مسئله برآمدن یک ملت است در پناه یک نام رمز ساده و سرشار از شکوه؛
نه!
ما تحمیل این سبک زندگی را نپذیرفتهایم، بنابراین بساط مضحک و منحط شما را با قدرت کنار میزنیم.
بهم زدن صحنه بازی اینجاست که رخ میدهد دوستان!
اینجاست که با صدایی رسا و قامتی بلند همچون آن راهپیمایی با شکوه سکوت روز جاودانه ۲۵ بهمن ۸۸ به دزدان رای و قطاع الطریق راه مان، بی هیچ زبان، بی هیچ فریاد، بی هیچ شعار میگوییم ما تحقیر شما را نمیپذیریم!
لیاقت ندارید بر ما مردمان حکومت کنید پس بر سر سفره سرکوب تان نخواهیم نشست!
لیاقت ندارید برای ما تکلیف زندگی بچینید و حق رای بسازید! ما آن تکلیف را به انتخاب خود خواهیم ساخت و این حق را به وجدان خود خواهیم شناخت!
راهش چیست؟
راهش نرفتن به راه شماست.
راهش بازگشتن از راه تاریک شماست.
راهش راه ملت است
ملتی که زخمی، رنجور و بی پناه است اما غیرت و قوت خود را قائم به ذات خود از دست نداده،
ملتی که از اسب افتاده اما از اصل نیفتاده.
ملتی که انتخاب میکند؟
چه چیز را؟
آنچه شما از ما سلب کردهاید.
میبینید؟
تشنه اند! تشنه ما قبیله بی صدایان و قوم بی نام و نشانان!
تشنه اند تا باز نشان دهند که ما حاکمان حکومت برگزیده این ملتیم که چون موم در دستان ما نرم است.
جان ش را می ستانیم!
قبول مان دارد.
مال ش را می رباییم!
رای مان میدهد.
گلوله اش میزنیم!
پای انتخابات مان ایستاده است.
حبس ش میکنیم!
سلام مان میکند.
ما حق این ملتیم ای جهانیان!
که بر سر هر بساط گندیده و لجنی که برایش می گستریم، به آواز خوش مینشیند و زهر را زر میبیند و تحقیر را تکلیف.
اینجا آن نه ی بزرگ است که نشان میدهد ملتی چون ما مردم ایران چگونه حق خود میستاند؟
نشان میدهد که خود انتخاب میکند و خود راه را برمیگزیند و چاه را برای چاه کن باقی میگذارد!
ظالمان در ظلمت خود تنهایند و ترس تنهایی ترسی کشنده است.
ترس تنهایی است که نعره شان را بر کوی و برزن و منبر و منار برآورده است که ایهاالناس!
رای واجب است و رای سفید حرام است و مردم بی رای راهی دوزخ اند و از جمله کفار!
حال آنکه حق بر فراز اینهمه اشباح الرجال ایستاده است که یدالله مع الجماعه.
حق با جماعتی است که استغنای خود در رد ظلم یافته اند و پرچم حق را به پایه دیرک کفرآمیز خیمه اموی شما میکوبند.
حق آنجاست که مردم از جهنمی که شما دوزخیان روی زمین، شما فرعونان متکبر، شما ائمه جمعه دروغین، شما خبرگان خفته و شما دولتمردان اخته برایشان ساخته اید پا بیرون مینهند و خود را مییابند!
خود را دوباره میبینند و میشناسند و به یاد میآورند! همچون آن تظاهرات عظیم ملی ۲۵ خرداد ۸۸ که ملتی در نهایت نجابت و شکوه، با سکوت خود سهمگین ترین فریادهای تاریخ را بر سر فرعون زمان آوار کرد و پاسخ از گلوله اراذل و اوباش ولایت گرفت!
آری!
این نه بزرگ است که امروز مارا دوباره بهم میشناساند و مینمایاند.
ما همدیگر را میبینیم!
روشن تر از آن روز جاودانه!
ما یک یک خود را، تک تک این وجودهای سرشار از غیرت و غرور را در جایی میبینیم که چشمان شما را به آن راه نیست!
آنجایی که توان دیدنتان نیست چون این انتخاب شما نیست.
انتخاب ماست
انتخاب یک ملت که نخواسته، خواسته شما را انتخاب کند!
انتخاب یک ملت که بیراهه شما را به راه خود پس زده
انتخاب یک ملت که نشان دهد آنجا که تحقیر و تکبر چهره کریه خود عیان کرده و ابایی از برکشیدن نقاب استصواب انتخابات هم ندارد، یک نه بزرگ چگونه همه این تک ها را همه این من ها و تو ها را بهم میرساند و بهم می شناساند و در آغوش هم آرام میدهد و ما را برمیسازد!
از وجدان بیدار ملت در تک تک خانه های این ملک مصیبت زده، چراغ برمیفروزد و نشانه امید می پراکند که این ماییم که نور روشن کردهایم و در این شب تاریک تحقیر و تبعیض بی نتها، یکدیگر را تا اقصای دور میبینیم و برای هم نامه میفرستیم و دست میافشانیم!
نامه های ما
سلام های ما
نگاه های ما
و نداهای ما
حرف های ما از تمام شهرهای ایران، به وسعت تمام این خاک پر شکوه و پر غرور و پر امید، تام و تمام یک کلمه است که همه مان را به هم میرساند و خانههایمان را قبله آمال مان میسازد و دلهامان در کنار هم سکنی میدهد و آن «نه» بزرگ ماست که ملتی را در کنار هم مینشاند!
این اسم رمز ماست!
نه! دیگر رأیی در کار نیست!