تهران کارگران را پس زد بر اساس دستمزدهای مصوب نمایندگان کارگری، کارفرمایی و دولت برای سال ٩٨، حداقل حقوق و دستمزد کارگران در این سال یکمیلیون و ۵۱۷هزار تومان در نظر گرفته شد که این مبلغ بهعلاوه مواردی چون حق مسکن ١٠٠هزار تومانی، بن خواربار ١٩٠هزار تومانی و پایه سنوات (بهشرط داشتن حداقل یکسال سابقه کار) ماهیانه ٧٠هزار تومانی در مجموع حداقل دستمزد کارگری را روی عدد یکمیلیونو٨٧٧هزار تومان نشان میدهد. کل درآمد یک خانوار دونفره کارگری با این میزان از دستمزد بهعلاوه یارانه ٤٥هزار و ٥٠٠ تومانی که برای دو نفر میشود ٩١هزار تومان، درنهایت یکمیلیون و ٩٦٨هزار تومان میشود
[سجاد خداکرمی] تهران دیگر جایی برای زندگی کارگران ندارد و حالا اجارههای سرسامآور در جنوبیترین محلات پایتخت و برای کم امکاناتترین خانهها بهحدی رسیده است که دیگر دستمزدهای کارگری جوابگوی آن نیست. کارگران تهرانی در شرایطی که هزینههای زندگیشان با شتاب قابلتوجهی رشد داشته، اما دستمزدشان به شدت از هزینهها عقب افتاده است و اگر نسبتبندی شود، سبد دخلشان در برابر خرجی که دارند هرروز کوچکتر و کوچکتر از پیش شده است. در این میان هزینه مسکن کارگران در قیاس با دیگر هزینههای آنها به خوبی نشان میدهد که درآمد کارگران برای ادامه زندگی آنها در پایتخت کفاف نمیدهد و بسیاری از آنها برای زندگی به حاشیه تهران رفته یا به شهرهای دیگر مهاجرت کردهاند.
ارزانترین خانههای تهران برای مستاجران
پیدا کردن خانه در تهران برای مستاجران بسیار دشوار شده است. این روزها نرخ اجاره مسکن در مناطق مختلف تهران عددهای متفاوتی دارد؛ از خانههایی که چند دهمیلیون تومان اجاره ماهانه از مستاجرها طلب میکنند تا اجارههای حدوداً یکمیلیون تومانی که دیگر پیدا کردنشان این روزها بسیار سخت است. بر اساس آمارهای وزارت راهوشهرسازی در روزها و ماههای گذشته، میانگین نرخهای اجاره آپارتمان در مناطق بیستودوگانه تهران نشان میدهد که به ترتیب مناطق ١٨،١٩ و ١٥ تهران ارزانترین و مناطقی چون ١، ٢ و ٣ گرانترین مناطق برای خریدوفروش و همچنین برای اجاره مسکن است.
«٥٠ متر زیر همکف، ١٦سال ساخت بدون آبگرمکن و کابینت» این مشخصات یک آپارتمان کوچک و قدیمی در محله بریانک تهران است که ٥٠میلیون تومان رهن میخواهد و ماهانه یکمیلیون و ١٠٠هزار تومان اجاره. نیم طبقه دوم یک خانه قدیمی ٤٠سال ساخت در خیابان مولوی تهران هم اجارهاش بالاتر از یکمیلیون تومان است. صاحبخانه میگوید دستشویی و حمام هم مشترک است و در حیاط خانه قرار دارد.
حالا خانوارهای کارگری برای اجارهنشینی در تهران دچار مشکل شدهاند و در فشار شدید قرار دارند. آنها حتی در جنوبیترین محلههای تهران و با کمترین امکانات هم به مشکل خوردهاند. کافی است نگاهی به فایلهای اجاره در تهران بیندازیم. در محله مجیدیه برای اجارهخانه ٥٠ متری با ١٤ سال عمر باید ٦٠میلیون تومان ودیعه و یک میلیون و ٤٠٠هزار تومان ماهانه پرداخت کرد.
محله تهران نو تقریبا ازجمله محلههای این چنینی است که متقاضی مسکن برای اجاره آپارتمان ٦٥ متری با حدود ١٦سال عمر باید ٤٠میلیون تومان ودیعه و ماهانه یک میلیون و ٦٠٠هزار تومان
اجاره بها بپردازد.
شاید به نظر برسد اجاره خانه در محلههای ارزانقیمت پایتخت راه مناسبی برای سکونت خانوارهای کارگری باشد، اما بد نیست بدانیم در محله شادآباد منطقه ١٨ تهران که یکی از ارزانترین محلههای شهر تهران است، اجاره آپارتمان ٦٨ متری با ١٠سال عمر، ٣٥ میلیون ودیعه و ماهانه یک میلیون تومان اجاره باید پرداخته شود یا محله صفا در میدان امام حسین(ع) تهران که ازجمله مناطق ارزانقیمت پایتخت برای اجاره مسکن است، اجاره خانهای ٥٩ متری با ١٢سال عمر، ٢٥میلیون ودیعه و ماهانه یک میلیون و ٢٠٠
هزار تومان است.
خانه بیکیفیت دیدید، روی هوا ببرید
در این میان بنگاهداران میگویند مستاجران تهران خانههای ارزان را روی هوا میبرند و فایل خانههای مشکلدار پرمتقاضی شده است. آنها معتقدند اگر مستاجری خانه ارزان و کوچک پیدا کرد باید خدا را
شکر کند.
