زبیگنیو برژینسکی: روزی که شورویها رسماً از مرز [افغانستان] عبور کردند، من به پرزیدنت کارتر نوشتم: «حالا ما این فرصتِ مغتنم را داریم که “جنگ ویتنامِ” اتحاد شوروی را به آنها تحمیل کنیم.»
تهیه و ترجمه: نیما حیدری
نگاهی به مصاحبهٔ زبیگنیو برژینسکی با نشریهٔ نوول آبزرواتور (۱۹۹۸)
زبیگنیو برژینسکی در سال ۱۹۹۸ مصاحبهای با نشریهٔ نوول آبزرواتور کرد که در آن به موضوع ورود نیروهای نظامی شوروی به افغانستان و وضعیت مجاهدین اسلامی و موضوعهای دیگر پرداخت. ترجمهٔ انگلیسی این مصاحبه نخستین بار در بخشی از مقالهٔ «افغانستان: تجاوز شوروی از دیدگاه امروز»، نوشتهٔ دیوید گیبز، از دانشگاه آریزونای آمریکا، در نشریهٔ اینترنشنال پُلیتیکس، ژوئن ۲۰۰۰، منتشر شد.
دیوید گیبز در میانهٔ همین مقالهاش این مصاحبه را به طور کامل نقل کرده است، که در ادامه، ترجمهٔ فارسی آن را میخوانید.
افشاگریهای زبیگنیو برژینسکی
«افشاگریهای زبیگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی پرزیدنت جیمی کارتر در زمان حملهٔ نظامی [شوروی]، شایستهٔ وارسی دقیق است. این افشاگریها در مصاحبهٔ او در سال ۱۹۹۸ با هفتهنامهٔ سیاسی-فرهنگی فرانسوی نوول آبزرواتور مطرح شد. از آنجا که این مصاحبه اطلاعات تازه و مهمی را فاش میکند، و از آنجا که در دنیای انگلیسیزبان به آن توجهی نشده است، ترجمهٔ [انگلیسی] کل متن آن را در اینجا میآورم:
سؤال: رابرت گِیتس، رئیس سابق «سیا»، در خاطراتش نوشته که سازمانهای اطلاعاتی آمریکا شش ماه پیش از مداخلهٔ شوروی [در افغانستان] کمک کردن به مجاهدین [اسلامی] در افغانستان را شروع کردند. در این مدّت، شما مشاور امنیت ملی پرزیدنت کارتر بودید. بنابراین شما نقشی کلیدی در این ماجرا داشتید. درست است؟
برژینسکی: بله. طبق روایت رسمی تاریخ، کمکرسانی «سیا» به مجاهدین در سال ۱۹۸۰ شروع شد، یعنی پس از اینکه ارتش شوروی در روز ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹ [۳ دی ۱۳۵۸] به افغانستان حمله کرد. ولی واقعیت، که تا کنون پنهان نگه داشته شده است، کاملاً متفاوت است: در واقع، روز ۳ ژوییه ۱۹۷۹ [۱۲ تیر ۱۳۵۸] بود که پرزیدنت کارتر نخستین دستور را برای دادن کمک مخفیانه به مخالفان رژیم طرفدار شوروی در کابل امضا کرد. و درست در همان روز، من یادداشتی به رئیسجمهور نوشتم و در آن به او توضیح دادم که به عقیدهٔ من این کمک، ارتش شوروی را به مداخله بر خواهد انگیخت. [تأکید از دیوید گیبز است]
سؤال: بهرغم این ریسک، شما طرفدار این پنهانکاری بودید. ولی احتمالاً شما خودتان هم مایل بودید که شوروی وارد این جنگ شود و به دنبال راهی برای برانگیختن شورویها بودید؟
برژینسکی: دقیقاً این طوری نبود. ما روسها را وادار به مداخله نکردیم، ولی دانسته احتمال تحقق این امر را افزایش دادیم. [تأکید از دیوید گیبز است]
سؤال: وقتی که شورویها مداخلهشان را این طور توجیه کردند که هدفشان مبارزه با اقدامهای پنهانی آمریکا در افغانستان است، هیچکس حرف آنها را باور نکرد. امّا حقیقتی در این گفته وجود داشت. آیا شما امروز از آنچه رخ داد متأسف و پشیمان نیستید؟
برژینسکی: از چه چیزی پشیمان باشم؟ آن عملیات پنهانی، فکری عالی بود. اثرش این بود که روسها را به دام افغانستان کشاند، و شما از من میخواهید که پشیمان باشم؟ روزی که شورویها رسماً از مرز [افغانستان] عبور کردند، من به پرزیدنت کارتر نوشتم: «حالا ما این فرصتِ مغتنم را داریم که “جنگ ویتنامِ” اتحاد شوروی را به آنها تحمیل کنیم.» [تأکید از دیوید گیبز] در واقع، مسکو به مدّت تقریباً ده سال مجبور به ادامهٔ جنگی شد که برای آن رژیم غیرقابل تحمل بود، درگیریای که باعث خراب شدن روحیه، و در نهایت در هم شکستن امپراتوری شوروی شد.
