با انفجار کوره ششصد و سی در هفته آخر آبان ماه در گروه ملی فولاد که با سکوت خبری روبرو است[1] این یادداشت را شروع می کنم. این حادثه که منجر به خسارت چند میلیاردی در محیط کار شده است در کنار دیگر خبرهای گروه ملی فولاد از جمله تکه تکه شدن کابل های برق و سرقت وسایل در محیط کار، نگرانی بحق کارگران فولاد در از بین رفتن بنگاه اقتصادی گروه ملی فولاد اهواز را هر ناظر آگاه این صنعت تایید می کند. اگر سقوط گروه ملی را در سال ۹۵ اقتصاد دانانِ حکومتی مطرح می کردند تا بتوانند این شرکت را با تمامی امکانات اش ، از صاحب قبلی اش مه آفرید خسروی، به چنگ خودشان درآورند، امروز تمامی آن سرمایه های میلیاردی در دست افراد و نهادهای اقتصادی مافیای فاسد حاکم قرار گرفته است که امروز با گرفتن قرض از بانک و پرداخت حقوق کارگران، این مجتمع اقتصادی را سر پا نگه داشته اند و در محیط کار می گویند این بنگاه اقتصادی تنها تا چند ماه پس از انتخابات سال آینده دوام دارد و امکان کمی هست که از ورشکستگی نجات یابد.
قبل از انتشار مقاله مافیای فولاد، نادر جعفر یوسفی مدیر عامل گروه ملی فولاد در مصاحبه ای سعی می کند نشان دهد که این مجتمع اقتصادی از شرایط بحرانی عبور کرده است و معتقد است که ” با ثبت رقم تولید ۴۸۱۲۰ تن محصول در اردیبهشت ماه امسال رکورد زده است”. یوسفی این اطلاعات نادرست را در زمانی ارائه می دهد که در سال ۱۳۹۵ طبق آمار حکومتی استیل ایران نوشته شده است ” طبق جداول اختصاصی استیل ایران، در ۱۱ ماهه سال ۹۵ میزان تولید تیرآهن به ۹۴۱ هزار تن رسید که نسبت به مقدار مشابه سال گذشته از کاهش ۱۳ درصدی تولید برخوردار است”. یعنی تولید حتی از سال ۱۳۹۵ نیز کمتر است.
چرا صحبت های یوسفی را به عنوان سند مباحث مدیریت فولاد آوردیم؟ زیرا با مطلب چگونگی عملکرد باندهای مافیایی در صنعت فولاد اهواز که اسنادش توسط خود کارگران آورده شده بود، فرای شناخت کارگران مبارز که به شکست کشیده شد، ما شاهد سه عکس العمل هستیم که مهمترین آن رو شدن برخی تخلفات و سوء استفاده ای مالی صورت گرفته در گروه ملی فولاد بود که منجر به بازداشت تعدادی از مسئولین متهم به فروختن اطلاعات شد و تعدادی حکم عدم نیازشان در محیط کار زده شد، که در این میان می توان به برخی از آن ها اشاره کرد. در بخش واحد مالی افرادی مانند مرتضی جلیلی (وضعیت شغلی اش در حال حاضر مشخص نیست،٬ مینو طالبی (همسر علی شعبانی) و علی شعبانی (یکی از مدیران شفق اکسین- رجوع شود به مقاله مافیای فولاد)، آغاجاری ( یکی از مدیران شفق) در قسمت مدیریت امور مالی و در بخش خرید و تدارکات شخص آقای جان پناه و در برنامه ریزی فولادسازی هم فردی بنام مفیدی مورد سوال قرار گرفت و یک جابجایی مهم هم مدیر روابط عمومی و سرپرست اسبق حراست شرکت حسین محمدی و انتخاب ایشان به سرپرستی روابط عمومی باشگاه فوتبال استقلال خوزستان انجامید. حال درگیری مهرنوش اسدی با فرحناز پورسعید کسی که دست راست فاضل بختیاری در گروه ملی و دیگر مدیران بر سر جایگاه قدرت را در آینده بیشتر توضیح می دهیم. اما مثل همیشه دستگاههای مربوطه این بار هم به سراغ دزدان خرده پا و کوچک رفته و عوامل اصلی مافیای غارت گر همچنان مصون از هرگونه برخوردی هستند. البته درگیری در رابطه با فاضل بختیاری و جایگاه اش بسیار پر حاشیه شده است، اگر او کنار گذاشته شود موارد بسیاری از مافیای فولاد همانند خسروی بیرون می زند و اگر ادامه دهد مشکلی بر مشکل شرکت اضافه می شود.
