به گزارش نشریه زنان روستایی و عشایری «به نام حمایت از زنان گلیم و جاجیم باف کهگیلویه و بویراحمد وام میگیرند، وام که آزاد شد، غیبشان میزند تا جا برای دلال دیگری باز شود. زنان ۱۲ روستای دهستان «سادات محمودی» گلیم، گبه میبافند.نه بیمه هستند نه حمایتی دارند. دار گلیم و گبه بافی در کهگیلویه و بویراحمد افقی است و ساعتها نشستن پای آن به بیماریهای شغلی زیادی از جمله کمر درد و گردن درد و… منجر شده اما از آنجایی که زنان بافنده بیمه نیستد درمان خودشان را پیگیری نمیکنند. دستبافتههای آنها به اروپا و کشورهای حاشیهخلیج فارس صادر میشود .
همه زنان و دختران منطقه سادات محمودی گلیم بافند و گبه باف. هیچ خانهای را در ۱۲ روستای این دهستان پیدا نمیکنی که دار قالی در آن دایر نباشد و زنی پوشیده در لباس زیبای محلی کهگیلویه و بویراحمد پشت دار قالی تار و پود زندگی را رج نزند.
گلیم و گبههای دهستان سادات محمودی قصه کوچ نقشهای عشایری کهگیلویه و بویراحمد است که از ذهن زنان منطقه بر تار و پود دارها نقش میبندد و تا بازارهای هلند، آلمان، ایتالیا و کشورهای حوزه خلیج فارس میرود. کهگیلویه و بویراحمد دومین استان گبه باف ایران بعد از کرمان است. منطقه سادات محمودی رتبه اول را در بافت جاجیم، گلیم و گبه استان دارد.
نزدیک به ۶ هزار زن در پای دنا، بام زاگرس، هر روز گره بر گره میزنند تا دست بافته هایشان توسط تجار اصفهانی، شیرازی، تهرانی و قمی در داخل کشور به فروش رود یا به خارج از ایران صادر شود. سر درددل هنرمندان صنایع دستی این خطه همین جا ست که باز میشود. ولیالله امیری کارشناس صنایع دستی در گفتوگو با «ایران» میگوید: «بهدلیل تازه کار بودن گمرک استان، دست بافتههای زنان کهگیلویه و بویراحمد در شهرهای دیگر و به نام آنها در بازارهای داخلی و خارجی به فروش میرسد.» او میگوید: «بخش خصوصی مواد اولیه و دار قالی را در اختیار زنان قرار میدهد و دستبافتهها را از آنها میخرد.» گلیمی که زنان در پای کوه دنا میبافند دو رو است. نقشها ذهنی است و هیچ زنی از روی نقشه گلیم نمیبافد.
ذهن نقشها را میآفریند و نقشها را زن میبافد. نقشها بیشتر هندسی است و از طبیعت زیبای دنا در ذهن زنان جان میگیرد. گاهی هم اشیای اطراف ایده نقشهایی را رقم می زند که در تار و پود گلیمها و جاجیمها مینشیند. یکی از مهمترین نقشهای گلیمهای سادات محمودی نقش «حوضی»است. تا چند سال پیش زنها از رنگهای طبیعی و گیاهی، نقش ها را میآفریدند اما حالا به گفته امیری شرکتهای سفارش دهنده رنگهای شیمیایی را در اختیار زنان قرار میدهند تا آنچه خود میخواهند تحویل بگیرند. هر زن به گفته او در طول هفته یک گلیم یک متر در ۸۰ سانت را تمام میکند. اما نبود بازار فروش باعث شده تا رج زدن زنان گبه باف بر رنجشان بیفزاید نه بر گنجشان. امیری میگوید: «اکثر شرکتها و سرمایهگذارها خارج از استان هستند و دست بافتهها را بسیار ارزان از زنان میخرند.» بهگفته او هر گلیم یا جاجیم را متری ۷۰ تا ۸۰ هزار تومان از زنان میخرند و در بازار متری بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان میفروشند.
