محفلهای واقعی قدرت در این کشور بهخوبی آگاهند که درصورت پیروزی جرمی کوربین در انتخابات … برخی تغییرهای عمدهٔ سیاسی کاملاً احتمال خواهد داشت. بههمین دلیل در سه سال اخیر که کوربین رهبری حزب کارگر را به دست داشته است، دستگاههای تبلیغاتی سرمایهداری کهنهکار بریتانیا بهطور خستگیناپذیر تلاش کرده اند با ایجاد تشتت در صفوف آن شرایط برکناری او را فراهم کنند. بنگاه خبرپراکنی بیبیسی، محور سیاست تبلیغاتیش را در این انتخابات به صورت آشکار جلوگیری از بهقدرت رسیدن جرمی کوربین تعیین کرده است.
آناهیتا ایرانی- اندیشه نو: انتخابات پارلمانی بریتانیا که امروز پنجشنبه ۱۲ دسامبر ۲۰۱۹ (۲۱ آذرماه ۹۸) برگزار می شود بهدلایلی متعدد میتواند بر سیر تحولهای آتی در این کشور امپریالیستی و تأثیر گذارد و درعینحال صحنهٔ تحولهای آتی بینالمللی را دستخوش تغییرهایی مهم کند. همه مفسران سیاسی و تحلیلگران جدی بر این باورند که پیروزی یکسرهٔ هرکدام از دو حزب عمدهٔ بریتانیا، محافظهکاران از یکسو و حزب کارگر از سوی دیگر، میتواند مشخصههای سیاسی بریتانیا را بهطور بازگشتناپذیری تغییر دهد. و این درواقع هم بهدلیل سالها بحران سیاسی این کشور ازجمله در ۴ سال اخیر که سه انتخابات پارلمانی را تجربه میکند، و هم بهلحاظ موقعیت تاریخی این کشور، نقطهعطفی نهفقط در تحول اوضاع این کشور یا اروپا، بلکه در تمامی جهان میتواند باشد.
در انتخابات این هفته در “بریتانیا” که قرنهاست لقب “کبیر” را نیز بهدنبال خود یدک کشیده، نخستین بار نیروهای راست سنتی که در سالهای اخیر نشانههایی جدی از قدرت یافتن گرایشهای “رادیکالیسم” راست در آن آشکار شده است از سوی حزب “کارگر”ی که در پنج دههٔ اخیر هیچگاه چنین یکپارچه خاستگاههای “رادیکالیسم” چپگرایانهاش را نمایندگی نکرده، بهچالشی جدی طلبیده شده است. این درگیری را بههیچ صورتی نمیباید و نمیتوان در حد درگیریهای معمول بین حزبهای محافظهکار راستگرا و حزبهای سوسیالدموکرات در کشورهای سرمایهداری پیشرفته دانست. ”
محفلهای واقعی قدرت در این کشور بهخوبی آگاهند که درصورت پیروزی جرمی کوربین در انتخابات و تشکیل دولت از سوی حزب کارگر با گرایش چپ، برخی تغییرهای عمدهٔ سیاسی کاملاً احتمال خواهد داشت. بههمین دلیل در سه سال اخیر که جرمی کوربین رهبری حزب کارگر را به دست داشته است، دستگاههای تبلیغاتی سرمایهداری کهنهکار بریتانیا بهطور خستگیناپذیر تلاش کرده اند با ایجاد تشتت و تشنج در صفوف آن شرایط برکناری او را فراهم کنند. بنگاه خبرپراکنی بیبیسی، محور سیاست تبلیغاتیش را در این انتخابات به صورت آشکار جلوگیری از بهقدرت رسیدن جرمی کوربین تعیین کرده است. درحالی که محافظهکاران در ده سال گذشته یعنی در دورهای که دولت را در دست داشتهاند کشور را از نظر اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی زمینگیر کردهاند، اکنون غوغا بهپا کرده و میگویند اگر جرمی کوربین بهقدرت برسد اقتصاد را نابود کرده، امنیت کشور را از بین برده و سرمایهگذاران را از کشور فراری خواهد داد. در حالی که حزب کارگر در مانیفست انتخاباتیاش برنامه احیای اقتصاد کشور، ایجاد اشتغال مفید، حفظ محیط زیست، و استقرار برابری و عدالت اجتماعی را بهروشنی تشریح کرده است. نیروهای چپ و طرفدار صلح در کشو.ر و از جمله حزب کمونیبست بریتانیا و جنبش «ائتلاف برای توقف جنگ» بطور فعال از کاندیداهای حزب کارگر در همه حوزه های انتخاباتی حمایت می کنند.