واکنش دیگر در رابطه چگونگی عملکرد باندهای مافیایی در صنعت فولاد اهواز است که در سایت ها چاپ شده است. در ادامه این روشنگری، ما شاهد دو عکس العمل بوده ایم. اولین برخورد را هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی علیرضا سلیمی بود که در صحن مجلس به اینکه چگونه مافیای پیچیده فولاد شکل گرفته است پرداخت. علیرضا سلیمی اعلام کرد “عدم شفافیت (مشکل) است، ۱۶میلیون تن فولاد صادر میشود حداقل سال گذشته یعنی سال۹۸ حدود ۵میلیارد دلار از طریق صادرات فولاد درآمد داشتیم. سؤال این است این ارز چگونه وارد چرخه در داخل کشور شده است. آیا بازگشته ؟ آیا بازنگشته آن مقداری که برگشته چگونه هزینه شده است؟…در حالی بهراحتی از وضعیت ۵میلیارد دلار درآمد ناشی از صدور فولاد که مبهم است صحبت میشود که این پول معادل یارانه نقدی نزدیک به ۴سال مردم ایران و معادل حقوق یک سال بیش از ۶میلیون کارگر است با ۵میلیارد دلار میتوان گوشت مصرفی یک سال ایران و بخش زیادی از کالاهای اساسی را تهیه کرد.” سلیمی در آخرین خبر که در سایت ویستا آورده شده ، از رشد ۲۰۰ درصدی قیمت فولاد طی سال جاری خبر داد و عنوان داشت:” باید مشخص شود که چه کسانی عامل این افزایش قیمتها هستند و باید بررسی و تفحص اساسی در خصوص صادرات و چگونگی بازگشت ارز آن به کشور صورت گیرد.” البته در مجلس باز هم می گویند که آمریکا و چین نقش اساسی در قیمت بازار فولاد دارند. مقاله کاسبی مافیای بازار فولاد؛ بدون نام بردن سودبران مافیای فولاد، بسیار عریان به سود ۱۶۰ میلیاردی فقط برای ۳ نفر! در مافیای فولاد می پردازد.
همچنین بازتاب سوم، برگرفته شده از مافیای درون فولاد بود و کارگران خواهان برخورد با این مافیا بودند و دنبال سهم خود از رشد مادی این درآمد شده اند. پس مشاهده می کنیم که انعکاس اعتراض خود کارگران گروه ملی در درون محیط کار را باید به خوبی بازتاب بیرونی داد. چرا که در سازماندهی، اصل بر ادامه کار است و مشاهده می شود که این روشنگری ها چگونه روحیه مبارزاتی را بالا می برد و خواست کارگران در آن انعکاس می یابد.
گزارش اعتراض کارگران در ماه گذشته
در دوره اخیر چند اعتراض علنی در رابطه با افزایش حق فنی (طرح طبقه بندی مشاغل)، افزایش دستمزد بالا رفتن اضافه کارها (چون خود دستمزد اضافه کاری در رابطه با تورم می تواند کمکی باشد برای جبران مشکلات اقتصادی) و اضافه کردن دستمزد برای بدی آب و هوا شکل گرفته است. مدیران ضعیفی که در دو سال گذشته به جای آنکه بحرانها و مشکلات این شرکت را برطرف کنند برعکس با سوء مدیریت خود باعث بروز بحرانها و مشکلات بیشتری برای این شرکت شدند و همچنین عوامل مافیایی فولاد در کشور که به خاطر منافع خود حاضر به نابودی این شرکت بزرگ و بین المللی می شوند می توان نمونه هایی از قبیل فاضل بختیاری ها عزیز قنواتی ها و برادران قلمبران که از مدیران بازنشسته گروه ملی بودند و با همکاری اشخاصی مانند ابویی مهریزی ها که از افراد با نفوذ در بخش دولتی و خصوصی می باشند نام برد که متاسفانه باید گفت به همراه بعضی از لیدر نماهایی که خود را فعال کارگری می نامیدند که بعضی به جایگاه و پست سازمانی دست یافته و بعضی هم که از این نمد کلاهی نصیبشان نشد و اکنون ادعای حق طلبی و دفاع از حقوق کارگران را دارند ولی در اصل جیره خوار این اشخاص بودند تمام زحمات و سختی هائی که کارگران واقعی شرکت گروه ملی از سال ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ برای این شرکت کشیده بودند را به باد داده و هنوز هم دست طمع خود را از سر این شرکت برنداشته و به کارهای گذشته خود ادامه می دهند.
