٢١سال در چنین روزی، اول آذر ۷۷، قتل داروش فروهر و پروانه اسکندری –که سپس با قتل محمدمختاری و محمدجعفر پونده ادامه یافت– به مجموعه ای از تحلیل ها و “اطلاع رسانی”های رسانه ها و سیاستمداران همسو با رهبری، در مورد ماهیت این جنایات انجامید.مروری بر ادعاهای منتشر شده از سوی منابع “خودی” در آن مقطع تاریخی، خالی از لطف نخواهد بود.
روزنامه رسالت، در یکی از نخستین مطالب خود در مورد پرونده قتل ها، از “شنیده هایی” خبر داد که حکایت داشت “چند نفری که در ارتباط با قتل داریوش فروهر و همسرش دستگیر شده اند از نزدیکان و افرادی بوده اند که به خانه وی رفت و آمد داشته اند.” (۷۷/۹/۸) حسین شریعتمداری هم در سرمقاله کیهان نوشت: “بدون کمترین تردیدی می توان گفت که قاتل یا قاتلان فروهر،افراد و عناصر وابسته به جریان های ضد انقلاب و مخالف نظام بوده اند.” (۷۷/۹/۱۰)
توصیه مسعود ده نمکی از رهبران انصار حزب الله به “نیروهای امنیتی و اطلاعاتی” این بود که عاملان قتل ها را از میان “دگراندیشان” پیدا کنند (ایران، ۷۷/۹/۲۳)، و جمعیت موتلفه اسلامی احتمال داد که قتل ها نتیجه نوعی “تصفیه های درون گروهی” باشد. (آریا، ۷۷/۹/۱۰)سپس جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی با صدور بیانیه ای “باند مهدی هاشمی معدوم” را یکی از متهمان احتمالی قتل ها دانست (رسالت، ۷۷/۹/۲۶)،و سه هفته بعد، روزنامه کیهان خبری اختصاصی را در مورد ارتباط “یکی از دستگیرشدگان در رابطه با قتل های اخیر” با “باند مهدی هاشمی” منتشر کرد.(کیهان، ۷۷/۱۰/۱۷)
از سوی دیگر، سرمقاله رسالت،با تاکید بر ارتباط قتل ها با سازمان مجاهدین خلق توضیح داد که این سازمان ابتدا قصد داشته شخصیت های مدافع حکومت را ترور کند، اما بعد از ترور اسد الله لاجوردی متوجه شده که این کار از حمایت مردمی برخوردار نیست و در نتیجه، “قتل ها در دستور کار قرار گرفته”. (۷۷/۱۰/۱۶)کیهان حتی احتمال داد که با توجه به “دیدارهای مکرر داریوش فروهر با کردهای مخالف ترکیه” و اینکه “رژیم صهیونیستی و حکومت لائیک ترکیه اخیرا خیلی به هم نزدیک شده اند”، قتل ها توسط “مزدوران اسراییل” صورت گرفته باشد. (۷۷/۹/۱۲) دبیرکل وقت موتلفه حیتی یک ماه بعد، اعلام کرد که “کمیسیون ویژه رسیدگی به قتل داریوش فروهر و همسرش تحقیقات خود را به پایان رسانده” و نتیجه این بوده که “کردهای طرفدار ترکیه و مخالفان عبدالله اوجالان در این قتل ها دست داشته اند.” (سیاست روز، ۷۷/۱۰/۱۶)
درعین حال، حسین شریعتمداری قبول نداشتن “رابطه قاتل یا قاتلان با سرویس های جاسوسی آمریکا و دنباله های داخلی آنها” را “ساده اندیشی” دانست (۷۷/۹/۱۰)، و حسین الله کرم از رهبران انصار حزب الله، “سازمان سیا و بعضی از عوامل داخلی آنها” را عامل قتل ها معرفی کرد. (عصر آزادگان، ۷۷/۹/۲۶) محمدکاظم انبارلویی سردبیر وقت رسالت هم طراحی جنایات را به کسانی نسبت داد که “مسئولیت میز ایران در سیا و پنتاگون را به عهده دارند”. (۷۷/۱۰/۲)عباس واعظ طبسی، متولی وقت آستان قدرس رضوی تردید نداشت “دستگاه های تبلیغاتی واطلاعاتی آمریکا و اقمار آن از قبل چنین برنامه ریزی را طراحی کرده بودند”.
البته گروهی ازخودی ها، قتل ها را نه به یک سرویس خاص، که به مجموعه ای از سازمان ها نسبت دادند. مثلا تحلیل روزنامه قدس وابسته به آستان قدس رضوی این بود که ” سیا و موساد” به انجام قتل ها پرداخته اند (۷۷/۹/۲۸)، و حسین الله کرم، از دست داشتن “منافقین، صهیونیست ها و آمریکاییها” در این جنایات خبر داد. (شلمچه، ۷۷/۱۰/۵)
روزنامه جمهوری اسلامی، دیگر رسانه ای بود که “آمریکا و منافقین و صهیونیست ها” را عامل قتل های زنجیره ای معرفی می کرد و دلیل آن را امضای پیمان سازش مریلند میان فلسطینی ها و اسرائیلی ها دانست. توضیح پیچیده روزنامه جمهوری اسلامی چنین بود: “تقارن زمانی قتل ها با ماجرای ذلت پذیری عرفات می تواند به این معنی باشد که برای انحراف افکار عمومی از حوادث غزه و اجرای پیمان ننگین مریلند … است. در واقع بحران ناشی از قتل های اخیر و پوشش تبلیغاتی سنگینی که دشمنان انقلاب به آن دادند پوششی برای تحقق اهداف پیمان ننگین مریلند بوده است.”(۷۷/۹/۲۶)
… و در نهایت، تنهایک هفته قبل از افشای رسمی انجام قتل ها از سوی ماموران اطلاعاتی، معلوم شد قربانعلی دری نجف آبادی، وزیر وقت اطلاعات وقت در هیأت دولت “سوگند خورده” که این قتل ها “کار عناصر اطلاعاتی نیست”. (هفته نامه شما،۷۷/۱۰/۲۴)
شاید برای خیلی ازکسانی که این روزها، ادعاهای مسئولان و رسانه های حکومتی در مورد “ارتباطات خارجی” معترضان آبان ۹۸را باور میکنند، یادآوری تجربیات “اطلاع رسانی” های قبلی در مورد پرونده های “امنیتی”، و از جمله تجربه آذر و دی۷۷، مفید باشد.
سحام نیوز