او میگوید: «چون گمرک استان نوپا است صادرات از طریق شیراز، اصفهان، قم و تهران انجام میگیرد. همین مسأله باعث شده حاصل دسترنج بافندهها بهنام شرکتها و شهرهای دیگر به فروش برود و بافندهها همچنان در گمنامی باقی بمانند.» هیچ کدام از زنان بافنده به گفته او بیمه نیستند. حمایتی هم برای شرکت آنها در نمایشگاهها نمیشود. نمایشگاهها مهمترین فرصت هنرمندان صنایع دستی است. بویژه نمایشگاههایی که در کلانشهرها برگزار میشود. خیابان سئول پایتخت، جایی است که هر هنرمند صنایع دستی دوست دارد در زمان نمایشگاهها در آن قدم بزند اما پای زنان دهستان سادات محمودی هنوز به سئول نرسیده است. امیری میگوید: ۹۰ درصد زنان بافنده هیچگونه تسهیلاتی نگرفتهاند. دار قالی در خانه و کارگاههای روستایی افقی است و همین مسأله آنها را در معرض بیماریهای شغلی مختلف قرار داده است. به گفته امیری بسیاری از آنها از درد کمر، گردن و دستهایشان شاکی هستند و از آنجایی که بیمه نیستند، نمیتوانند درمانشان را دنبال کنند.
«نازبگم امون» هر شب از درد دست، خوابش نمیبرد. او یکی از زنان بافنده روستای بنستان منطقه سادات محمودی است که بههمراه دو دخترش زندگی را با نقش زدن بر تار و پود دار قالی میگذراند. او مثل سایر زنان منطقه، مواد اولیه را از سرمایهگذار میگیرد و نقش سفارش داده شده را در کارگاه روستا میزند. نازبگم به «ایران» میگوید: درآمد زیادی ندارد. هر ماه بین ۴ تا ۵ گلیم میبافد و ماهی ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان درآمد دارد.» بهگفته نازبگم در ازای هر گلیم ۱.۵ متری به آنها ۱۴۰ هزارتومان، ۶۰ در ۹۰، ۷۰ هزار تومان و ۸۰ در ۱۲۰، ۹۰ هزار تومان دستمزد میدهند. او دلش میخواهد تسهیلاتی در اختیارش قرار بگیرد تا دار قالی را در خانه خود دایر کند و هر روز مجبور نشود به کارگاه روستا برود. نازبگم میگوید: «اینجوری حواسم هم به زندگیام است.» نازبگم از وزارت میراث فرهنگی هم گلهمند است. او میگوید: «هیچ حمایتی از ما نمیکند. حداقل یک دار قالی به من بدهند. کمی هم دستمزدمان را زیاد کنند.» رضا ولایتی کارآفرین صنایع دستی شهر دنا در گفتوگو با «ایران» محل فروش دست بافتههای زنان کوه دنا را بازار داخلی میداند. او درباره قیمت هر متر گلیم میگوید: «بستگی به کیفیت کار بافنده و نخ آن دارد، قیمت هر متر گلیم در بازار بین ۲۰۰ تا یک میلیون تومان است». او اعتقاد دارد هر زن بافنده بین یک تا یک میلیون و نیم درآمد دارد! این کارآفرین هم از حمایتهای دولتی از صنایع دستی گله دارد. میگوید: «تسهیلاتی که برای ما در زمان کرونا تعیین کردند ۶ میلیون تومان است. این رقم دردی را دوا نمیکند.»
او اعتقاد دارد برای آنکه بازار دستبافتههای کهگیلویه و بویراحمد جان بگیرد باید به سرمایهدارهای داخلی تسهیلات بدهند تا نام و کام حاصل از رنج زنان کهگیلویه و بویراحمد به کسانی که کمترین تلاش را در این زمینه دارند، نرسد. هر چند مسئولان استانی از رسیدن گبهها و گلیمهای زنان کوه دنا تا اروپا خوشحال هستند و میگویند دست دلالان از بازار دست بافتههای استان کوتاه شده اما حرفهای آفرین اکبری عضو انجمن طراحان فرش ایران نشان میدهد دلالی به شکلی دیگر در حال کمرنگ کردن هنر دست زنان استان است. او در گفتوگو با رسانههای محلی از وجود کسانی سخن به میان میآورد که بهنام حمایت از بافندگان استان تسهیلات بانکی می گیرند و به محض آزاد کردن وام غیبشان میزند تا وام را در جای دیگری هزینه کنند و دلال دیگری جای آنها را بگیرد. باوجود ۶هزار زن بافنده آنها میتوانند بخت اقتصاد استان زیبا اما کم برخوردار کهگیلویه و بویراحمد را رنگی ببافند اگر حمایت واقعی در میان باشد و کار بهنام همان زنان روستایی به بازار عرضه شود؛ زنان دهستان سادات محمودی و….