منبع: TriContinental ، ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۱ (۸ مهر ۱۴۰۰) – نوشتهٔ ویجی پراشاد – ترجمهٔ نیما حیدری – اختصاصی اندیشه نو
در ماه سپتامبر هر سال، سران دولتها برای افتتاح نشست دیگری از مجمع عمومی سازمان ملل متحد به مقر این سازمان در شهر نيويورک میآيند. منطقه اطراف مقر این سازمان رنگارنگ میشود، نمایندگانِ هر یک از 193 کشور عضو در ساختمان سازمان ملل متحد میگردند، و سپس برای صرف ناهار به انبوه رستورانهای گوناگون مجاور میروند که در جریان همهگیری دوام آوردهاند و بسته نشدهاند… بسته به مناقشههای میان کشورها- که فراوان است- سخنرانیهای خاصی جدّیتر گرفته میشود؛ مناقشههای موجود در این یا آن بخش از جهان، توجهها را به اظهارات رهبران خاصی جلب میکند، اما در غیر این صورت، رشتهای از سخنرانیها ایراد میشود که بعد هم فراموش میشود.
در ۲۵ سپتامبر [۳ مهر] امسال، خانم میا اَمور موتِلی، نخستوزیر باربادوس، در تالار تقریباً خالی مجمع عمومی سازمان ملل متحد روی صحنه رفت. او با تأکید پرسید: «چند رهبر دیگر باید به این تریبون بیایند و حرفشان شنیده نشود، و بعد هم دیگر نیایند؟ چند بار باید در تالاری خالی از مقامهای کشورها و در نهادی صحبت کنیم که هدف از ایجادش این بود که رهبران در آن دربارهٔ پیشرفتهای لازم برای جلوگیری کردن از یک جنگ بزرگ دیگر یا هر چالش بزرگ دیگری برای بشریت با یکدیگر بحث و گفتوگو کنند؟» نخستوزیر موتلی سپس متن آماده شدهٔ سخنرانیاش را کنار گذاشت، چون به قول خودش «تکرار همان حرفهایی خواهد بود که از دیگران شنیدهاید.» در عوض، او بیانیهٔ تند و تیزی ارائه داد: «ما این امکان را داریم که به هر کودک در این سیاره یک تبلت بدهیم. و این امکان را داریم که به هر بزرگسال واکسن بزنیم. و این امکان را داریم که برای حفاظت از آسیبپذیرترین ساکنان سیّارهمان در برابر تغییر آبوهوا سرمایهگذاری کنیم. اما تصمیم میگیریم چنین نکنیم. [این بیعملی] به این دلیل نیست که ما امکانات به اندازه کافی نداريم. به این دلیل است که ما عزم و اراده نداريم که آنچه را داريم، میان همه توزيع کنيم… اگر این عزم و اراده را داریم که انسان را به ماه بفرستیم و کچلی مردان را درمان کنیم… پس میتوانیم مشکلات سادهای مانند تأمین غذای ارزان برای مردم را نیز حل کنیم.»
