مداومت کارگران هفتتپه برای رسیدن به حق خود، ستودنیست. آنها ۵۳ روز است که بر سر استیفای حقوق پافشاری کردهاند و هزینه دادهاند.
در چند روز اخیر بخشی از کارگران ۷ پالایشگاه کشور و ۱۵ واحد صنعتی و خدماتی در تجمعاتی اعتراضی، مطالبات خود را مطرح کردهاند. فشارهای متعدد اقتصادی و اجتماعی و سایر عوامل، جامعه ایران را در وضعیت جنبشی قرار داده است که به اَشکال متفاوت خود را نشان میدهد.
وقتی همهی اعضای هیئت دوچرخهسواری سبزوار در اعتراض به محدودیت دوچرخهسواری زنان استعفای دستهجمعی میدهند، وقتی با برخی فعالان حامیِ زبان مادری برخوردهای تنبیهی میشود، وقتی یک جوان ایرانی ایثارگر بعد از حدود دو سال خدمت تخصصی و رایگان در آتشنشانی بهعلت اعتقاد به دیانت بهایی حذف میشود، وقتی کمر به ضربهزدن به جمعيت خیریه امامعلی و بنيانگذار آن بستهمیشود، وقتی جوان بوشهری از پل وسط خیابان خود را حلقآویز میکند، وقتی بهجای برخورد با نهادهای اصلی قاچاق کولبران حملکنندهی کالا حذف میشوند در همهی این موارد، پاک کردن صورت مسئله نامی جز برخورداری از توهم ندارد.
برخورد خشونتآمیز با محذوفان جامعه و حاملان جنبش مسالمتآمیز اجتماعی و بیرون راندن مطالبهمحوران از خیابان، بهمعنای کمک به بروز اعتراضات خشن در جایجایِ شهرهاست. در این حالت است که جهل مرکب، باعث سقوط خواهدشد.
راه نجات کشور، تبدیل چرخهی خشونت – سرکوب به جنبش – گفتگو و نیز صبوری و درایت ملّی بهمنظور تقویت سرمایهی اجتماعی است؛ راهی که تشکلهای جنبش کارگری در همین دو سه ماه اخیر باز هم نشان دادهاند که کاملاً توان اجرایی آنرا دارند.
تنها و تنها در این صورت است که میتوان با قدرت لایزال مردم، هر قدرت سلطهطلب بینالمللی را به عقبنشینی وادار کرد.