كوبا با وجود تحمل بيش از 50 سال تحريم هاي ايالات متحده، توانسته خود را در زمينه بهداشت و درمان به مثابه الگويي براي جامعه ي جهاني مطرح كند و نظام سلامت خود را به رغم همه فشارهاي اقتصادي روز به ر وز نوتر و كارآمدتر جلوه دهد.سازمان بهداشت جهاني نيز نظام بهداشت و درمان اين كشور جزيره اي در حوزه كارائيب را الگويي براي كشورهاي جهان معرفي مي كند.
سايت خبري هافينگتون پست در اين باره به نقل از ‘مارگارت چان’ مديركل سازمان بهداشت جهاني مي نويسد: كوبا تنها كشوري است كه توانسته نظام بهداشت و درمان خود را با تحقيق و توسعه درآميزد.
‘اين همان راهي است كه همه بايد برويم، چرا كه بهداشت ابناي بشر را تنها با نوآوري هايي از اين دست، مي توان بهبود بخشيد.’
چان ضمن ستايش رهبري كوبا براي توسعه بخش بهداشت و درمان اين كشور، مي گويد: ما صادقانه اميدواريم روزي فرا رسد كه همه ساكنان زمين، مانند مردم كوبا از خدمات پزشكي درجه يك برخوردار شوند.
رويكرد اصلي در نظام بهداشت و درمان كوبا براي تامين نيازهاي بهداشتي همه قشرهاي جامعه، ترجيح پيشگيري بر الگوهاي درمان- محور است.
حقيقت اين است كه الگوهاي درمان- محور كه در بيشتر كشورهاي غربي از جمله ايالات متحده، همسايه كوبا رواج دارد، بسيار ناكارآمد و پرهزينه اند و آمريكا به عنوان اقتصاد اول دنيا و با وجود برخوردار بودن از بهترين بيمارستان هاي دنيا هنوز نتوانسته براي تمام قشرهاي جامعه خود بهداشت و درماني آبرومند فراهم كند.
تارنماي اداره آمار ايالات متحده در اين باره مي نويسد، در سال 2013 ميلادي 4/13 درصد مردم آمريكا، به عبارتي جمعيتي بالغ بر 42 ميليون نفر، از هيچ نوع بيمه درماني برخوردار نبودند.
اين در حالي است كه 15 درصد مردم آمريكا يعني حدود 46 ميليون نفر زير خط فقر زندگي مي كنند.
به بيان ديگر، سازمان بهداشت جهاني يادآوري مي كند كه نبود دسترسي به بهداشت و درمان در جهان به هيچ وجه حاصل كمبود يا فقدان منابع نيست بلكه ناشي از نبود اراده سياسي در ميان رهبران كشورهاست كه اغلب براي برطرف كردن نيازهاي بهداشتي و درماني قشرهاي آسيب پذير كاري نمي كنند.
اما كوبا توانسته با وجود همه مصايب اقتصادي يك نظام بهداشت و درمان مثال زدني ايجاد كند.
در كشوري چون آمريكا 10 تا 20 برابر آن چه براي ايجاد يك نظام بهداشت درمان مناسب و قابل دسترس لازم است، صرف مي شود، اما پول بيشتر به جيب شركت هاي بيمه و مراكز درماني بخش خصوصي مي رود يا صرف درمان هاي غيرضروري و بيش از اندازه مي شود.
درد بزرگ اين جاست كه اقتصاد نابرابر و اقتصادي كه مبتني بر عرضه و تقاضا و سود زيان است بر فرايند درمان هم سايه مي افكند و خود موضوع درمان اندك، اندك در اين چرخه گم مي شود. به اين صورت در يك سو مصرف كننده دارو و تجهيزات پزشكي و تخت بيمارستان ها قرار مي گيرند و در سوي ديگر، شركت هاي تامين كننده دارو و تجهيزات پزشكي كه نياز دارند كالاي خود را به فروش برسانند.
وقتي پاي پول و سود و زيان پيش بيايد، بحث كاهش و ازميان بردن درد رنگ مي بازد و چه بسا در الگوهاي درمان- محور مصرف كنندگان، به عبارتي، مردم، پزشكان و بيمارستان ها، تشويق مي شوند بيشتر دارو و تجهيزات پزشكي بخرند.
