در پاسخ به اینکه «مردم ایران از این انتخابات چه میخواهند»، خانم عبادی میگوید: «مردم از فساد و کلاهبرداری جانشان به لب رسیده است. به سانسور اعتراض دارند. مردم ایران پیش از هرچیز آزادی انتخابات را میخواهند. دولت ایران ادّعا میکند که در دو سال یکبار انتخابات برگزار میشود. ولی هیچیک از این انتخابات آزاد نیست. صلاحیت اشخاصی که میخواهند نامزد انتخابات شوند نخست باید در شورای نگهبان تأیید شود. این یک روند تصفیه است، و فقط پس از آن است که مردم میتوانند این اشخاص را انتخاب کنند.
اندیشه نو- خانم شیرین عبادی، که اکنون در تبعید در لندن، انگلستان، زندگی میکند، در آستانهٔ انتخابات ۷ اسفندماه با نشریهٔ «مادِر جونز» مصاحبهای کرده است که در آن دربارهٔ انتخابات و توافق هستهیی و جنبش زنان و اجتماعی در ایران صحبت کرده است. خانم شیرین عبادی نخستین ایرانی است که برندهٔ جایزهٔ صلح نوبل (۲۰۰۳م/۱۳۷۲ش) شده است. ایشان بهرغم شهرت بینالمللیای که دارند، به علّت تلاشی که در راه دفاع از حقوق زنان، کودکان، و زندانیان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران داشته است، سالها مورد اذیت و آزار و ارعاب بوده است. ایشان در سال ۱۳۸۸ به اجبار ایران را ترک کرد، ولی هرگز ساکت ننشست. از خانم عبادی کتاب تازهای منتشر شده است به نام «تا زمانی که آزاد شویم: پیکار من در راه حقوق بشر» که شرحی است از مبارزهٔ ایشان در راه عدالت و عشق ایشان به کشوری که همهچیز را از ایشان گرفته است.
مصاحبهگر «مادِر جونز» روز جمعهٔ گذشته، روز انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان، تلفنی با خانم عبادی صحبت کرده است.
در پاسخ به اینکه «مردم ایران از این انتخابات چه میخواهند»، خانم عبادی میگوید: «مردم از فساد و کلاهبرداری جانشان به لب رسیده است. به سانسور اعتراض دارند. مردم ایران پیش از هرچیز آزادی انتخابات را میخواهند. دولت ایران ادّعا میکند که در دو سال یکبار انتخابات برگزار میشود. ولی هیچیک از این انتخابات آزاد نیست. صلاحیت اشخاصی که میخواهند نامزد انتخابات شوند نخست باید در شورای نگهبان تأیید شود. این یک روند تصفیه است، و فقط پس از آن است که مردم میتوانند این اشخاص را انتخاب کنند. این در حالی است که اعضای شورای نگهبان خودشان توسط مردم انتخاب نمیشوند. رهبر آنها را منصوب میکند. در این روند، هر کسی که کمترین انتقادی به او باشد، تأیید نمیشود. بیشتر از ۴۰درصد کسانی که خواهان نامزد شدن بودند، تأیید نشدهاند.
خانم عبادی دربارهٔ توافق هستهیی میگوید: «خوشحالم که این توافق صورت گرفت… البته اجرای آن مدّت درازی طول خواهد کشید… و من نگرانم که اجرای آن مطابق میل پیش نرود. فراموش نکنیم که بنیادگرایان در هر دو کشور ایران و آمریکا از این توافق خشنود نیستند.» ایشان دربارهٔ برخورد مردم ایران با توافق هستهیی میگوید: «مردم ایران هم خوشحالاند، و علّت هم این است که شماری از تحریمها برداشته شد، و مردم احساس میکنند که در نیتجهٔ این توافق، زندگیشان بهتر خواهد شد.»
دربارهٔ تغییر سیاستهای داخلی و بینالمللی ایران پس از توافق هستهیی، خانم عبادی میگوید: «پس از این توافق رهبر ایران گفت که در نتیجهٔ توافق، نه سیاستهای داخلی و نه سیاستهای بینالمللی ایران تغییری نخواهد کرد. از زمانی که این توافق حاصل شد تا کنون شمار زندانیان و اعدامشدهها افزایش یافته است. ایران نیروهایش را در سوریه و یمن اضافه کرده است. در تظاهرات دولتی هنوز شعار «مرگ بر آمریکا» را میبینیم.»