در مورد شرایط بحرانی شرکت گروه ملی صنعتی فولاد باید گفت که همین بحران ها و اتفاقاتی است که هنوز بعد از دو سال نه تنها برطرف نشده، حتی بدتر از گذشته هم شده و سوء مدیریتی که این شرکت از آن رنج می برد، مخصوصا در زمان دو عنصر خائن، دکتر غفوری و دکتر پهلوان که از طرف بانک ملی برای مدیریت این مجموعه منصوب شده بودند تشدید شده است. متاسفانه در زمان مدیریت این دو، مشکلات و بدهی های شرکت بسیار بیشتر شده ، چارت سازمانی بزرگتر شده و جایگاه های مدیریتی و سرپرستی و کارشناسی برای خوش خدمتی مانند نقل و نبات به کسانی که از طرف عوامل مافیا و همچنین مدیران استانی ارگانها و نهادها به آنها سفارش شده اند بدون هیچ گونه لیاقت و شایستگی سپرده شده اند. با چنین مدیریتی باید گفت جواب خوش خدمتی این دو شخص داده شده و این افراد که شرکت گروه ملی را برای پر کردن رزومه و سکوی پرتاب انتخاب کردند، به هدف خود رسیدند. باید اضافه کرد که خرابیها و ویرانیهایی که در زمان این دو نفر بوجود آمده به هیچ عنوان قابل ترمیم نیست و تیم مدیریتی جدید هم بر سر همان خرابیها در حال جولان می باشد و هیچ حرکت مثبتی برای برطرف کردن آن ویرانی ها انجام نمی دهند. ادامه این روش های نادرست و شرایط موجود دو سال گذشته، در درون شرکت باعث اعتراضات و اعتصابات بسیار زیادی نسبت به این سیستم مدیریت سست و ناکارآمد شده است.
اگر همین سیستم و روش ادامه پیدا کند آینده این شرکت هم مانند هم استانی دیگر خود یعنی هفت تپه خوزستان خواهد شد. باید گفت زمین خوردن و نابودی این شرکت بزرگ و مطرح بین المللی باعث خوشحالی و مسرت بسیاری می باشد. به عنوان مثال واردکنندگان فولاد و شرکت های کوچک فولادی که در استان خوزستان و همچنین استانهای دیگر مانند نقل و نبات و بدون هیچ کار کارشناسی سر در می آورند می توان نام برد که همه ما میدانیم مافیای فولاد پشت سر تمام آنها قرار دارد. همچنین افرادی در بخش خصوصی و دولتی با همدیگر کمر به نابودی صنعت فولاد کشور و همچنین شرکت بزرگ و باسابقه ای مانند گروه ملی صنعتی فولاد ایران بسته اند، به همین دلیل است که رهبری مافیای فولاد در کشور افراد مورد نظر خود را برای رسیدن به اهداف پلید خود در این شرکت گمارده که در راس آن، شرکت ایثارگران و شخص فاضل بختیاری میباشد. تمام مهره چینی های مدیریت خرید و فروش این شرکت در دست اوست.