سازمان ملل متحد در اکتبر ۱۹۴۵ [آبان ۱۳۲۴] هنگامی تشکیل شد که ۵۰ کشور در سانفرانسیسکو برای تصویب منشور سازمان ملل متحد گرد آمدند. نخستوزیر موتلی در صحبتهایش گفت: «حالا سال 2021 است»، زمانی که «کشورهای بسیاری وجود دارند که در سال ۱۹۴۵ وجود نداشتند، و حالا باید با مردم خود روبهرو شوند و به نیازهای آنها پاسخ دهند.» بسیاری از این کشورها، زمانی جزو مستعمرهها بودند، و رفاه و بهروزی مردمشان را رهبران استعمارگرانشان در سازمان ملل متحد تعیین میکردند. حالا، ۷۶ سال بعد از آن روزها، مردم این کشورها- از جمله باربادوس- به گفتهٔ نخستوزیر موتلی «میخواهند بدانند که جامعهای بینالمللی که فقط به مقر سازمان ملل میآیند ولی به یکدیگر گوش نمیکنند، که فقط حرف میزنند و با یکدیگر صحبت نمیکنند، آیا دیگر موضوعیت دارد؟»
در حالی که رهبران جهان یکی پس از دیگری برای سخنرانی پشت تریبون خطابه میرفتند، ساشا لورنتی، دبیرکل آلبا-تیسیپی (ALBA-TCP)- سازمانی متشکل از ۹ کشور عضو در آمریکای لاتین و منطقهٔ کاراییب که برای همکاری و توسعه منطقهیی بیشتر ایجاد شده است- در جریان وبینار «بدون جنگ سرد» در مورد چندقطبی بودن یک سؤال اساسی کرد: «اگر منشور سازمان ملل متحد امروز به رأی گذاشته میشد، آیا تصویب میشد؟»
منشور سازمان ملل متحد را همهٔ کشورهای عضو این سازمان تصویب میکنند، و با این حال، برخی از قدرتمندترین اعضای این سازمان، و در پیشاپیش آنها ایالات متحد آمریکا، بند بند این منشور را نادیده میگیرند. اگر میخواستم موارد بیاعتنایی دولت آمریکا به نهادهای سازمان ملل متحد و منشور این سازمان را فهرست کنم، متن طولانی و بیانتهایی میشد. اما میشود گفت که این فهرست شامل خودداری آمریکا در این موارد است:
- امضای کنوانسیون ۱۹۸۲ سازمان ملل متحد در مورد قانون دریاها.
- تصویب کنوانسیون ۱۹۸۹ بازل در مورد کنترل جابهجایی فرامرزی زبالههای خطرناک و دفع آنها، کنوانسیون ۱۹۹۲ تنوع زیستی، کنوانسیون ۱۹۹۸ روتردام دربارهٔ شیوهٔ رضایت آگاهانهٔ قبلی در مورد برخی مواد شیمیایی خطرناک و آفتکشها در تجارت بینالمللی، و کنوانسیون استکهلم در مورد آلایندههای آلی پایا.
- پیوستن به پیمان ۲۰۰۲ رم (که دادگاه کیفری بینالمللی را ایجاد کرد).
- شرکت در میثاق جهانی مهاجرت، ۲۰۱۶.
در این فهرست باید استفاده از تحریمهای یکجانبه، غیرقانونی، و زورگویانه علیه دهها کشور عضو سازمان ملل متحد و راه انداختن جنگهای تجاوزکارانهٔ غیرقانونی علیه چند کشور (از جمله عراق) را نیز گنجاند.
آیا اگر منشور سازمان ملل متحد به رأی گذاشته شود، دولت ایالات متحد آمریکا از حق وتوی خودش در شورای امنیت سازمان ملل متحد استفاده خواهد کرد؟ بر پایهٔ تجربهٔ تاریخی رفتارهای دولت آمریکا، پاسخ ساده است: حتماً.
در جریان نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ۱۸ کشور- به پیشگامی ونزوئلا – نشست وزیران امور خارجه گروه «دوستان مدافع منشور سازمان ملل متحد» را برگزار کردند. از هر چهار نفری که در دنیا زندگی میکنند، یک نفر در این ۱۸ کشور زندگی میکند، که از جمله شامل الجزایر، چین، کوبا، فلسطین، و روسیه است. این گروه، به رهبری فلیکس پلاسنسیا، وزیر امور خارجه جدید ونزوئلا، خواستار «چندجانبهگرایی احیاشده» شد. البته این خواست صرفاً به معنای حمایت از منشور سازمان ملل متحد است: نه گفتن به جنگهای غیرقانونی و تحریمهای یکجانبه، و آری گفتن به همکاری برای مهار همهگیری کووید-۱۹، آری گفتن به همکاری در مورد فاجعه آبوهوایی، آری گفتن به همکاری علیه گرسنگی، بیسوادی، و ناامیدی.