خانم عبادی دربارهٔ روزنامهنگاران آمریکایی-ایرانی زندانی در ایران میگوید: «مهمترین موضوع در ایران این است که دادگاه استقلال خودشان را از دست دادهاند و زیر نفوذ وزارت اطلاعات و افراد آن عمل میکنند. به این دلیل است که ما هنوز شاهدیم که شماری از روزنامهنگاران و فعالان حقوق بشر، همکاران من، و شماری از فمینیستها در زنداناند. افرادی مثل جیسون رضاییان که به زندان انداخته شدند و سپس آزاد شدند، در واقع توسط دولت ایران به گروگان گرفته شده بودند… به عبدالفتاح سلطانی، وکیلی که به خاطر فعالیتهایش در زمینهٔ حقوق بشر کاملاً شناخته شده است، حکم ۱۱ سال زندان دادهاند. محمد سیفزاده ۶ سال زندان گرفته است و هنوز در زندان است. اینها وکیلانی هستند که در کانون مدافعان حقوق بشر با من کار کردند. ما به رایگان از زندانیان سیاسی و عقیدتی دفاع میکردیم. باید از یکی از شناختهشدهترین فعالان زنان ایرانی نیز یاد کنم که در کانون معاون رئیس بود؛ ایشان خانم نرگس محمدی است که به او ۶ سال زندان دادهاند و هنوز در زندان به سر میبرد. علاوه بر نرگس، ۳۰ فعال دیگر حقوق زنان نیز در تهران در زنداناند. اینها به غیر از آنهایی است که در زندانهای شهرهای دیگر ایران زندانیاند.»
خانم عبادی دربارهٔ جرم این عده میگوید: «معمولاً جرم اینها… اقدام علیه امنیت ملّی است… چون دربارهٔ نقض حقوق بشر از سوی دولت حرف زدهاند. یا مقاله نوشتهاند، یا سخنانی ایراد کردهاند، یا در جریان دفاع از موکلانشان موضوع نقض حقوق بشر را در دادگاه مطرح کردهاند.»
خانم عبادی در مورد وضعیت زندگی زندانیان آزاد شده میگوید: «بعضی از آنها ایران را ترک کردهاند چون نمیتوانستند به کارشان ادامه دهند. آنهایی هم که ماندند، غالباً به دادگاه احضار میشوند و دربارهٔ فعالیتهایشان از آنها پرسوجو میکنند. مثل این است که دولت شمشیری را روی سر آنها نگه داشته است. نمیتوانند به فعالیتشان ادامه دهند.»
در پاسخ به سؤالی دربارهٔ نسل جوان ایران، خانم عبادی میگوید: «من در مورد آیندهٔ ایران خیلی خوشبین هستم. ما جمعیت جوانی داریم. آنها تحصیلکردهاند، و نسبت به موضوعهای اجتماعی حسّاساند. گمان نمیکنم ساکت بنشینند. جنبش زنان (فمینیستی) خیلی قوی است. جنبش کارگری خیلی قوی است. امّا از همه مهمتر، این جنبشها با یکدیگر در تماساند؛ با هم ارتباط دارند.»
خانم عبادی دربارهٔ وضعیت زنان در ایران میگوید: «بیشتر از ۶۰درصد دانشجویان ایران زن هستند. زنان در ایران تحصیلکردهتر از مرداناند. متأسفانه درصد بیکاری در میان زنان سهبرابر بیکاری در میان مردان است. پس از انقلاب قوانین تبعیضآمیز زیادی برضد زنان تصویب شد. جان یک زن در ایران نصف جان یک مرد ارزش دارد. اگر یک تروریست در خیابان به من و برادرم حمله کند و ما هر دو همزمان زخمی شویم، تاوانی که به برادرم تعلق میگیرد دو برابر آن است که به من تعلق میگیرد. شهادت دو زن در دادگاه برابر است با شهادت یک مرد. یک مرد میتواند با چهار زن ازدواج کند، و وقتی دلش خواست، آنها را طلاق دهد. طلاق گرفتن یک زن از شوهرش بسیار مشکل است.»
در پاسخ به این پرسش که فعالان زنان چطور جنبششان را توسعه میدهند، خانم عبادی میگوید: «رسانههای اجتماعی و اینترنت نقش بزرگی دارند، و جلسههای خانگی هم است که در آنها زنان در خانهٔ افراد مختلف با هم دیدار میکنند. از آنجا که میآیند بیرون، حرفهایشان دهان به دهان بازگو میشود.»
خبرنگار از خانم عبادی میپرسد که چطور میشود در حال زندگی در تبعید روی فعالیت مردم در داخل ایران اثر گذاشت. خانم عبادی پاسخ میدهد: «من در زندگی در تبعید، بلندگوی مردم ایران شدهام. من صدای مردم ایران هستم که صدایشان خاموش شده است و درخواستهایشان را بقیهٔ دنیا نمیتواند بشنود.»
در پایان این مصاحبه، خانم عبادی دربارهٔ مردم ایران میگوید: «مردم در اساس خوب هستند. امّا این شرایط است که آنها را بد میکند. برای مثال، آیا تا به حال دیدهاید که کسی اکسیژن هوا را بدزدد؟ وقتی در هوا اکسیژن به اندازهٔ کافی برای همه باشد، هیچکس برای دسترسی به آن دست به خشونت نمیزند. امّا اگر مقدار کافی برای همه نباشد، آن وقت است که مردم برای دستیابی به آن متوسّل به خشونت میشوند. بنابراین، ما باید شرایط را بهتر کنیم تا حقوق بشر بهتری داشته باشیم.