براساس آمارهای غیررسمی، ۳۵ هزار کارگر ایرانی در کردستان عراق روزمزدی میکنند. فقط ۵ هزار کارگر ایرانی در شهر سلیمانیه کار میکنند اما همین امکان حدقلی برای زیستن، با آمدن کروناویروس از اسفندماه سال گذشته از کارگران ایرانی سلب شده است. مرزها بسته شده و کارگران و استادکاران ساختمانی نتوانستهاند خود را به سلیمانیه و اربیل برسانند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، از وقتی مرز بسته شده است، راهی جز خانهنشینی و دستفروشی ندارد. پیشترها، قبل از اینکه کرونا کاسه کوزهی زندگیِ احمد را برهم بریزد، یک پایش مریوان بود و پای دیگرش در سلیمانیه و اربیل. او استادکار ساختمانی است و سالهاست که با ویزای گردشگری اما با قصد کار به کردستان عراق میرود تا بتواند آخر هر ماه با دستمزدی که به دینار میگیرد، زندگی خود و خانواده پنج نفرهاش را تامین کند.
موج گسترده مهاجرت کارگران ایرانی به کردستان عراق
در سالهای اخیر، دو عامل عمده موجب شده که کارگران ساختمانی بسیاری از استانهای غربی ایران به خصوص کردستان و کرمانشاه برای کار روزمزدی به کردستان عراق بروند؛ عامل اول، بیکاری گسترده کارگران ساختمانی در ایران است که بعد از رکود گسترده ساخت و ساز در سالهای نیمهی دوم دهه ۹۰، همچون غولی مهیب بر سر زندگی کارگران و استادکاران ساختمانی آوار شده است. عامل دوم، پایین آمدن ارزش پول ملی و کاستی گرفتنِ قدرت خرید کارگران است که آنها را علیرغم میل باطنی مجبور میکند دست از خانومان خود بشویند و برای کار ساده ساختمانی به کردستان عراق بروند؛ این در حالیست که براساس گفتههای مکرر فعالان صنفی ساختمان، زندگی کارگران ساختمانی ایرانی در عراق با دشواریهای بسیار همراه است: تحملِ سقفهای تنگ و نمورِ اتاقکهای مشترک کارگری، زندگی با بدترین سطح تغذیه و استراحت، فقدان بیمه و حداقل دستمزد و در نهایت، نرخ بالای حوادث کار که گاهاً به مرگ یا فلج شدن کارگر میانجامد و کارفرمای عراقی ریالی بابت خسارت یا غرامت حادثه نمیپردازد.
اینها همه هست، مشکلات و دشواریهایی که به گفتهی میکائیل صدیقی (رئیس کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی استان کردستان) تا زمانی که «ساماندهی اشتغال کارگران ایرانی در کردستان عراق» به سرانجام نرسد، همچنان پابرجا خواهند بود؛ اما احمد، استادکاری که چند سالی است راه سختِ مریوان-سلیمانیه را هرماه طی میکند؛ معتقد است علیرغم همهی کاستیها و دشواریها، رفتن به عراق بهتر از سر کردن با حقوق چندغازِ زیر دو میلیون تومانی است: «اگر اینجا بمانم، نهایتاً دو میلیون تومان در ماه درآمد خواهم داشت البته اگر خوششانس باشم و کار گیر بیاورم؛ کارگران ساختمانی استانهای غربی ایرانی گاهی از زور بیکاری کولبری میکنند اما اگر مرزها باز شود و به عراق بروم، میتوانم حداقل ماهی ۶ میلیون تومان درآمد داشته باشم؛ هرچه دلار گرانتر شود و ارزش پول ما پایینتر بیاید، دستمزد ما در عراق بیشتر میشود!»
کولبریِ کارگران ساختمانی بیکار در استانهای غربی ایران، یک واقعیت تلخ اما مسلم است؛ سالهاست که کارگران ساختمانی حتی استادکاران ماهر از فرط بیکاری به دستفروشی، مسافرکشی و کولبری پناه آوردهاند؛ نرخ بیکاری استان کردستان در زمستان سال قبل، ۲۰ درصد اعلام شد (یعنی دو برابر نرخ متوسط کشوری)؛ در همان بازه زمانی، نرخ بیکاری در کرمانشاه بالای ۱۷ درصد بود. در چنین شرایطی، وقتی کار نیست، کارخانه و واحد تولیدی و صنعت نیست، کارگر ساختمانی اگر نتواند آجر روی آجر بگذارد یا سیمان و ملاط درست کند، مجبور میشود بار بر پشت خود بگذارد و از زور بیپولی و بیکاری، کولبری کند.
مهاجری که هیچ حقی ندارد!
در چنین شرایطی است که کارگران ساختمانی استانهای غربی کشور، کولهبار مهاجرت بر پشت مینهند. مشکل اینجاست که این مهاجرتِ اجباری، قانونمند و نظامیافته نیست تا مهاجر بینوا بتواند از حقوق قانونی یک «کارگر مهاجر رسمی» برخوردار باشد. از آنجا که کردستان عراق ویزای کار به کارگران مهاجر نمیدهد، این کارگران با ویزای توریستیِ یک ماهه به عراق میروند و درنتیجه، اگر حادثه کار رخ بدهد، هیچ نهادی از آنها حمایت نمیکند؛ خبری از بیمه و پوشش حداقل دستمزد هم نیست و کار کردن تنها به ناگوارترین و پرخطرترین شیوهی ممکن یعنی روزمزدیِ بدون حمایتهای قانونی، امکانپذیر است.
