با گذشت بیش از بیست سال از ظهور « اصلاح طلبی » در کشورمان ، هنوز افرادی که خود را سردمدار اصلاح طلبی معرفی می کنند نتوانسته اند تعریف جامع و مانعی از « اصلاح طلبی » ارائه دهند و اندیشه « اصلاح طلبی » را به دایره تنگ دوستان هم حزبی و هم مسلکان خود تنزل داده اند . هم چنین تکلیف خود را با قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران روشن نکرده و به این سوال مهم و اصلی پاسخ نداده اند که ایا با وجود چنین قانونی ، اصلاح طلبی امکان دارد یا خیر ؟ و اگر امکان دارد چگونه و اگر ممکن نیست از چه طرقی می توان قانون اساسی را به گونه ای که دلخواه انان است تغییر داد و اساسا چه قانون اساسی را برای ایران ، با توجه به تنوع قومیتی و فرهنگی و مذهبی پیشنهاد می کنند . دهها پرسشی از این دست هنوز بلا جواب مانده است و متاسفانه برخی از افراد این گروه نیز هرکس را که در دایره تنگ دوستان آنها قرار نگرفته باشد متهم به جنگ طلبی کرده و یا از سرنوشت دردناک سوریه آیینه عبرتی برای مردم ساخته و شهامت هر اعتراضی را از آنان سلب می کنند .
الغرض معایب گروهی که خود را با شناسنامه سیاسی « اصلاح طلبی » معرفی می کنند بیش از اینها است اما هدف از بیان این مقدمه :
طبق اطلاع رسانه های داخلی ، محمد رضا عارف که از سال ۱۳۹۴ بر مسند ریاست شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان تکیه زده بود و عبدالواحد موسوی لاری معاون این شورا هر دو استعفا داده اند . امید است با انتخاب افراد آگاه تری ، اصلاح طلبان وطنی بتوانند بالاخره به سوالات بیشمار مردم پاسخ داده و مهمتر از هم دقیقا مشخص کنند برای چه افرادی قرار است « سیاست گذاری » کنند.