بازوی مافیا در این شرکت، ترکیبی از مدیران و سرپرستان و همچنین لیدر نماهای کارگری با دخالت در همه امور باعث بسیاری از ناهنجاریها و پسرفتهای شرکت در دوسال گذشته شده اند و هر وقت منافع خود را در خطر ببینند شروع به جوسازی و اخلال در مطالبه، به بیراهه کشاندن کارگران این شرکت در مورد خواستهای به حق خود هستند. استخدام دوستان و آشنایان و کسانی که سفارش شده اند درحالی در دستور کار آنها قرار دارد که شرکت کمبود نیروی فراوانی دارد اما مدیریت به جای استخدام نیرو و رفع کمبود آن، فقط استخدام افراد مورد نظر و قرار دادن آنها در جاهای مورد نظر خود را پی می گیرد. همانطور که گفتیم در دوسال گذشته بعد از پایان اعتراضات این شرکت هر روز در آن دچار یک مشکل و بحران هستیم. تامین نشدن مکفیِ نیاز مواد اولیه شرکت، علیرغم قولهای فراوانی که داده شد، سبب کار کردن شرکت با ۲۵ درصد از توان تولید خود و محقق نشدن بسیاری از قولهایی که داده شده باعث شده که باز هم ترس و نگرانی از بحرانی شدن وضعیت شرکت به جان کارگران آن افتاده است. کارگرانی که نزدیک به سه سال این شرایط را پشت سر گذاشته و تحمل کرده اند دیگر توان آن را در این بحران عظیم اقتصادی که در کشور وجود دارد را ندارند. سو استفاده هایی که به صورت علنی مدیران و سرپرستان برای منافع شخصی خود انجام می دهند، باعث سرخوردگی و بی انگیزگی زیادی بین کارگران این شرکت شده که تمام شور و نشاط خود را برای کار از دست داده اند و با اینکه بارها و بارها اعتراضات خود را به مدیران شرکت و حتی خارج شرکت رسانده اند ولی هیچ ترتیب اثری داده نشده و اوضاع گروه ملی را روز به روز بدتر و آینده بسیار نا معلومی را برای این شرکت رقم زده است.
اگر همت و تلاش و غیرت کارگران واقعی این شرکت که بدون هیچ ادعایی وظیفه و کار خود را انجام می دهند نبود شاید تاکنون همین مقدار تولید در شرکت که به صورتی کم رمق و نیم مرده فعالیت میکند هم نبود.
در طول دو سال گذشته مدیران و سرپرستان با تبلیغات پوپولیستی و با دادن رپرتاژ به بعضی از خبرگزاریها و پایگاه های خبری سعی در رو براه نشان دادن ظاهر شرکت را دارند(همان کاری که مدیران کشوری این روزها به خوبی انجام می دهند)، ولی واقعیتی که در درون شرکت گروه ملی در حال اتفاق می باشد همان واقعیت تلخ هم آنست که در تمام صنعت کشور در حال اتفاق افتادن می باشد. این شرایط تمام کارگران و زحمتکشان این حوزه را دچار مشکل و بحران کرده است و به سبب بی لیاقتی و بی کفایتی که در سطح مدیریت کل کشور وجود دارد هیچ اتفاق مثبتی در وضع کارگران این سرزمین بوجود نخواهد آمد.
سیستم مدیریت کلان فعلی گروه ملی که تمام قد در خدمت مافیای فولاد بوده و مدیران میانی را به گونه ای مهره چینی می نماید تا مقاصد سودجویان بالادستی و منافع مافیا تامین و حفظ شود. آنها به پاس خوش خدمتی های مدیران و سرپرستان، بطور ماهانه مبالغی با عنوان حق فنی به این افراد پرداخت می کردند. درحالیکه بیش از هر فرد مسئولی ، کارگران و پرسنلی که بصورت مستقیم درگیر مسائل فنی و همچنین رفع اشکالها هستند و متخصص در کار خود میباشند مستحق دریافت آن هستند. در هجدهم مهرماه تعدادی از کارگران بخش های مختلف شرکت گروه ملی صنعتی فولاد ایران در انتقاد به این تصمیم تجمع اعتراض آمیزی را تشکیل دادند. اعتراض کارگران آگاه و حق طلب شرکت، فعلا توانسته جلوی این بذل و بخشش ها را بگیرد.