با همه این دشواریها، مهاجرت کارگران ساختمانی استانهای غربی به کردستان عراق، یک «امکان» برای حدود ۳۵ هزار خانواده ایرانی است. به گفته میکائیل صدیقی، براساس آمارهای غیررسمی، ۳۵ هزار کارگر ایرانی در کردستان عراق روزمزدی میکنند. فقط ۵ هزار کارگر ایرانی در شهر سلیمانیه کار میکنند. اما مصیبت اینجاست که همین امکان حدقلی برای زیستن، با آمدن کروناویروس از اسفندماه سال گذشته از کارگران ایرانی سلب شده است. مرزها بسته شده و کارگران و استادکاران ساختمانی نتوانستهاند به هیچ طریقی خود را به سلیمانیه و اربیل برسانند.
اولین روزی که مرز باز شود، میروم….
احمد، یکی از کارگرانی است که اجباراً ماههاست خانهنشین شده؛ او این روزها دستفروشی میکند و با نگرانی بسیار اخبار مربوط به کرونا و باز شدن مرزها را دنبال میکند. او با قاطعیت میگوید: اولین روزی که مرز باز شود، میروم….
میکائیل صدیقی در ارتباط با تبعات این بیکاری گسترده میگوید: «ما پیگیر مشکلات کارگران و استادکاران ساختمانی که پیش از این در کردستان عراق کار میکردند اما از اسفندماه به ناچار در خانه ماندهاند، هستیم؛ این کارگران باید بتوانند به کردستان عراق سر کارهای قبلی خود بروند؛ چراکه در اینجا کاری برای آنها نیست؛ امروزه بیش از ۵۰ درصد کارگران و استادکاران ساختمانیِ استان کردستان بیکار هستند. بیکاری کارگران بازگشته از عراق هم مزید بر علت شده است.»
رئیس کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی کردستان، از ارائه طرح ساماندهی کارگران ساختمانی ایرانی به سندیکای کارگران ساختمانی کردستان عراق خبر میدهد و میگوید: سندیکای کارگران ساختمانی کردستان عراق از طرح ما استقبال کرده است و موضوع به توافق و رضایت دو کشور منوط شده است؛ قبل از بحران کرونا، در همین رابطه جلساتی با استاندار کردستان داشتیم و قرار شد مدیرکل اداره کار استان کردستان نامهای به وزیر کار بدهد و در آن درخواست همکاری کند و در نهایت، یک نماینده از استانداری کردستان، یک نماینده از اداره کار و یک نماینده از انجمنهای صنفی بروند کردستان عراق و با وزارت کار کردستان عراق جلسه بگذارند. هدف ما ساماندهی کلیه شرایط شغلی کارگران مهاجر ایرانی در عراق است؛ از جمله وضع سکونت، بیمه و دستمزد کارگران و همچنین جلوگیری از حوادث شغلی. منتها این هدف به خاطر کرونا فعلاً معطل مانده است.
او از کارگری لیسانسهای روایت میکند که در کردستان عراق دچار برقگرفتگی شد اما سه، چهار روز طول کشید تا همکارانش توانستند او را به ایران برگرداندند؛ این کارگر بیست روز در بیمارستانی در ایران در کما بود؛ هیچ بیمهای هم نداشت و کارفرمای عراقی، ریالی غرامت به او نپرداخت.
کرونا مشکلات را چند برابر کرده است
به گفتهی صدیقی، کرونا مشکلات را چند برابر کرده است؛ هم کارگر ساختمانی بیکار شده است و هم کولبر. با آمدن این ویروس منحوس، معیشت فرودستان در استان کردستان در خطر جدی قرار گرفته است.
علاوه بر بیکاری گستردهی بالای ۵۰ درصدیِ کارگران ساختمانی استانهای غربی، با بسته شدن مرزهای عراق، ۳۵ هزار خانوادهی کارگران مهاجر دچار بیکاری و بیپولی شدهاند؛ به گفتهی صدیقی، اینها دستفروشی میکنند یا به مشاغل خردهریز و غیرپایدار روی آوردهاند؛ از سوی دیگر بودن اینها در ایران، موجب شده که نرخ کارهای ساختمانی در استانهای غربی بشکند و استادکاران ساختمانی مجبور شدهاند با دستمزدهای بعضاً پایینتر از قبل کار کنند.
پذیرشی در کار نیست!
شرایط زیستی کارگران ایرانی در کردستان عراق، ناگوار و به شدت نامطلوب است. این کارگران در عراق، حتی موردِ پذیرش واقع نمیشوند. شاباز محمود مصطفی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران کردستان عراق ضمن تأیید این موضوع که کارگران ایرانی به نام کار وارد این کشور نمیشوند، به رسانههای ایران گفته است: «این کارگران با نام کار و با ویزای کار به کردستان عراق نمیآیند و بیشتر آنها در قالب کمپانیها و شرکتهای خاص و با عنوان گردشگر میآیند و به دلیل اینکه مجوز و اقامت ندارند و با سندیکای ما هماهنگ نیستند، نمیتوانیم به آنها مجوز کار بدهیم.»
با این وجود، این زیستن دشوار، تنها امکان زیست برای ۳۵ هزار کارگر ایرانی است. کارگرانی که اگر به کردستان عراق نروند و در وطن بمانند، اگر خیلی خوششانس باشند، شغلی روزمزد با حقوق کمتر از دو میلیون تومان خواهند داشت و اگر تا این اندازه شانس به آنها رو نکند، باید بار بر پشت بگذارند و کوهستان به کوهستان کولبری کنند؛ بدیهیست که مهاجرتِ بدون پذیرش و بدون سرپناه با درآمد حداقل پنج یا شش میلیونی، از بار بر پشت گذاشتن و در دلهرهی مرگ مدام به سر بردن، آسانتر است و اضطراب کمتری دارد!
گزارش: نسرین هزاره مقدم