اين دور باطل الگوهاي درمان- محور كه اغلب كشورهاي در حال توسعه هم از آن پيروي مي كنند، آثاري به مراتب مخرب تر بر بخش بهداشت و درمان بر جاي مي گذارند و عرضه و تقاضا و سود و زيان جايگزين پاسخگويي به يكي از حقوق اوليه و اساسي مردم، يعني بهداشت، مي شود.
راه دور كه نرويم، مثلا كشور ايران هم در زمره 20 كشور دنيا از لحاظ مصرف داروست.
در چنين فضايي، پر بيراه نخواهد بود اگر ادعا كنيم، نظام دارو و درمان عمدتا غربي، دست كم براي مردم كشورهاي در حال توسعه و فقير نه به دنبال كاهش درد كه در پي توليد درد است.
چون در نظام هاي درمان محور اصل بر اين است كه اثر دارو و عوارض جانبي آن را بررسي كنند و دارويي جديد عرضه كنند.
امروزه هم ديگر بيماري هاي عفوني و واگيردار مهار شده اند و قابل كنترل اند. مشكل امروز بهداشت و درمان در بيشتر جوامع بيماري هاي غيرواگير هستند. به عبارتي، بيماري هايي مثل فشار خون، ديابت، بيماري هاي قلبي – عروقي و …..
اين نوع بيماري ها، همه، در الگوهاي بهداشت و درماني مبتني بر پيشگيري و آموزش قابل كنترل هستند و درمان در آخرين مرحله قرار مي گيرد.
لازم است يادآوري كنيم كه پيشگيري به مراتب از درمان كم هزينه تر است. و البته همان طور كه پيشتر ذكر آن رفت الگوهاي درمان – محور اند كه با نظام هاي اقتصادي مبتني بر سود و زيان و عرضه و تقاضا همخواني بيشتري دارند.
اين جاست كه الگوي پيشگيري و آموزش در نظام بهداشت و درمان كوبا اهميت خود را نشان مي دهد.
همان طور كه در تارنماي مجله لينكس، نشريه وابسته به سوسياليت هاي استراليا، آمده امروز براي بسياري از كشورهاي فقير اين امكان وجود ندارد تا الگوهاي غربي بهداشت و درمان را سرمشق توسعه اين بخش قرار دهند.
از اين رو، امروز بيش از صد كشور دنيا براي توسعه و تحول بخش بهداشت و درمان خود كوبا را الگوي خود قرار داده اند. به عبارتي، جزيره اي كه تقريبا به اندازه ي نيويورك جمعيت دارد و تنها با صرف چهار درصد پولي كه آمريكا صرف هر نفر مي كند، توانسته كاري كند، كه متوسط عمر مردم 78 سال باشد، يعني همان چيزي كه در آمريكا نيز شاهد آنيم.
علاوه بر اين، نرخ مرگ نوزادان در كوبا نه تنها از آمريكا هم كمتر است، كه كوبا بدين لحاظ جزو كشورهايي است كه كمترين نرخ مرگ ومير نوزادان را دارند.
همچنين، به گفته سازمان بهداشت جهاني، مردم كوبا در ميان كشورهاي منطقه جغرافيايي خود بالاترين متوسط طول عمر را دارند و از اين نظر در جهان جزو پنج كشور اول دنيا هستند.
در كوبا از بيمارستان ها و مطب هاي خصوصي و مراكزي از اين دست خبري نيست. برعكس، همه موسسات و مراكز بهداشتي و درماني را دولت اداره مي كند.
اين امر شايد با فرايند خصوصي سازي كه بيشتر كشورها در حال اجراي آنند، در منافات باشد اما بايد بپذيريم، اين تنها دولت ها هستند كه مي توانند، فارغ از مسئله سود و زيان، براي تامين نيازهاي اوليه و اساسي مردم از جمله بهداشت دست به كار شوند.
از اين رو، هر بخشي هم كه خصوصي شد، باز نمي توان و نبايد در مورد بهره مندي مردم از حقوق اوليه و اساسي پاي سود و زيان و الگوهاي اقتصادي غالبا غربي را به ميان آورد.