چنانکه گفته شد، عاملین مافیا که سکان مدیریت گروه ملی فولاد را در دست دارند ماههاست به بهانه بحران مالی و کمبود نقدینگی از تامین و تهیه قطعات مورد نیاز خطوط تولیدی سر باز می زنند اما در همین اوضاع وقتی پای منافع مهره ها و عوامل خودی در میان است به سادگی برای آن تامین اعتبار میکنند. خشم و اعتراض شدید کارگران به یوسفی و تیم مدیریتی او بدین سبب است.
توضیحات مدیرعامل و معاونین او در مورد اقدامات این تیم در شرایط تحریم اقتصادی و موانع موجود در سیستم بانکی، نه تنها کارگران معترض را قانع نکرد بلکه به گفته آنها این اقدامات سبب هیچگونه تغییر مثبتی در وضعیت فعلی شرکت نشده است و حتی در صورت صحت انجام این تلاشها، مدیریت تنها به وظیفه خود عمل کرده است. یوسفی مدیرعامل از سوی کارگران با این پرسش ها و انتقادات رو برو میشود:
۱-آیا با توجه به تورم شدید در بازار و جامعه و کوچک شدن سفره کارگران و افزایش اجاره بها و مستاجر بودن اکثر کارگران، چگونه است که مدیران و سرپرستان در خانه های چند میلیاردی و چند صد میلیونیِ سازمانیِ شرکت زندگی می کنند و دارای مزایای دیگری مانند هزینه تلفن همراه، هزینه بنزین ماشین و همچنین ساعت اضافه کاری بالایی که به آنها داده می شود هستند؟ مزایائی که هیچ کدام از آنها به کارگران تعلق نمی گیرد. همآنطور که دادن مبالغی بین ۱/۵تا ۳میلیون تومان در ماه بعنوان حق فنی به مدیران و سرپرستانی که به هیچ عنوان از نظر فنی و مدیریتی، کارآئی واقعی ندارند و اکثرا با داشتن مدارک غیر مرتبط سبب افت کیفیت کارها می شوند، ظلم بزرگی است که به کارگران این شرکت بزرگ می شود.
۲- ما چندین سال در خیابانها درگیر اعتراضات مشکلات و مسائل شرکت نبودیم که شما به راحتی با طرح های غیر تخصصی و کارشناسی نشده باعث بزرگ شدن چارت سازمانی و ایجاد جایگاه برای دوستان و آشنایان سفارشی باشید.
۳- شما و مسئولین قبلی با سیاستگذاری های غلط خود در مورد مسکن تعاونی و برطرف نکردن آنها برای کارگران، حتی منازل سازمانی کارگری شهرک نورد (بیت المقدس) را که حدود ۸۰۰ دستگاه خانه قابل سکونت و دارای درمانگاه، ورزشگاه، فروشگاه، بهداری و همه امکانات سکونتی بود را به بهانه ساختن کارخانه (گندله سازی)، تخریب کرده و فقط ویرانه یی از آن باقی گذاشته اید.
۴- آقای یوسفی، شما برای قشر زحمتکش کارگر که در واقع بار اصلی تولید کارخانه بر عهده آنها می باشد چه کرده اید؟ کارگران شرکت گروه ملی شاید در حدود ۹۰ درصد آنها فاقد هویت شناسایی (کارت شناسایی محیط کار) هستند.
۵- و نهایتاً کارگران اصلا از خدمات درمانی بیمه های تکمیلی که در سال گذشته و امسال قرارداد بسته شده رضایت ندارند. آنچه شده با توجه به هزینه های سرسام آور درمان که در کشور وجود دارد یا حداقل خدماتی را می دهند یا از دادن آن هم طفره می روند.
اما مدیرعامل مانند همیشه هیچ پاسخ منطقی برای پرسشهای کارگران نداشت به همین دلیل کارگران خواستار مناظره و آزمون شفاهی حضوری جهت سنجش دانش فنی و توان فنی مدیران و سرپرستان شدند. زیرا این حرکتها را توهین به شخصیت کارگران و متخصصان فنی و اصلی کارخانه دانسته که هرگز در چند سال گذشته به حق خود نرسیده و به بهانه ی نداشتن مدرک دانشگاهی آنها را از عنوانها و سمتها با تمام شایستگی محروم کرده اند. به حق باید گفت شاید آنها عنوان و مدرکی نداشته باشند ولی دانش فنی و تجربه آنها ست که باعث چرخیدن و زنده ماندن شرکت بزرگ گروه ملی صنعتی فولاد ایران می باشد.
