در سیستم «سرمایه داری و رانت و اختلاس، صحبت از حقوق بشر، حقوق شهروندی و حقوق کارگری، شوخیِ ای بیش نیست. اگر به زندگی و سرنوشت هزاران کنشگرِ عرصه های مختلف در کشور نگاهی بیاندازید، رنج و مشقت «معیشتی_امنیتی» که پس از فعالیت شان به صورت سیستماتیک به آنها و خانواده شان تحمیل شده است را خواهید دید و بر این مدعای من صحه می گذارید.
این شرایط را به کرات برای فعالین کارگری هفت تپه در این سالها پیش آورده اند تا باعث بازدارندگی حق خواهی و حقگویی آنها شوند، امابه سود چه کسی؟ به سود کارفرمایی که تشت رسوایی و اختلاس هایش از بام افتاده است.
نمایندگان کارگران هفت تپه، از نظر فشارهای امنیتی بارها دستگیر شدند و چه شب ها که در بازداشتگاه نخوابیدند، علیه شان پرونده سازی کردند و چندین ماه آنها را مشغول راه پله های دادگاه کردند، به کرات از طرف عوامل کارفرما امنیت خود و خانواده شان تهدید شد، مورد حمله فیزیکی قرار گرفتند، حریم خانه شان را یا آتش زدند یا شبانه به گلوله بستند و هرگز ضارین و عاملین این دست اقدامات تبهکارانه و ضد کارگری توسط هیچ نیروی امنیتی و قضایی شناسایی نشد!
از نظر فشارهای معیشتی نیز بارها در این سالها فعالین کارگری را به اشکال مختلف اخراج یا تعلیق از کار کردند. در مواردی که حتی این اقدامات با قانون موجود هم تضاد داشت باز هم این اقدامات با سکوت معنا دار مسئولین مواجه می شد.
کارفرمای بخش خصوصی هفت تپه پس از آنکه دید نمی تواند فعالین را جذب و با پول وعده و وعید آلوده شان کند در یک حرکت عجیب و ضد انسانی و تازه اما با همان ماهیت سرکوبگرانه کارفرمایی، به قائم مقامش(آمیلی) دستور میدهد از پرداخت حقوق و مزایا و اضافه کار نمایندگان کارگران، با وجود اینکه سرکار بودند و تایم کارت برایشان پر شده است جلوگیری شود تا با اینکار علاوه بر فشارهای امنیتی با فشارهای معیشتی سنگین بر نمایندگان حق خواه آنها را از ادامه ی راه منصرف کند و مجبورشان کند تا با او بر سر میز مذاکره بنشینند!
اما نمایندگان شریف کارگران همچنان بر سر عهد خود با کارگران مانده اند. نمایندگان کارگری هفت تپه اصولا کارفرمای بخش خصوصی را به رسمیت نمیشناسند. این فعالین شریف هرگز تن به ذلت مذاکره با کارفرمای فاسد نخواهند داد تا درس شرافت و آزادگی را به چند دسته از آدمهای پیرامون خود بدهند:
اول به مسئولین و به مدیران بانکی که هیچ مشکل مالی نداشتند اما باز توسط رشوه و پول های کثیف اسدبیگی-رستمی شرف و زندگی خود را آلوده کردند.
دسته دوم مدیران شاغل در هفت تپه ست که برخی ادعای سواد و سابقه درخشان مدیریت نیشکری دارند بخصوص مهندس آمیلی که خود را پدر نیشکر ایران میداند اما آلوده ی چنین دم و دستگاه فاسدی می شود.
پول نداشتی؟ اعتبار نداشتی؟ کدام کمبود باعث شد در چنین دستگاه فاسدی آلوده شوید که اینهمه به دروغ از کارهای نکرده اسدبیگی ها تعریف و تمجید میکنید، بشدت ضد کارگری عمل میکنید و اولین طرح تان برای هفت تپه تعدیل و اخراج حداقل ۱۵۰۰ کارگر است و امروز دستور میدهید حقوق نمایندگان کارگری پرداخت نشود… آن نام گذشته را به باد دادی، با نام خودت با گذشته ات چه کردی؟ امروز ایشان در تمام اعمال ضد انسانی و غیر قانونی کارفرمای هفت تپه شریک است و باید پاسخگوی کارگران رنج دیده باشد.
دسته سوم متاسفانه نام کارگر را یدک میکشند هرچند تعدادشان اندک است اما در بدنه ی کارگری هفت تپه جای دارند؛ کسانی که صبح در اعتصاب کارگران حضور دارند و عصر در کنار کارفرما و تمام حجم فعالیت شان کوبیدن نمایندگان و کارگرانی بود که علیه کارفرما تجمع میکردند و در آخرین دور اعتصابات کارگران هفت تپه وقتی اسدبیگی را رفتنی دیدند بعد از پنج سال برای اعاده آبرو و جبران مافات در تجمعات شرکت کردند اما از یک تاریخ به بعد وقتی با عدم توجه و استقبال کارگران مواجه شدند به شکلی عجیب یکباره پلاکارد شان را عوض کرده و برای حمایت از کارفرما، به زدن انگ و تهمت علیه کارگران و نمایندگان مستقل کارگری پرداختند.
اما اسدبیگی ها و عواملش می روند و هفت تپه می ماند و کارگران سر افرازش… و رو سیاهی به زغال…
امروز به کارفرما و مدیران و عوامل خود فروخته اش اعلام میکنیم ما کارگران هفت تپه با تمام وجود از نمایندگان راستین خود حمایت میکنیم و نخواهیم گذاشت حق شان ضایع شود. اتحاد کارگران و نمایندگانشان و حمایتشان از هم باعث اجرایی شدن خلع ید از بخش خصوصی شد و این اتحاد و حمایت متقابل کماکان ادامه خواهد داشت!
اسماعیل بخشی
۲۹ مهر ۱۳۹۹