مبارزه بین چپ و راست در بریتانیا از سویی و بهخودیخود و بهطور کامل نمایانگر عمق بحرانی است که سرمایهداری غربی (و اتحادیه اروپا) از سال ۲۰۰۸ با آن روبرو بودهاند، چندان که بهنظر نمیرسد سرمایهداری اروپا هیچ راهحل سادهای برای غلبه بر آن در دست داشته باشد.
هم دستگاه حاکمه و هم حزبهای دوگانهای که صحنهٔ سیاست این کشور یک قرن متأثر از قدرت آنها بوده است نخستین بار دریافتهاند که دیگر نمیتوانند تنها با بهکارگیری ابزارهای معمول سیاسیای که پس از جنگ جهانی دوم از آنها استفاده کردهاند مشکلات کشور را حل کنند.
با این وجود، نتیجه انتخابات روز پنجشنبه هر چه باشد، باید منتظر این بود که در ماهها و سالهای درپیش رو انگلیس، مانند فرانسه در وضعیت فعلیاش، به دورهای از درگیریهای سیاسی و اجتماعیای بسیار مهم وارد شود، دورهای که، تأثیری عمده بر اوضاع اروپا و جهان خواهد داشت. تحلیلگران سیاسی اندیشمند بر این باورند که بریتانیا حتی در زمان فروپاشی هم قدرتی بزرگ باقی خواهد ماند، چراکه دارای تسلیحات هستهای است، عضو دائم شورای امنیت است، و از طریق رابطهٔ ویژه و سلطهآمیزی که در بین بیش از ۵۰ کشور مشترکالمنافع دارد و همچنین “روابط ویژه”اش با آمریکا، نفوذ بینالمللی خود را حفظ خواهد کرد. بریتانیا امپراتوریاش را از دست داده است، اما در بهکار گرفتن سیاستها، در روش عمل، و در برخورد امپریالیستی کهنهکار است و باید انتظار داشت همانگونه که چند سال پیش در ارتباط با مداخله در لیبی و سرنگون کردن دولت آن کشور نشان داد، یا عملکردش در ارتباط با عربستان سعودی و جنگ در یمن، به بازیگری مکارانهاش در سیاست جهانی ادامه دهد. نباید فراموش کرد که این وینستون چرچیل بود که در سال ۱۹۴۶ جنگ سرد را بعد از جنگ جهانی دوم شروع کرد و نه ترومن رئیسجمهور آمریکا. البته این هم حقیقتی است که در انگلیس بهطور همزمان سنت بزرگ سوسیالیستیای وجود داشته است و این کشور زادگاه جنبش مدرن کارگران جهان است.
پیروزی بوریس جانسون خطر بر پا شدن جنگی جدید و بزرگ در خاورمیانه را بههمراه خواهد داشت، جنگی که میتواند حتی به درگیریای هستهای تبدیل شود! درصورت پیروزی انتخاباتی بوریس جانسون و تشکیل دولت جدید بهوسیلهٔ او، انگلیس همچنان از حرکتهایی بسیار خطرناک و بیثبات کننده بهمنظور محاصره روسیه بهوسیلهٔ ناتو و سلاحهای هستهای حمایت خواهد کرد. همچنین نشانههایی جدی وجود دارند که حاکی از آناند که محافظهکاران پیروز در انتخابات از سیاستهای ماجراجویانه دونالد ترامپ در تشدید تنش با چین پشتیبانی میکنند و بوریس جانسون نیز از سیاست واشنگتن در تحمیل کردن رژیمهای استبدادی راستگرایانه جدید بهجای دولتهای مردمی در آمریکای لاتین حمایت خواهد کرد. پیروزی حزب محافظهکار بهرهبری جانسون در انتخابات ضربهای جدی بر کوششها در راه نجات بشر از فاجعهٔ تغییرهای سریع و تهدیدآمیز در شرایط آب و هوایی و محیط زیست جهان خواهد بود، یعنی امری که مسئله زندگی یا مرگ بشریت است