البته ادعاهای بنگاهداران املاک چندان بیراه نیست، چرا که بازار مسکن تهران درحال حاضر با کمبود خانههای کوچک متراژ روبهرو است. آمارهای وزارت راه و شهرسازی نشان میدهد که تا آذر ماه ٩٨ چیزی نزدیک به ٧٧درصد تهرانیها در خانههای زیر ١٠٠ متر زندگی میکنند و خانههای ٥٠ تا ٦٠ متری رکورددار معاملات هستند. با این حال کارشناسان مسکن میگویند سالانه باید حدود یکمیلیون مسکن در ایران ساخته شود و در این میان سالانه فقط حدود ٣٠٠ تا ٣٥٠هزار پروانه ساخت صادر میشود که در واقع یک سوم نیاز بازار، مسکن عرضه میشود و در این میان تقاضای زیاد تهرانیها برای خانههای کوچک باعث کمبود مضاعف این دسته از واحدهای مسکونی در بازار شده است.
فاصله زیاد دخل از خرج مسکن
تمام آنچه از هزینههای کمرشکن اجاره خانه در برخی مناطق تهران گفته شد یکسوی ماجرا قرار دارد و باید دید با چنین هزینههای سنگینی که این روزها خانوادهها را به خود مشغول کرده است، یک خانوار بهرهمند از حقوق کارگری ساکن در پایتخت چطور میتواند از پس
این هزینهها بربیاید.
بر اساس دستمزدهای مصوب نمایندگان کارگری، کارفرمایی و دولت برای سال ٩٨، حداقل حقوق و دستمزد کارگران در این سال یکمیلیون و ۵۱۷هزار تومان در نظر گرفته شد که این مبلغ بهعلاوه مواردی چون حق مسکن ١٠٠هزار تومانی، بن خواربار ١٩٠هزار تومانی و پایه سنوات (بهشرط داشتن حداقل یکسال سابقه کار) ماهیانه ٧٠هزار تومانی در مجموع حداقل دستمزد کارگری را روی عدد یکمیلیونو٨٧٧هزار تومان نشان میدهد. کل درآمد یک خانوار دونفره کارگری با این میزان از دستمزد بهعلاوه یارانه ٤٥هزار و ٥٠٠ تومانی که برای دو نفر میشود ٩١هزار تومان، درنهایت یکمیلیون و ٩٦٨هزار تومان میشود.
بر این اساس در این روزها متقاضی اجاره خانهای به اصطلاح نقلی در شادآباد منطقه ١٨ تهران که جزو ارزانترین محلهها برای اجاره مسکن است بر فرض آنکه ٣٥میلیون تومان به عنوان ودیعه
داشته باشد، باید ماهانه یکمیلیون تومان هم برای اجارهخانه بدهد و اگر متقاضی یک کارگر متاهل بدون فرزند باشد با کسر مبلغ اجاره از مجموع دستمزدش تنها ٩٦٨هزار تومان ناقابل برای او باقی
خواهد ماند تا این خانواده کارگر بتواند با آن از عهده دیگر هزینههای زندگی در پایتخت همچون هزینه خوراک و پوشاک، بهداشت و درمان، حملونقل و ارتباطات و … برآید. مرکز آمار ایران پارسال متوسط هزینه خانوار شهری را حدود ٣میلیون و ٦٠٠هزار تومان اعلام کرد که اگر بخواهیم حداقل اجاره یکمیلیون تومانی را از این رقم کم کنیم، باز هم سایر هزینههای خانوار تقریبا دو برابر پولی است که برای کارگران مستاجر باقی میماند. در واقع از این محاسبه تنها یک نتیجه بهدست میآید، اینکه اگر دیگر هزینههای این خانوار به حداقلترین شکل ممکن باشد، چنین امری اگر محال نباشد، به نظر تقریبا ناشدنی است.
مسکن ٦٠درصد درآمد تهرانیها را میبلعد
روی کاغذ و براساس آمارهای رسمی، اجاره مسکن حدود ٤٠درصد درآمد ایرانیها را میبلعد، اما ساکنان کلانشهرها میگویند چند سالی میشود که بیش از ٦٠درصد درآمد خود را برای اجاره کنار میگذارند. پیروز حناچی، شهردار تهران هم اعلام کرده که سهم مسکن از هزینه خانوار تهرانی به ٦٠درصد رسیده است.
این در شرایطی است که بازار مسکن باوجود افتوخیزهای هرازگاهی هر سال گرانیهای تازهای به مردم تحمیل میکند.
این همه در شریطی است که داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی در اصل ۳۱ قانون اساسی است و دولتها موظف هستند با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند، بهخصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهمکنند.
با تمام اینها اما آنچه در عمل برای کارگران و قشر کمبرخوردار دیده میشود، اجرای ناقص قوانین حمایتی است و آنها باید با بنیه مالی خود تمام آنچه را که در حوزه مسکن برایشان هزینهبر است، پوشش دهند. جالب است که طرحهای حمایتی مسکن هم با اقساط سنگین وام، در واقعیت دهکهای کارگری را حذف میکند و متولیان مسکن به صراحت اعلام میکنند که طرحهایی مانند مسکن مهر یا ملی برای قشر متوسط طراحی شده است. حال سوال این است که بهطور مثال دستمزد کمتر از ٢میلیون تومانی یک کارگر متأهل فاقد فرزند در تهران آیا میتواند این خانواده را برای ادامه زندگی در پایتخت مجاب کند یا با ادامه این وضع مانند بسیاری دیگر مجبور خواهد بود برای رفتن به حاشیه شهر یا شهرهای کمهزینهتر تصمیم بگیرد.
شهروند