
هفته اول بهمنماه ۱۴۰۰ با خبرهای ناخوشایندی از اخراج تعدادی از اساتید دانشگاههای مختلف و اعلام «بینیازی دانشگاه از آنان» همراه بود. این موجِ احتمالا بهپایان نرسیده، با خبر اخراج دکتر آرش اباذری، استاد گروه فلسفه دانشگاه صنعتی شریف، به میان اخبار آمد. در همین زمان، خبرهای اخراج دکتر محمد فاضلی، استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی نیز مورد توجه قرار گرفت. با فاصلهای کوتاه، خبر اخراج دکتر رضا امیدی، استادیار گروه سیاستگذاری اجتماعی دانشگاه تهران اعلام شد.
دکتر امیدی، پیش از این و در آذرماه ۱۳۹۸ نیز با پیگیری نهادهای امنیتی برای مدتی با ممنوعیت از فعالیت آموزشی مواجه شده بود. هرچند که در دو سال اخیر سنگاندازی از سمت نهادهای امنیتی در این مورد کاهش یافته بود، اما به ناگهان حکم اخراج او اعلام شد.
این دست اخراجها و فشارها در تمامی سطوح جامعه و نهادها بههیچعنوان بیسابقه نبودهاند و دانشگاه نیز از این امر مستثنا نبوده است؛ اخراجهایی که عمدتا پیکانشان به سمت اشخاص علمی حامی فرودستان است. البته این روند بهسراغ تعداد بیشماری از افراد رفت که متاسفانه بسیاری از آنان در این سیر به فراموشی سپرده شدند. اما از میان آنان که به یاد ماندهاند، نخست باید از نادر افشار نادری یاد کرد که مدتی کوتاه پس از انفصال از خدمت در سال ۱۳۵۸، درگذشت. موجهای اینچنینی در دهه ۷۰ و ۸۰ شدت بیشتری گرفتند که سعید مدنی، سعید معیدفر، صدیق سروستانی، ابراهیم توفیق، پرویز پیران، شهلا اعزازی، حسن نمکدوست و چه بسا استادانی از شهرهای پیرامون کنار گذاشته اند که حتی اسمشان در خاطره کسی نمانده است. یکی از آخرین استادان این فهرست دکتر هاله لاجوردی بود که در دهه ۸۰ با انفصال از تدریس مواجه شد و با فوت او متاسفانه فرصت بازگشت او به دانشگاه برای همیشه از دست رفت. لازم به ذکر است که این تاریخچه کوتاه از تصفیه حساب، شامل بسیاری از نامها و دانشجویان و دانشآموختگانی نبوده است که به دلایل سیاسی-عقیدتی اساسا به هیئت علمی راه پیدا نکردند؛ یقینا که فهرستی دقیق بسیار طولانیتر خواهد بود.
خطاست گمان کنیم در تمام این مسیر، استادان دیگری همراهی و مشارکت نداشته اند تا صداهای دیگر تضعیف شود. مسئلهی قابل توجه اینست که چطور اخراجها موانع جنسیتی، عقیدتی، زبانی را تشدید میکند که به طرد دانشجویان با رویکرد انتقادی منجر میشود. گاه با حضور استادان دلسوز و متخصص، این موانع کمرنگ میشوند که معمولا گشایشی موقت است و امتدادی ندارد؛ این فرصتهای گاه و بیگاه برای نادیده گرفتن وضعیت کلی آکادمی کافی نیستند. پیرو این وضعیت، انتقادی نبودن توام با امتیازات رانتی تنها راه بقا در سیستم دانشگاه شده است.
این اخراجها، نه پیش از این پذیرفته شده بود و نه حالا وقت پذیرش آن است. هرساله دانشجویان بسیاری به اشتیاق یادگیری و پژوهش و گرهگشایی، پا به دانشگاه میگذارند. از این میان، تعداد زیادی با سرسختی و علیرغم موانع، پیش میروند تا یقین پیدا کنند که جهان پس از آنان، با مشکلات کمتری مواجه میشود. امید است این دانشجویان پیشین به استادان و پژوهشگرانی دغدغهمند بدل شوند و یاریگر دانشجویان پس از خود باشند لذا برای حفظ و حراست از رسالت رهاییبخش دانشگاه جمعی از انجمنهای علمی دانشجویی علوم اجتماعی کشور حمایت خود را از این دانشجویان سابق و استادان کنونی اعلام کرده و قویا اخراج و تصفیه استادان با بهانهها و عناوین مختلف را محکوم میکند و هرگونه دخالت نهادهای غیر علمی (امنیتی و …) را مخل رسالت علمی و انتقادی دانشگاه میداند.
امضا کنندگان:
? اتحادیه انجمنهای علمی علوم اجتماعی کشور
? اتحادیه انجمنهای علمی علوم سیاسی کشور
? انجمن علمی انسانشناسی دانشگاه تهران
? انجمن علمی علوم ارتباطات دانشگاه تهران
?انجمن علمی جامعهشناسی دانشگاه تهران
? انجمن علمی مطالعات اجتماعی و سیاسی علامه طباطبائی
? انجمن علمی جامعه شناسی علامه طباطبائی
?انجمن علمی سیاستگذاری اجتماعی علامه طباطبائی
?انجمن علمی برنامه ریزی اجتماعی علامه طباطبائی
?انجمن علمی مطالعات فرهنگی علامه طباطبائی
?انجمن علمی علوم سیاسی شهید بهشتی
?انجمن علمی جامعهشناسی شهید بهشتی
?انجمن علمی اقتصاد شهید بهشتی
?انجمن علمی جامعهشناسی شهید چمران اهواز
?انجمن علمی جامعهشناسی مازندران
?انجمن علمی علوم اجتماعی گیلان
?انجمن علمی مطالعات فرهنگی علم و فرهنگ
?انجمن علمی جامعهشناسی کردستان
?انجمن علمی مددکاران اجتماعی فردوسی مشهد
?انجمن علمی مددکاری اجتماعی خوارزمی
?انجمن علمی مطالعات فرهنگی کاشان
?انجمن علمی جامعهشناسی کاشان
?انجمن علمی جامعهشناسی رازی کرمانشاه