام دهد و من به تصمیم او احترام می گذارم. اما او موقعیت خاصی داشت.
اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.
1. ژاکوبن یک فصلنامهٔ انگلیسیزبان است که با گرایش چپ در شهر نیویورک منتشر میشود. این نشریه خود را «صدای پیشروی چپ آمریکا، و پیگیر چشماندازهای سوسیالیستی در سیاست، اقتصاد و فرهنگ» معرفی میکند.
4. اجتماع ملی[۲] یا تجمع ملی[۳] (به فرانسوی: Rassemblement national) که تا سال ۲۰۱۸ جبههٔ ملی (به فرانسوی: Front national) نام داشت، یک حزب سیاسی محافظهکار اجتماعی، ملیگرا و راستگرای فرانسوی است.
5. فرانسه تسلیمناپذیر یا فرانسه تسلیمنشدنی ( La France Insoumise) یک حزب سیاسی سوسیالیست دموکراتیک و پوپولیست چپگرا در فرانسه است که در ۱۰ فوریه ۲۰۱۶ توسط ژان-لوک ملانشن عضو پارلمان اروپا و رئیس مشترک پیشین حزب چپ راهاندازی شد.
6. اُروپ اکولوژی – سبزها (Europe Écologie – Les Verts از احزاب سبز در فرانسه است. این حزب در سال ۲۰۱۰ از ادغام حزب سبزها و اروپ اکولوژی به وجود آمد.
7. کول استنگلر یک روزنامه نگار مقیم پاریس است که مسائل سیاسی و کارگری را پوشش می دهد. آثار او در رسانه هایی مانند ملت، ژاکوبن، فارین پالیسی، گاردین و واشنگتن پست منتشر شده است.
8. Génération·sیک حزب سیاسی فرانسوی است که در 1 ژوئیه 2017[3] توسط بنوا هامون ایجاد شد که به گفته بنیانگذار آن، هدف آن “بازسازی و جمع آوری چپ ها است.
9. جنبش دموکراسی در اروپا ۲۰۲۵ یا دیم۲۵ ( Democracy in Europe Movement 2025) یک حزب سیاسی اروپا گرا است. این حزب طرفدار اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۵ توسط یانیس واروفاکیس اقتصاددان و وزیر پیشین اقتصاد یونان در دوران جنجالی بحران این کشور بنیان گذاشته شدهاست.
10. climate justice عدالت اقلیمی مفهومی است که به ابعاد اخلاقی تغییرات اقلیمی می پردازد
14. Separatism جدایی طلبی حمایت از جدایی فرهنگی، قومی، قبیله ای، مذهبی، نژادی، دولتی یا جنسیتی از گروه بزرگتر است