وقتی صحبت از نظر «جامعهٔ بینالمللی» است، البته منظور هرگز این کشورها نیستند، زیرا این عبارت فقط در اشاره به آمریکا و متحدان غربیاش استفاده میشود که برای بقیهٔ دنیا تصمیم میگیرند که چه باید بکنند و چگونه باید بکنند. فقط در این موارد است که با رساترین کلام از «جامعه بینالمللی» صحبت میشود؛ نه زمانی که گروه «دوستان…»- که نماینده ۲۵درصد از مردم جهان است- و نه زمانی که سازمان همکاری شانگهای- که ۴۰درصد از مردم جهان را نمایندگی میکند- صحبت میکند، و نه حتیٰ زمانی که جنبش غیرمتعهدها با 120 عضو خود صحبت میکند.
در سازمان ملل متحد، جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، گفت: «ما به دنبال یک جنگ سرد تازه نیستیم.» این خبر خوشی است. اما ناهمخوان با رفتارها و در ضمن ناروشن هم است. نخستوزیر موتلی خواستار روشنی و صداقت شد. اظهار نظر بایدن نه روشن و نه صادقانه به نظر میرسید، چون در همان حول و حوش زمان برگزاری نشست سازمان ملل متحد، آمریکا وارد توافق تسلیحاتی جدیدی شد که آن را یک پیمان نظامی با استرالیا و بریتانیا (AUKUS) وانمود کردند، و نیز نشست «کواد» (کشورهای چهارگانهٔ آمریکا، استرالیا، هند، و ژاپن) را برگزار کرد. هر دو اینها پیامدهای نظامی دارند که هدف آنها زیر فشار گذاشتن چین است.
گذشته از اینها، اسناد دولت آمریکا بارها به تمایل ارتش آمریکا به گسترش به منظور «نبرد با چین و پیروز شدن در درگیری آینده با چین» اشاره دارد؛ این اسناد شامل بازچینی فعالیتهای نظامی آمریکا در قاره آفریقا است که هدفش مانع ایجاد کردن در برابر منافع تجاری و سیاسی چین است. درخواست بایدن برای بودجهٔ اضافی ارتش آمریکا به این عنوان مطرح میشود که این بودجه «برای مقابله با تهدید گامبهگام چین» لازم است.
این تهدید از سوی چین نیست، بلکه علیه چین است. اگر ایالات متحد آمریکا به گسترش ارتش خود ادامه میدهد، اتحادهای خود را در منطقه اقیانوس آرام بزرگتر میکند، و تهدیدهایش را شدیدتر میکند، پس این چیزی جز یک جنگ سرد تازه نیست- اقدام خطرناک دیگری که منشور سازمان ملل متحد را به سُخره میگیرد.
در وبینار «بدون جنگ سرد» در مورد دنیای چندقطبی، با عنوان «به سمت دنیایی چندقطبی: همایش بینالمللی صلح»، فرِد مهممبه، از حزب سوسیالیست زامبیا، گفت که گرچه او در دنیایی بزرگ شده است که به نظر میرسید جنگ سرد دوقطبی تهدیدی برای موجودیت جهان بود، «جهان تکقطبی خطرناکتر از جهان دوقطبی است». وی افزود که نظامی که ما در آن زندگی میکنیم و زیر سلطهٔ قدرتهای غربی است، «همبستگی جهانی را، در زمانی که همبستگی انسان مورد نیاز است، تضعیف میکند.»
منشور سازمان ملل متحد را نمیتوان خورد. اما اگر یاد بگیریم بخوانیم، و اگر این منشور را بخوانیم، میتوانیم از آن در مبارزه برای گرفتن حق خود به زندگی شایستهٔ انسان استفاده کنیم. اگر ما ۷٫۹ میلیارد نفر گرد هم بیاییم و تصمیم بگیریم دست به دست هم بدهیم و یک زنجیرهٔ انسانی تشکیل دهیم تا تحقق حقوقمان را پیش ببریم- با فرض اینکه سه فوت [۹۰ سانتیمتر] با فاصله از یکدیگر بایستیم- دیواری میسازیم که طولش ۶٫۵میلیون کیلومتر خواهد بود. این ديوار ۲۶۱ بار به دور استوا میپیچد. ما این دیوار را میسازیم تا از حق خود برای انسان بودن و زندگی انسانی، دفاع از انسانیتمان، و محافظت از طبیعت، دفاع کنیم.
اندیشه نو: استفاده از تمام یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بدون مانع است.