در واقع، بر اساس همين اعتقاد است كه كوبا از سال 1963 و بعد از پيروزي انقلاب اين كشور، كار تربيت پزشك و اعزام آن ها به كشورهاي جهان سوم و فقير را آغاز كرده است؛ شيوه اي موثر كه تا امروز هم ادامه دارد.
در حال حاضر، نزديك به 30 هزار پزشك و كادر پزشكي كوبايي در بيش از 60 كشور دنيا سرگرم خدمات رساني به محرومانند.
‘عمليات معجزه’ نام طرح مشتركي است كه كوبا و ونزوئلا از سال 2004 ميلادي آغاز كرده اند تا بيماري هاي چشمي مردم را در كشورهاي منطقه درمان كنند.
پزشكان كوبايي طي 10 سال چشمان 5/3 ميليون نفر را درمان كرده اند.
از سوي ديگر سال هاست كه گردشگري پزشكي و درآمد ناشي از آن نقش مهمي در اقتصاد كوبا بازي مي كند.
براي مثال، در سال 2012 ميلادي دو ميليون و 800 هزار جهانگرد به كوبا سفر كردند و گفته مي شود كه بيشتر اين جهانگردان براي درمان به كوبا رفته بودند.
نكته حائز اهميت در مورد بخش بهداشت و درمان كوبا، بحث اخلاق پزشكي و جايگاه پزشك در اجتماع است.
هر پزشك كوبايي در يك محله از شهر و معمولا در خانه اي دو طبقه ساكن است.
اين پزشك در طبقه اول بيمار مي بيند و در طبقه دوم زنگي مي كند. او چون در محله و در ميان مردم ساكن است، رفته، رفته با بيماران خود، دردها و نيازهايشان آشنا مي شود، و خود در كنار كاسب و معلم و كشاورز و كارگر و ديگر مردم به صورت جزئي لاينفك در جامعه مي آيد. اين پزشك هيچ گاه فكر نمي كند با بيماران خود به لحاظ اجتماعي و اقتصادي فرق دارد يا بايد فرق داشته باشد.
روحيه انقلابي و اعتقاد پزشكان كوبايي كه درمان را بر پول ترجيح داده اند، از آن ها معجزه گراني ساخته كه همه را به شگفت وامي دارد. وقتي آن ها در سال 2002 ميلادي براي مبارزه با بيماري مالاريا به كشور آفريقايي گامبيا رفتند، توانستند در عرض دو سال تعداد مبتلايان به اين بيماري كشنده را از 600 هزار نفر به 200 هزار نفر كاهش دهند.
به گفته كرك و اريسمان، پژوهشگران غربي، دو ميليون نفر در سراسر دنيا سلامتي خود را مديون خدمات پزشكان كوبايي اند.
حقوقي كه پزشك كوبايي مي گيرد در ماه به طور ميانگين 30 تا 50 دلار است. اين پزشك مانند بيشتر پزشكان غربي و جهان سومي، به دنبال پول نيست و چنان كه نشريه لينكس مي نويسد، براي پزشكان، پرستاران و كادر درمان كوبايي مايه افتخار است كه براي خدمت به محرومان به كشورهاي ديگر اعزام شوند.
تفاوتي هم كه ميان پزشكان اعزامي كوبا و همقطاران غربي شان وجود دارد اين است كه آن ها خود را با فضاي سياسي كشوري كه به مردمش خدمات مي رسانند هماهنگ مي كنند و بر خلاف غربي ها پزشكي، درمان و كمك ر ساني را مستمسكي براي تحميل سياست هاي خود به كار نمي برند.
دنيا بايد رويكرد خود را نسبت به دارو و درمان تغيير دهد و پزشكان جهان باور كنند براي ايفاي نقش خود به عنوان يك درمانگر نيازي به پول و فناوري هاي گران قيمت ندارند.
آن ها بايد خود را وقف مردم كنند و پيوسته بياموزند و براي نجات دنيا از معضلات پيش رو، نقشي نو در اندازند.
ايرنا