اشاره وی به شکست انقلاب مشروطیت و جنبش مردمی در سال 32 که در نهایت به کودتای 28 مرداد منجرشد، از آن رو قابل تامل است که وی با تحریف آشکار این دو واقعه تاریخی در صدد القای این باور غلط برآمده است که، ماحصل وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، از بدو برپایی حکومت اسلامی تاکنون، بر اساس نیازها و خواست های میلیونی مردم بنا شده است.
آیت الله خامنه ای در سخنانی که روز شنبه ۱۹ دی ایراد کرد، از جمله به علل شکست جنبش مشروطیت و جنبش صنعت ملی شدن نفت اشاره کرد و راز ماندگاری حکومت اسلامی را به این دلیل دانست که در آن اهداف حداکثری مد نظر بود.
خامنه ای در این ارتباط اظهار داشت:” در نهضت ملی، خواست مردم، یک خواست حداقلی و عبارت از کوتاه شدن دست انگلیس از سرمایه ملی نفت بود و در قیام مشروطیت نیز خواست مردم، حداقلی، و عبارت از محدود شدن اختیارات و قدرت مطلقه پادشاه بود.”
خامنه ای در ادامه، با مقایسه این رویداد تاریخی با وضعیت فعلی، گفت:” این دو حادثه با اینکه دارای اهدافی حداقلی بودند و مردم هم در صحنه حضور داشتند شکست خوردند ولی انقلاب اسلامی ایران با آنکه دارای یک هدفِ حداکثری، یعنی استقلال همه جانبه و سرنگونی حکومت پادشاهی و استبدادی بود، به پیروزی رسید و ماندگار شد.”
وی در ادامه این سخنان اضافه کرد:” اگر جوانان به تحلیل درستی از این واقعیت برسند دیگر تلاش برخی برای نشاندن بذر ترس و رعب و ناامیدی در دل مردم به نتیجه نخواهد رسید و راه صحیح آینده کشور مشخص خواهد شد.”
وی همچنین به تغییر مسیر انقلاب های فرانسه و شوروی و از بین رفتن آن انقلاب ها اشاره و خاطرنشان کرد:” انقلاب اسلامی ایران تنها انقلابی است که توانسته ماندگاری خود را براساس اصول و آرمانهای اولیه حفظ کند.”
خامنه ای در این سخنرانی موارد دیگری را هم مورد اشاره قرار داد که عمدتا در رابطه با انتخابات اسفند ماه بود، که موضوع این بحث نیست.
موضوع مهم در سخنان خامنه ای این نکته است که با استناد به وقایع تاریخی سعی می کند تصویری غیر واقعی از دوران کنونی را در اذهان عمومی بقبولاند. علی خامنه ای از سال 1368 تاکنون، به عنوان ولی فقیه، در راس حاکمیت اسلامی قرار دارد که یک دوره زمانی 26 ساله را شامل می شود. ازآن تاریخ تاکنون میهن ما شاهد حوادث و فراز و نشیب های متعددی بوده است که در آن، نقش وی به عنوان رهبر و تصمیم گیرنده اصلی، غیر قابل انکار است. به نظر می رسد آیت الله خامنه ای درصدد برآمده، بدون اشاره به نام خودش ولی غیر مستقیم، این دوره زمانی و راز ماندگاری حکومت اسلامی را به دلیل “رهبری داهیانه” اش جا بیندازد.
