آیا انگیزه اعتراضات اخیر فقط افزایش قیمت بنزین است؟
کاملا طبیعی است که افزایش ناگهانی قیمت بنزین تا سه برابر، آن هم درشرایط بسیار بد معیشتی کنونی، نارضایتی واعتراض اقشارکم درآمد وتهی دست جامعه را درپی داشته باشد، اما بنظر می رسد که تقلیل انگیزه اعتراضات گسترده و آکنده از خشم آبانماه سال جاری به یک عامل ـ افزایش نرخ بنزین ـ دوراز واقع بینی است. با کمی آگاهی از روانشناسی اجتماعی و رفتار جمعی مردم ایران در قبال پدیده هایی ازاین دست، درک این معنا دشوار نیست که آن «انفجار خشم»، حاصل انباشت درازمدت محرومیت ها و نارضایتی ها، و خشونت وتحقیر هایی است که دیری است بر جدارسینه ها فشار می آورد، از زبان وقلم، به نرمی وگاه با فریاد بازگو می شوند، درانتظارگوش هایی که بشنوند و دستهایی که به آرامی و ملطفت دریچه های ایمنی ورهایی را برویشان بگشایند واجازه دهند آن نیروی پرقدرت برآمده از خواست ایستادن برپای خود وزیست در آزادی و امنیت وعدالت، به آرامی درون شریان های حیات اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی وسیاسی جامعه روان گردد ونشاط و رشد وشکوفایی وشادی وسرزندگی ببا آورد، اما آنان که سهم بیشتری در فراهم آوردن وضعیت غیرقابل تحمل کنونی داشته ودارند نشان داده اند که نه گوشی برای شنیدن خواسته های برحق مردم دارند ونه آمادگی برای همدلی راستین وکاست از فشار آلم ورنج های آنان، دراغلب موارد به جای مرهم، نمک برزخم های کهنه ونو مردم محنت زده می پاشند و کبریت برباروت خشم فرو خورده شان می زنند وبا دستهای خود هر بارآتشی پر شعله تر وفراگیرو ویران کننده تر برمی افروزند. می پرسید اسباب وعلل این ناراضی تراشی و آتش افروزی چگونه فراهم می شود ؟
کارگزاران حکومتی در هر سه قوه گهگاه به برخی عوامل روبنایی ناراضایتی مردم ازمسؤلن اشاره می کنند، ولی هرگز به جد از ریشه ها حرفی برزبان نمی آورند. لذا بسنده کردن به چند اقدام اصلحی روبنایی و عکس العملی ویاقطع تعدادی سرشاخه های فساد ودزدی، وپرهیز از درگیر شدن به ریشه های فقر وبیکاری، فساد وناامنی وتبعیض ونابرابری، کمکی به بهبود زخم های مردم نمی کند. دست کم سی سال است جناح های مختلف حکومتی مردم رابا وعده ووعید و دادن امید واطمینان ازروزهای بهتری که درانتظار آنان است، به پای صندوق های آراء می کشانند، و انبوهی ازمردم که راهی دیگر برای تغییر سرنوشت خویش نمی شناسند ویا گشوده نمی بینند، بیشتر به حکم عقل عملگرا، وبرای از دست ندادن فرصت ناچیزی که نماینده وامدار آنان ممکن است دراختیارشان بگذارد، به این فراخوان پاسخ مثبت می دهند. جابه جایی هایی در مسند نشینان رخ می دهد، تصمیم هایی بعضا متفاوت اتخاذ و دست وپا شکسته به اجرا گذاشته می شود اما دیری نمی گذرد که می بینند درب ها برهمان پاشنه ها می چرخند، چه بسا که این جا وآنجا گشایشی ناپایدار پدیدآید، اما در کل منحنی ناامنی وبی ثباتی معاش و افزایش شکاف نابرابری و فقر وبهره مندی به سیر صعودی ادامه می دهد
ارزیابی شما از نقش عوامل خارجی در وقوع اعتراضات چیست؟
دراین صورت، آیا می توان عوامل اصلی حوادث آبانماه رادر خارج از مرزهای کشور ردیابی کرد؟
درماهیت تجاوزکارانه وسلطه جویانه امریکا ودشمی اش با انقلبات آزادیبخش وحکومت هایی که صرفنظراز نوع ایدیولوژی، وسیاست های داخلی شان، حاضر به تمکین از سیاستهای مداخله جویانه آندولت به عنوان رأس امپراتوری سرمایه کمتر تردید است. دولتهای مستقل ودموکرات برآمده از نهضت های ملی آزادیبخش نظیر مصدق و آلنده درایران وشیلی و یا برآمده از انقلب کمونیستی نظیرکاسترو در کوبا و…تابرسد به انقلب اسلمی ایران، همه به یک نسبت مورد خصومت امریکا ومتحدین آن بوده وهستند، تنها به این دلیل که حاضر به ادغام شدن در نظام سرمایه داری نولیبرال به سرکردگی امریکا نیستند. به همین خاطر امریکا از هیچ کوششی برای درهم شکست این نهضت ها و سرنگونی ویا استحاله کامل آنها فرونگذاشته است. اما قاعده مبنا وشرط اقتضا می کند که آثارمثبت ومنفی سیاست های هر حکومت و فرجامی که برای مردم وکشور خود رقم می زند، دراصل به حساب ماهیت فکری و اهداف واقعی ونه نمایشی وتبلیغاتی خودشان گذاشته شود . امریکا ومتحدین آن در منطقه با استفاده از حربه تحریم ودیگر ظرفیت های بالقوه خود در صدد بی ثبات کردن اوضاع داخلی و سوق دادن کشور به پرتگاه فروپاشی اند. تحریم می تواند باعث تنگناهای مالی شود ولی آیا نظام اقتصادی ضد تولید وسراپاآلوده به فسادورانت و دللی، دههاآسیب ونابسامانی اقتصادی واجتماعی وفرهنگی ویا نابرابری وتبعیض های اجتماعی اقتصادی، جنسیتی ویاقومی ومذهبی را آنهابرماتحمیل کرده اند؟ آنها دوست دارند برامواج نارضایتی واعتراضات مردمی سوار شوند، ولی آیا اسباب نارضایتی راهم آنها فراهم نمودند یا کسانی که ازفردای انقلب، زمانی که مردم تازه داشتند طعم شیرین آزادی ودوستی وهمبستگی انسانی را بعداز بیست وپنجسال دوباره می چشیدند ودر تلش برقراری عدالت وبرابری بودند، به بهانه حفظ وادامه انقلب واسلم، اول دامن آزادی هارا برچیدند وبه تبعیض های جنسیتی وسیاسی رسمیت بخشیدند وسپس درچارچوب سیاست های تعدیل اقتصادی واجرای دستورالعمل های بانک جهانی وصندوق بین الللی پول، راه را برای اعاده وتشدید نابرابری ها، شکاف طبقاتی وگسترش فقر وبی عدالتی هموارنمودند. مردم از انقلب منسوب به اسلم انتظارحکومت وجامعه ای متعهد وعامل به اصول آزادی همراه با عدالت وبرابری و پای بند به ارزش های اخلقی داشتند، به باور من اگر متصدیان امور وفادارانه درراستای همین اهداف قدم برمی داشتندوکاری نمی کردند که از اسلم جز «پوستینی وارونه» واز انقلب جزشعار های تهی از محتوا باقی نمی نماند، مردم محدودیت ها وتنکناهای ناشی از تحریم ها را همانند سالهای سخت جنگ صبورانه تحمل می کردند.
ارزیابی شما از تاثیر اعتراضات کنونی بر تحولت آینده ایران چیست؟
در واکنش به حوادث آبانماه، احتمال می رود جدال بین دوگرایش عمده، یکی در مخالفت با امنیتی تر شدن فضای سیاسی واجتماعی واعمال محدودیت های بیشتر بر آزادی بیان واعتراض و ضرورت کاهش تنش در روابط بین الللی، ودیگری در مخالفت با بازشدن فضای سیاسی و پافشاری بر لزوم انجام یک رشته اقدامات رادیکال عمرانی واشتغال زا و نوعی عدالت توزیعی، تشدید شود. ولی با توجه به گستردگی نارضایتی ها و فشار افکارعمومی در داخل ودر سطح بین الللی، راست گرایان همانند سی سال گذشته در یکپارچه کردن حاکمیت ومسدود کردن کامل فضای سیاسی وفرهنگی نا موفق خواهند ماند. اصلحاتی در سیاست های اقتصادی ومالی درجهت تقویت تولیدات داخلی دوراز انتظارنیست، امابا ادامه تسلط دو جناح انحصار طلب وپرقدرت رقیب؛ یکی نظامی با گرایش به نوعی سرمایه داری دولتی ودیگری خصولتی با گرایشهای سرمایدارانه نولیبرال، بر منابع مالی وبنگاههای اقتصادی، احتمال انجام تغییرات ریشه ای وساختاری از بال کماکان منتفی است. هردو جناح نگاهشان به امر مدیریت کشور نخبه گرایانه است و باور واراده ای برای عمل به اصل مشارکت موثر ومستقیم مردم در نظارت ومدیریت دموکراتیک منابع و عوامل قدرت سیاسی واقتصادی و ضرورت همراه کردن آزادی ودموکراسی با عدالت وبرابری ولوازم توسعه پایدار درون زا ندارند. در درون جامعه، ناایمنی اجتماعی واقتصادی همراه با روند کاهش اعتماد به کارآمدی وسلمت اخلقی کارگزاران حکومتی وامید واری به اصلحات از بال ادامه می یابد، در صورتی که خلء گفتمانی وراهبردی ادامه یابد، احساس ناامنی وبی ثباتی شرایط معیشتی وزیست اجتماعی وسیاسی در میانمردم مردم بیش از پیش با حس یأس ودرماندگی همراه می گردد، وتأثیرات مخرب آن بر سلمت وانسجام فرهنگی واجتماعی وکنشهای اجتماعی اعتراضی وتحول خواهی تشدید می گردد . اما جامعه ومردم ایران از ظرفیت های بالقوه خلق ودوران سازی برخوردارند که با فعلیت یافت آنها قادر خواهند بود بابرقراری پیوند دوباره با سنت ها وآرمان های رهایی بخش انقلب بهمن ۵۷ ،جنبش مشروطیت ونهضت رهایی بخش توحیدی عصر بعثت، خلء گفتمانی وراهبردی کنونی را با ترکیب تفکیک ناپذیر آزادی، برابری و اخلق ومعنویتی که ریشه در هستی شناسی توحیدی دارد پر کنند. برنومیدی وانفعال کنونی فایق آمده با همبستگی میان خود بخش اصلی مسؤلیت تحقق اصول مزبور را برعهده گیرند و درروابط درون عرصه های مختلف زیست وتولیدات مادی وفرهنگی به آزمون بگذارند.