سؤال: و از حمایتی هم که از بنیادگرایان اسلامگرا کردید، که به تروریستهای آینده تسلیحات و مشاوره داد، نیز پشیمان نیستید؟
برژینسکی: در تاریخ جهان چه چیزی مهمتر است؟ طالبان یا فروپاشی امپراتوری شوروی؟ عدهای مسلمان تحریکشده و آشوبگر یا آزادسازی اروپای مرکزی و پایان جنگ سرد؟
سؤال: «عدهای مسلمان تحریکشده و آشوبگر»؟ ولی تا کنون بارها گفته شده است که بنیادگرایی اسلامی امروزه تهدید خطرناکی است…
برژینسکی: اینها یاوهگویی است! گفته شده است که غرب سیاستی جهانی در برخورد با اسلام دارد. چه حرف احمقانهای: چیزی به عنوان اسلامِ جهانی وجود ندارد. اسلام را به شیوهای منطقی، بدون هوچیگری یا احساساتی شدن ببینید. اسلام با داشتن ۱٫۵میلیارد پیرو در جهان، دین عمده در جهان است. ولی بین عربستان سعودی بنیادگرا، مراکش میانهرو، پاکستان نظامیگرا، مصر هوادار غرب، یا آسیای مرکزی سکولار چه نقطهٔ مشترکی است؟ همان چیزی که کشورهای مسیحی را متحد میکند…» (همهٔ سهنقطهها … مطابق با متن اصلی فرانسوی مصاحبه در نوول آبزرواتور است)
دیوید گیبز، نویسندهٔ مقاله، سپس به چند نکته دربارهٔ این مصاحبه اشاره میکند. یکی اینکه برژینسکی در این مصاحبه تقریباً انگار این طور وانمود میکند که او خود بهتنهایی مسئول سیاستهایی بوده است که به فروریزی کمونیسم منجر شد و نقش خودش را بیش از اندازه بزرگ میکند. او مینویسند: «روشن است که برژینسکی اطلاعات بسیار جالبی به دست میدهد. نکتهٔ اصلی در این افشاگری این است که برژینسکی [پرزیدنت] کارتر را تشویق کرده است که به مجاهدین کمک برساند، با علم به اینکه این اقدام احتمالاً باعث مداخلهٔ نظامی شوروی خواهد شد… او همچنین فاش میکند که وقتی که چند ماه بعد، مداخلهٔ نظامی شوروی صورت گرفت، او فرصت را مغتنم دانست تا افغانستان را ویتنامِ اتحاد شوروی کند. و همهٔ اینها برخلاف روایتهای پیشین سیاست آمریکا در مورد افغانستان است. همیشه فرض بر این بود که وقتی اتحاد شوروی به افغانستان حمله کرد، سیاستگذاران آمریکایی بُهتزده شدند… این گفتههای برژینسکی- اگر درست باشد- نشان میدهد که سیاست ریگان برای کشیدن رمق شورویها و “جنگیدن تا آخر افغان” در واقع در دورهٔ ریاستجمهوری کارتر شروع شد.»
نویسنده در ادامه به نکتهٔ دیگری اشاره میکند و مینویسد: «تأمل بر گفتهٔ گستاخانهٔ برژینسکی در مورد مجاهدین افغان و بنیادگرایی اسلامی هم جالب است. این مصاحبه فقط چند ماه پیش از مقابلهٔ آمریکا و دولت طالبان بر سر وضعیت تروریست معروف اُسامه بنلادن صورت گرفته است. اگر آن مصاحبه امروز انجام میشد، آیا برژینسکی هنوز هم تصمیم به کمکرسانی به مجاهدین را موفقیتی کامل میدانست؟»
اندیشه نو: استفاده تمامی و یا بخشهایی از این مطلب با ذکر منبع بلا مانع است.