اشاره وی به شکست انقلاب مشروطیت و جنبش مردمی در سال 32 که در نهایت به کودتای 28 مرداد منجرشد، از آن رو قابل تامل است که وی با تحریف آشکار این دو واقعه تاریخی، در صدد القای این باور غلط برآمده است که، ماحصل وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، از بدو برپایی حکومت اسلامی تاکنون، بر اساس نیازها و خواست های میلیونی مردم بنا شده است. علی خامنه ای با وارونه جلوه دادن وقایع تاریخی، خواست مردم در انقلاب مشروطیت را در محدود کردن اختیارات شاه ارزیابی می کند و این در حالی است که خواست های مردم اتفاقا بسیار فراتر از این دروغ آشکار بود. در آن دوران خواست های رادیکال و برجسته از جمله مجلس منتخب نمایندگان، قوه مستقل قضایی، ایجاد تشکل های مستقل برای قشرهای مختلف اجتماعی بیان و شکل گرفت و تاثیرات عمیق در حیات سیاسی و اجتماعی ایران بر جا گذاشت. یکی از کلیدی ترین خواست های انقلاب مشروطیت، استقلال سیاسی دولت و توقف دخالت دولت های خارجی در این زمینه بود. بی عملی و خیانت پادشاهان قاجار برای دهه ها ایران را در تمامی عرصه ها به عقب سوق داده بود. بررسی وقایع تاریخی آن دوران به روشنی نشان می دهد که در برابر این خواست های حداکثری یکی از نیروهایی که در مقابل آن سنگ اندازی و مقاومت می کرد قشر مرتجع روحانیت بود. از جمله این روحانیون شیخ فضل الله نوری بود که به دلیل مخالفت هایش توسط انقلابیون اعدام شد. شیخ فضل الله نوری از جمله کسانی بود که برای تثبیت استبداد وابسته فعالیت بسیار زیادی کرد و جالب اینجا می باشد که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون از وی با تجلیل یاد می شود و بزرگ راه ها و خیابان های متعددی را به اسم وی نام گذاری کرده اند. تناقض در سخنان خامنه ای در همین مسایل نهفته است. نمی شود از یک طرف طوری صحبت کرد که در آن دفاع از انقلاب مشروطیت استنباط شود که به دلیل خواست های حداقلی شکست خورد و از طرف دیگر به تجلیل از شخصیتی برخواست که مخالفتش با آن چیزی که علی خامنه ای از آن به عنوان خواست های حداقلی نام می برد، از نکات مشخص زندگی سیاسی اش بود. روند حوادث بعدی و بررسی تاریخی آن دوران تا مقطع روی کارآمدن رضاخان باز هم یک نکته برجسته دارد و آن مخالفت با تعمیق انقلاب از جانب روحانیون می باشد. مثلا به عنوان نمونه بعد از انقلاب مشروطیت اقدامات برجسته ای توسط زنان صورت گرفت که نقطه ای درخشان از تاریخ مبارزاتی زنان میهنمان می باشد. از جمله اقدامات برجسته می توان به دایر کردن مراکز آموزشی برای زنان نام برد که در نهایت با مخالفت روحانیون مرتجع به تعطیلی انجامید. یکی از نتایج شکست انقلاب مشروطیت که در آن عناصر مترقی در صدد تعمیق هر چه بیشتر آن بودند، سد روحانیون بود. مثلاً در ۱۲ مرداد ۱۲۹۰ حاج محمدتقی وکیلالرعایا، نماینده مجلس نخستین بار در ایران برابری زن و مرد را در مجلس شورا مطرح کرده و خواستار حق رای برای زنان شد که مجلس را شوکه کرد و با مخالفت یکی از روحانیان مجلس مواجه شد.(ساناساریان)
برآمد رضاخان و شکست انقلاب مشروطیت در موقعیتی به وقوع پیوست که مبارزه طبقاتی شدید برای تعمیق و تحقق خواسته های حداکثری مردم در نیمه راه متوقف شد. بدون شک و تردید نقش روحانیت مرتجع در این فرآیند نباید نادیده گرفته شود.
علی خامنه ای در حالی از شکست نهضت ملی شدن نفت صحبت می کند که باز هم از بدو تاسیس رژیم اسلامی تاکنون مهره های ریز و درشت حاکمیت بیشترین حملات را متوجه دکتر مصدق و دیگر نیروهای مترقی روا داشته اند. بعد از انقلاب که بسیاری از خیابان های ایران به طور خود جوش توسط مردم به نام دکتر مصدق نام گذاری شد، حاکمان کنونی علیرغم خواسته های آشکار مردم، این خیابان ها را به نام روحانی مرتجع آیت الله کاشانی تغییر دادند. بعد از کودتای ننگین 28 مرداد، در حالی که بسیاری از نیروهای انقلابی و طرفدار دکتر مصدق زندان، شکنجه، تبعید و اعدام شدند، آیت الله کاشانی به حمایت از شاه و رژیم جنایت کار او برخواست. در هر دو مورد انقلاب مشروطیت و نهضت ملی شدن نفت مردم خواست ها و مطالباتی را خواستار بودند که اتفاقا از جمله مخالفان آنها، روحانیون بودند و در هر دو مورد تاریخی جمهوری اسلامی به تجلیل از مهره هایی برخواسته که نقش ضد مردمی آنها در این روندهای تاریخی مسجل شده است.
