رمان مدار صفر درجه ی زنده یاد احمد محمود از رمانهایی است که نیاز وضعیت کنونی جامعۀ تشنه و در رکود ما برای آشنایی با جامعۀ زنده و پر تلاش و تکاپو ایجاب می کند تا افراد با مطالعۀ کتابهایی از این نوع به دریافتی روشن و مستدل از حرکت اجتماعی در ابعاد مختلف و در حوزه های گوناگون فکری و روحی دست پیدا کنند.
در این اثر درخشان هنری به باز نگری و روایت رویدادهای سالهای 32 تا 57 آنسان عمیق نگریسته شده ، گویی با افراد زنده ای ورای صفحات کتاب رودروئیم که در پیرامونمان هر گاه دقیق شویم حضورشان کاملاً برایمان ملموس است . افراد مبارزی مثل مبارک خیاط طوری برایمان معرفی می شوند که حضور خالق اثر دربیان روحیاتشان و در سیر روند رویدادها مطلقاً احساس نمی شود . این مطلب حاکی از چیره دستی و تبحر نویسنده می باشد که از کلی گویی و قهرمان پروری با پیشرفته ترین متد هنری در کل اثر آگاهانه پرهیز نموده . مبارزۀ مبارک خیاط در متن مناسبات اجتماعی و رفتارهایش در عرصه ی زندگی خانوادگی آنسان طبیعی و ساده با همۀ روحیات مثبت و منفی مبارزان آن دوره ترسیم می شود که در یافته میشود: انسانهای مبارز و مقاوم نیز دارای روحیات و خصال خوب و بد می باشند و قهرمان مطلق مفهومی جز در رویاها نمی تواند وجود داشته باشد . تئوری علمی نقد هنری به ما می آموزد در یک رمان موفق نمی بایست جامعه به صورت تک صدا معرفی شود . وقتی به عملکرد های افرادی چون باران و مبارک و مهراب و عطا و کندرو می نگریم بعیان ملاحضه می شود نویسنده در این اثر با حداکثر مراعات موازین هنری به مرزهای نوین و آموزنده ای در این عرصه دست یافته . هم چنین دربررسی روحیات مبارزان نسل پیشین که تجربۀ شکست سال 32 را دارند با مبارزان نسل نو مثل نامدار که آن سالها را تجربه نکرده اند هم اثر کاملاً بی عیب و نقص می باشد.
مش نوذر نموداری است از افرادی که اعتقادات محکم و پا بر جایی دارند ولی ظرفیت و توان مقاومت در عرصه های مبارزۀ اجتماعی را ندارند به همین دلیل روحیات متلّون و اعمال بعضاً متضاد و متناقضی را از خود بروز می دهند که برای پی بردن به کنه علل روحیات و اعمالشان می بایست به ریشه یابی مسائل در سرکوبهای وحشیانۀ استبداد شاهی و پیامدهای ویرانگرش در هستی اجتماعی کشور پرداخت . با کمی دقت به پیرامون خود در این شرایط رکود و ایستایی بسیار از این موارد را می توان یافت . کار احمد محمود در بازنمایاندن اینسان چهره ای در یک رمان بی نهایت شگرف و عمیق و آموزنده است . در حکایت رنج و درد و محرومیت مردم در پی کودتای 28 مرداد و استقرار حکومت پلیسی رمان جاندارترین و ملموسترین صحنه ها را به نمایش می گذارد . از دلهره و ترس ، از یاس و دلتنگی ، از دلشوره های مردم و امیدشان آنچنان زنده سخن می گوید که خواننده با غم و حسرت و آرزوهای انسانی قهرمانان داستان به واقع یکی می شود و خود را جزئی از افراد مطروحه در رمان می یابد .
در به تصویر کشیدن نقش زنان در جامعه به اوجی دست نیافتنی در یک اثر هنری بر می خوریم . مائده و آفاق با افکار ترقیخواهانه و شخصیت استخوانداری که دارند هم در این جامعه بوده اند و هستند در کنار کتایون و خاور و بی بی سلطنت و بلقیس با واپس گرایی فکری خاص زنانه اشان . با تعمق و تاملی به شخصیت مائده و منیژه در یافته می شود جامعه از وضعیت مرد سالاری می رود که به در آید و زنان نیز همراه و دوشادوش مردان در زندگی اجتماعی حضوری واقعی دارند و می روند تا هردم حضور و وجودشان را بیشتر از قبل تثبیت نمایند که رمان مدار صفر درجه به زیبایی و روشنی این روند را به تصویر می کشد . عناصر میرنده در یک جامعه ی متحول همواره تا سر حد نهایت مقاومت می نمایند تا مرگ تاریخی خود را به دلیل حفظ امتیازات نا عادلانه شان، به عقب اندازند . ارتجاع در عرصۀ فرهنگ و سوء رفتار مردم از این منظر معنا و مفهوم می یابد. باورها و عملکردهای مش دوشنبه ، بی بی سلطنت و بلقیس در این چارچوب می گنجد. بر این اساس و با این تحلیل و برداشت می توان به دریافتی منطقی از اعمال آن چنانی افراد رسید که تحت تاثیر تبلیغات پوسیده و کهنۀ واپس گرایان در طول تاریخ بوده اند و خود نیز به سهم خویشتن ناآگاهانه به باز تولید افکار و معتقدات ما قبل تاریخ می پردازند . حاج آقا عطار با منزه طلبی ریا کارانه ی خود در حیطه مسائل اخلاقی و فکری و درک درست و هوشمندانه منافع طبقاتی خویش که همین حقیقت انگیزه واقعی اش در موضع گیری سیاسی و اعتقادی می باشد نمودار گرایش اجتماعی طیف وسیعی از بازار یانی است که بر مبنای منافع طبقاتی و تاریخی خود که باسیاستهای شاهی در تعارض بود علیه شاه و دار و دسته اش جبهه گیری می نمایند . یارولی و شهروز در عرصه ای دیگر با الگوهای فکری متفاوت از امثال حاج اقا عطار ولی نهایتاً هم سو با وی از منافع شخصی و تجاری خود دفاع می نمایند . در ترسیم شخصیتهای تمامی افراد و علل حرکات و مواضع فکری و سیاسی و رویکردهای نظری، رمان کاملاً با دیدی علمی و جامع به موشکافی مطلب می پردازد . بدون آنکه نه تنها از الگوهای هنری عدول کند بلکه با نوآوری و خلاقیت نویسنده خود این مرزهای هنری در این کتاب شکوفا تر نیز می شود .
استخوان بندی رئالیسمی که احمد محمود در این رمان آنرا پی می ریزد بر خلاف آثار چند دهه پیش نویسندگانی که رئالیسم آنها تک خطی و یک بعدی می بود ، چند وجهی و در ابعاد مختلف هنری پی ریزی و شکل گیری شده که بسی کار پر ارج و ستودنی است ودقیقاً حسن کار در اینجاست . ما به همین خاطر با یک رمان خوب و به یاد ماندنی و اثری دلنشین که سالیان درازی در بین ما خواهد ماند رو بروایم .
صادق شکیب