نتیجه گیری:
تفاوت مبارزه کارگران در گروه ملی با دیگر مراکز اقتصادی و سازماندهی کارگری در این است که نهادهای امنیتی و خانه کارگر نمی توانند در آنها رخنه کنند و یا در میان آنها تفرقه بیندازند و درگیر گرایشات متفاوت شخصی تا به امروز نشده و بسیار اصولی کار کرده اند. نه رفتن مبارزی به سمت دیگر میز فعالین را بی اعتماد می کند و نه دادن شغل یا رتبه، کسی را با آنها همراه کرده است. در این مجتمع صنعتی آموزش خود فعالین در یک راستا کار کرده است.
اگر بخواهیم از مافیای فولاد به زبان خود بخش فولاد نام ببریم، باید بگوئیم ” صاحبان رانت ۴ هزار میلیاردی مافیای فولاد”!
هفت آبان ماه رئیس انجمن نوردکاران فولادی گفت: “در روز روشن در این کشور، شمش را با قیمت ۴۹۰ دلار به خریدار داخلی میفروشند در حالیکه همین محصول با نرخ ۴۰۰ دلار به خریدار خارجی فروخته شده است.” چرا؟ ” رضوی نیک با بیان اینکه ما هر روز اعتراض میکنیم، گفت: به قدری لابی دوستان قوی است که آقای جهانگیری نامه میزند که در کار بورس دخالت نکنید، دولت اعلام میکند که سقف قیمتی نگذارید. آقای رزم حسینی وزیر صمت (صنعت ٬ معدن و تجارت) میگوید تمام محصولات و مواد اولیه باید در بورس عرضه شود و هنوز ۱۰ روز نگذشته، برای او خط و نشان می کشند.” و ” رئیس انجمن نوردکاران فولادی ایران گفت: ماهی ۴ هزار میلیارد تومان رانت در بخش فولاد وجود دارد! یعنی برابر یک سوم بودجه کشور، مافیا در فولاد رانت ایجاد کرده است”.
کارگران می دانند که سیدکریم حسینی (نماینده مجلس از اهواز) اعلام می کند که وزارت صمت (صنعت ٬ معدن و تجارت) نظارتی بر بازار فولاد ندارد. ” در حال حاضر میزان تولید فولاد در کشور ۳۰ میلیون تن است اما تقاضا برای آن نزدیک به ۱۲ میلیون تن است و این نشان می دهد که تناسبی بین تولید و مصرف فولاد در کشور وجود ندارد.” سه نماینده مجلس اهواز هم اگر به فعالیت هایشان نگاه بیاندازیم در حوزه امنیتی فعالیت دارند و یا در بهترین حالت دو نماینده دیگر سید کریم حسینی و شبیب جویجری برای گرفتن وام از بانک یک لیست استخدامی در مقابل بختیاری و یوسفی می گذارند. این سه نماینده سپاهی و امنیتی نتوانسته اند در میان کارگران شرکت رخنه کنند و کارگران هم می دانند که نباید در بازی های سیاسی جناح های قدرت بیافتند. تمام سعی نهادهای امنیتی در شناسایی و به بیراه کشاندن کارگران هنوز در این مجتمع جای باز نکرده است. خانه کارگر و شورای اسلامی هم نتوانسته اند انتخاباتی برگذار کنند و موضوع ساختن تشکل مستقل بطور نانوشته در جریان است.
به همین دلیل است که کارگران گروه ملی بدرستی دست این مافیا را خوانده اند و مبارزه ای را پیش می برند که به انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ گره نخورده و قبل از اینکه این بنگاه اقتصادی زیرِ دستان این مافیا از بین برود جلوی آن را بگیرند.
به امید احقاق حق همه کارگران و زحمتکشان
مهدی کوهستانی
آذر ۱۳۹۹
روزنامه های ایران کوچک ترین خبر انفجاری که در امریکا و دیگر کشورها که رخ دهد را گزارش می دهند ولی در رابطه یک خبر در رابطه با این انفجار پیدا نمی شود. برای مقایسه به لینک سایت مشرق رجوع شود.