صحبت های علی خامنه ای مبنی بر ماندگاری رژیم اسلامی را از منظر دیگر هم می توان بررسی کرد. در طول بیش از سه دهه حکومت اسلامی ما شاهد سرکوب خشن نیروهای مترقی بوده ایم. در این سال ها بسیاری به وضع فجیع کشته، اعدام و شکنجه شده اند و هر گونه جنبش اجتماعی با انواع ترفندهای گوناگون با سرکوب مواجه شده است. تعداد بالای زندانیان سیاسی در طول موجودیت رژیم اسلامی موید این نظر است. سخنان خامنه ای در روز شنبه در برگیرنده همین نکته بود. وی از جمله در این مورد اشاره به این داشت که، جمهوری اسلامی نقشه، “دشمنان نظام جمهوری اسلامی”، که در صدد از،”بین بردن ماندگاری انقلاب اسلامی” بودند، با “حضور به موقع مردم در صحنه”، نقش برآب کرد. انقلاب بهمن 57، از بزرگ ترین انقلابات قرن بیستم می بود. در جریان انقلاب خواسته های مردم آن چنان روشن و عمیق بود که حتی آیت الله خمینی برای سوار شدن بر موج به وجود آمده تمامی آنها را تایید و قول برقراری آنها را داد. یکی از نکات برجسته انقلاب بهمن آن بود که خواست های مغفول مانده از انقلاب مشروطیت در بعد از انقلاب بهمن صورت تحقق بگیرد. نه در انقلاب مشروطیت، نه در جریان نهضت ملی شدن نفت و نه در جریان انقلاب بهمن 57، خواست های مردم حداقلی نبود، اما استناد به وقایع تاریخی سال 57 و خیانت رهبران اسلامی به خواست های مردم به روشنی نشان می دهد که راز ماندگاری حکومت اسلامی بدان معنا نیست که خواست های مردم تحقق یافته است. مجموعه خیزش ها و تظاهرات متناوبی که در سال های گذشته در ایران اتفاق افتاده است نشان می دهد که توده های میلیونی مصصم هستند نقطه پایانی بر این دوران های سیاه در تاریخ معاصر را به وجود آورند و حکومتی که نماینده واقعی مردم باشد را بر مسند قدرت بنشانند.
علی خامنه ای ریاکارانه در صدد باوراندن این تصور غلط است که ایران استقلال همه جانبه خویش را بعد از انقلاب اسلامی به دست آورده است. سی و چند سال بعد از انقلاب شکوه بهمن 57، که در نهایت با خیانت آشکار رهبران اسلامی به شکست انجامید ما میراث دار وضعیتی هستیم که در آن فساد گسترده در جای جای آن کاملا مشخص است. بسیاری از نسل آینده ساز یا بی سواد هستند و یا از ادامه تحصیل بازمانده اند. کشاورزی ایران نابوده شده است و کشاورزان میهن برای یافتن کار و تامین معاش به شهرهای بزرگ کوچ کرده اند. اقتصاد ایران کاملا ورشکسته و بسیاری از مراکز تولیدی به محاق تعطیلی رفته اند. زنان علیرغم حضور گسترده در انقلاب 57، با اجرای قوانین ارتجاعی همچنان به مبارزه برای احقاق حقوق ادامه می دهند. میهن ما همچنان عرصه تاخت و تاز شرکت های چند ملیتی هستند و انبوه کالاهای خارجی کمر تولیدگران ایران را شکسته است. شعار آزادی از جمله شعارهای اصلی انقلاب بهمن 57 بود. عرصه روزنامه نگاری، مطبوعات و آزادی اطلاع رسانی از همان روزهای اول انقلاب اول مورد دستبرد و هجوم نیروهای اسلامی قرار گرفت. جنبش دانشجویی که در جریان انقلاب بهمن نقش برجسته و تعیین کننده ایفا کرد، به دفعات مورد سرکوب خشن قرار گرفته است. اعتیاد در جای جای میهن ما به یک معضل عظیم اجتماعی قرار گرفته است. رشد ناهنجاری های اجتماعی و نابودی محیط زیست ایران در هیچ دوره ای از تاریخ معاصر ایران، تا این حد نگران کننده سابقه نداشته است. میراث ماندگاری که آقای خامنه ای برای آن با افتخار صحبت می کند مواردی است که در بالا به آن اشاره شده است. نگاهی هر چند اجمالی به روزنامه های داخل ایران صحت این ادعاها را تایید می کند، منتها بار دیگر آقای خامنه ای با نادیده گرفتن تمامی این واقعیت ها، بی پروا در سخنانی که تکراری هم شده اند به دفاع از رژیمی ادامه می دهد که سد اصلی در برابر خواست های حداکثری مردم می باشد. سخنان خامنه ای در عین حال بار دیگر این مهم را اثبات کرد که سیاست سرکوب خشن هر جنبش اجتماعی نقطه مرکزی سیاست های رژیم خواهد بود. سخنان خامنه ای علاوه بر تحریف تاریخ بیانگر این واقعیت بود که تمکین به خواسته های مردم در سیاست های جاری و آتی این حکومت به هیچ وجه مورد توجه قرار نمی گیرد.