اندیشه نو: دو مطلب زیر نگاهی دارد به “قتل ناموسی”.
مطلب اول صحبتهای خسرو سینایی درباره پژوهش پیش از فیلم «عروس آتش» (۱۳۷۸) همراه سکانسی از فیلم و آنونس آن را شامل میشود.
«قتل ناموسی چیزی نیست که بتوانی با پند و اندرز و یا اعتراض و چند جملۀ شاعرانه قال قضیه را بکنی. این فرهنگ بسیار نیرومند است و ریشه در اعماق تاریخ دارد. از کسی کاری، چنانکه باید و شاید، ساخته نیست جز دولتها.
«مرد عشیره بودن سخت است.» این جمله در فیلم «عروس آتش» از زبان فرحان حقیقت تلخی را بیان میکند. در نظام قبیلهای، فشاری که بر مرد تحمیل میشود دستکمی از فشار بر زن ندارد. قتل ناموسی را کل قبیله مرتکب میشود، نه یک فرد. در این نظامها، بسیاری از زنان مردها را با معیارهایی چون «غیرت» و «عصبیت» میسنجند. در نظام قبیلهای، وقتی همسرت از خانه گریخت چند راه بیشتر نداری: بمانی و در حصار نیرومند فرهنگی بَدوی و جانکاه هر روز از اعضای قبیله متلک بشنوی، برای همیشه نقلمکان کنی و از فرهنگ قبیله ببُری یا اینکه غیرتت را نشان دهی و آبروی رفتهات را با قتل -طبق سنتی قدیمی- بازپس بگیری.
در چنین وضعیتی یکی از مهمترین وظیفههای دولت زدودن این مناسبات و رسوم قبیلهای و رهایی انسانها است.»
مطلب دوم نیز مقاله ای است در همین مورد.
«مرد عشیره بودن سخت است.»
۱. قتل ناموسی نه منحصر به یک قوم و استان است و نه در میان تمام افراد آن قوم و استان رایج و رواست. کافیست اخبار این سالها را مرور کنید تا ببینید که در بسیاری از نقاط کشور چنین جنایاتی رخ داده است. البته در مناطقی که فرهنگ قبیلهای پشتیبان و مشوق چنین اقدامی است رواج این جنایات بیشتر است. اما بخش مهمی از مخالفتها و افشای این جنایات نیز از سوی فعالان حقوق #زنان و نهادهای مدنی محلی است.
۲. قتل ناموسی مسئلهای قومی نیست اگرچه #قومگرایی به آن دامن میزند. این جنایت حتی صرفاً برخاسته از شکاف میان زنان و مردان نیست. بسیاری از این ارزشها توسط زنان این جوامع بازسازی و تکثیر میشود و بسیاری از کنشگران معترض به این رسوم، مردان آن نواحیاند. ضمن آنکه مردان خود در این جوامع زیر بار فشار و انتظار «غیرت» و هراسان از طرد و تحقیر از سوی طایفه به نوع دیگری (و مسلماً نه به اندازه زنان) قربانی میشوند.
۳. مسئله اینجا، ستیز ارزشهای عشیرهای علیه حقوق فردیست. سنتهایی مانند الزام به ازدواج درون قبیله شاید در گذشته کاربرد داشته اما در جهان امروز نه اخلاقیست، و نه حتی توجیه دارد که برای حفظ حلقه بسته قبیله و تأمین منافع اقتصادی عشیره زیر لوای آبرو و غیرت، زنان را از کودکی محکوم به ازدواج اجباری کرد و در صورت سرپیچی مورد آزار قرار داد یا حتی #جان_شیرین آنها را گرفت.
۴. باید در برابر این مناسبات مرتجعانه ایستاد و کمک کرد تا افراد از حصار تنگ این خردهنظامهای اجتماعی بیرون بیایند و بهجای احساس تعلق به قبیله، خود را شهروند کشور بدانند و ضمن حفظ ویژگیهای ارزشمند فرهنگ بومی، ذهنشان را باز کنند و بهجای ارزشهای ناکارآمد قبیلهای، به اخلاق جهانی و ارزشهای میهنی پایبند باشند. البته یادمان باشد یکی از مهمترین علل وابستگی این افراد به حلقههای بسته قبیلهای، فقر، محرومیت و عدم امکان استقلال اقتصادی فرد و از آن سوی چتر حمایتی و مراقبتی قبیله و عشیره از افراد است.
۵. نفرتپراکنی و انگ چسباندن به هر قوم یا استانی نه تنها این رسوم خطرناک را ریشهکن نمیکند که با ارائه نشانی غلط و دامن زدن به دیگر شکافها، درخت جهل و نفرت و افکار دگم را آبیاری میکند. از سوی دیگر هر توهینی، با دلسرد و آزرده کردن کنشگران محلی -که تنها نیروییاند که به واسطه نزدیکی به این حلقههای بسته تا حدی توان ترک انداختن در این نظام ارزشی را دارند- آنها را در این راه تنها و بیپناه میکند.
۶. تلاش فعالان اجتماعی محلی بیش از پشتیبانی جامعه مدنی، نیازمند سه اقدام اساسی حکومت است:
• تصویب و اجرای فعالانه قوانین بازدارنده از کودکهمسری و خشونت علیه زنان
• آموزش کودکان و آگاهیبخشی نسبت به حقوق زنان، روابط زن و مرد و حقوق و تکالیف #شهروندی
• ایجاد رونق اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و بسترسازی برای گسترش طبقه متوسط در این مناطق
اگرچه که متأسفانه در شرایطی که هیچ نشانهای از تحقق هیچیک از سه مورد بالا دیده نمیشود، همچنان وظیفه شهروندان و نهادهای مدنی در ایران است که به سهم خود و با یاری نیروهای محلی بکوشند با آگاهیافزایی، اندکی بهبود فرهنگی و اجتماعی در این زمینه ایجاد کنند.
✍? کاوه گرایلی
مقالات_جریان
ضرورت #جنبشخودساماندهیجامعهمدنی در جهت #نهبهخشونتعلیه_زنان
در «جریان» باشید.