حسین رونقی در دوران بازداشت و زندان چند مرتبه به دلیل فشارهای وارده بر وی برای اخذ اعترافات دروغین، مصاحبه تلویزیونی و همچنین عدم رسیدگی به وضعیت نابسامان جسمانیاش دست به اعتصاب غذا زد و سلامتیاش در خطر بیشتری افتاد. او پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ و پیش از بازداشتش با نام”بابک خرمدین” در حوزه آزادی بیان و مبارزه با فیلترینگ و سانسور در گروه کمیته مبارزه با سانسور در ایران «ایران پروکسی» فعالیت میکرد. یکی از اعضای این گروه پیش از انتخابات ۸۸ در مصاحبهای با رادیو فردا هدف از تشکیل چنین گروهی را چنین عنوان کرد بود: «ایران پروکسی تلاش دارد تا با انتشار مجموعه مقالاتی، راههای عبور از این دیوار استبدادی نوین را که ساخته سیاستهای غلط دولتها و افراطی گریهای مذهبی است، به صورت پیشرفته و در این حال قابل فهم برای تمامی کاربران، آموزش دهد. همچنین نرم افزارها و فیلتر شکنهای روز را به کاربران ایرانی معرفی کند».
سید حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس منتقد و فعال حقوق بشر و آزادی بیان پس از حدود ۱۰ سال بدلیل عدم تحمل کیفر حکم آزادی خود را دریافت کرد.
این وبلاگنویس در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در شهر ملکان در نزدیکی تبریز بازداشت و سپس به زندان اوین و بند امنیتی ۲-الف اطلاعات سپاس منتقل شد. وی مدت ۱۳ ماه را در سلولهای انفرادی بند ۲-الف زندان اوین تحت فشارهای روحی و جسمی برای اخذ مصاحبه و اعترافات تلویزیونی قرار گرفت و سرانجام از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی توسط قاضی پیرعباسی به اتهام تشکل گروه غیرقانونی ایران پروکسی، تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش کلمه، بر اساس مدرک پزشکی قانونی که حسین رونقی منتشر کرده است پزشکی قانون سال ۹۵ خطاب به دادستانی تهران رای به عدم تحمل کیفر وی، به دلیل از کارافتادگی کامل کلیه چپ داده است. این در حالی است که کلمه پیش از آن گزارش داده بود که حسین رونقی طی سالهای ۹۲ و ۹۳ از پزشکی قانونی گواهی عدم تحمل کیفر دریافت کرده بود و از این رو حبس وی با چنین شرایطی برای وی قانونی نبود.
حسین رونقی برای اولین بار در تاریخ ۱۲ تیر ۱۳۹۱ بعد از گذشت ٣٢ ماه حبس، با وثیقه یک میلیارد تومانی به مرخصی آمد. او در طی ایام مرخصی نیز پیگیر کمکهای بشردوستانه بود و در جریان زلزله اهر و ورزقان به همراه تعداد دیگری از امدادگران کمپ سرند بازداشت و محاکمه شد. در شهریور، ۱۳۹۲ مادر وی طی نامهای به رهبر جمهوری اسلامی نگرانی خود را اینگونه ابراز کرد: «من مادری مقاوم هستم. مادری که بازجویان حسین تهدیدش میکردند که دخترانش را هم میبرند اما نمیتوانم شاهد زجر کشیدن فرزند بیگناهم در زندان باشم، این چهار سال سختترین روزهای بوده است که ما دیدهایم و کسی نیست به داد ما برسد و صدای ما را بشنود»
حسین رونقی در دوران بازداشت و زندان چند مرتبه به دلیل فشارهای وارده بر وی برای اخذ اعترافات دروغین، مصاحبه تلویزیونی و همچنین عدم رسیدگی به وضعیت نابسامان جسمانیاش دست به اعتصاب غذا زد و سلامتیاش در خطر بیشتری افتاد. او پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ و پیش از بازداشتش با نام”بابک خرمدین” در حوزه آزادی بیان و مبارزه با فیلترینگ و سانسور در گروه کمیته مبارزه با سانسور در ایران «ایران پروکسی» فعالیت میکرد. یکی از اعضای این گروه پیش از انتخابات ۸۸ در مصاحبهای با رادیو فردا هدف از تشکیل چنین گروهی را چنین عنوان کرد بود: «ایران پروکسی تلاش دارد تا با انتشار مجموعه مقالاتی، راههای عبور از این دیوار استبدادی نوین را که ساخته سیاستهای غلط دولتها و افراطی گریهای مذهبی است، به صورت پیشرفته و در این حال قابل فهم برای تمامی کاربران، آموزش دهد. همچنین نرم افزارها و فیلتر شکنهای روز را به کاربران ایرانی معرفی کند».
این فعال حوزه آزادی بیان نهایتا طبق ابلاغیه به وکیلش در تاریخ ۲ تیر ۱۳۹۸ با صدور قرار موقوفی تعقیب بدلیل عدم تحمل کیفر آزاد شد.
حسین رونقی در اینستاگرام نوشت:
تمام شد. وقتی به مادرم گفتم زندان تمام شد و حکم آزادی دادند، پشت تلفن شوکه شده بود، مثل خودم باورش نمیشد، و صدای خنده و گریهاش با هم میآمد. تمام آنچه را که یک مادر میتوانست داشته باشد بدست آورده بود و بعد از سالها از پشت تلفن میتوانستم صورت خندانش را ببینم.
دیروز دوم تیر نود و هشت، بعد از ۹ سال و ۶ ماه با صدور قرار موقوفی تعقیب بدلیل عدم تحمل کیفر، حکم آزادی به وکیل اینجانب آقای سعید جلیلیان ابلاغ شد.
بازگو کردن اینکه طی این سالها بر من، خانواده و اطرافیانم چه گذشت بماند برای روزهای که فرصت سخن گفتن خواهیم داشت. رنجها، صبوری و پیگیریهای پدر و مادرم، خانوادهام و زحمات و جدیت وکیل گرامیام آقای سعید جلیلیان و آقای عماد باقی عزیز به بار نشست و بعد از سالها حس آرامش، شادی و آزادی را در صداهایشان شنیدم. پزشکان معالجم خانم دکتر رباب مقصودی و آقای دکتر موسویان نقش بسزایی در سلامتی من و در خلق این حس شادی و آزادی داشتند و ازشونم ممنونم.
از تکتک شما عزیزان، دوستان و مردم عزیزی که در این راه سخت من و خانوادهام رو همراهی کردید سپاسگزارم، قدردان تمام محبتهاتون هستم، قدردان نگرانیها و همدردیهاتون هستم و یقین دارم اگر تکتک این همدلیها و همراهیها نبود طی کردن این راه سخت و تحمل تمام رنجهای این سالها سختتر و گاه نشدنی بود؛ و مطمئن هستم با کنار هم بودن، با همدلی و همراهی هم، در مقابل ظلم و ستم و استبداد، روزهای خوب و روشنی رو برای ایران و خودمون خواهیم ساخت. تنها آرزوی این لحظه من، آزادی تمام عزیزان و دوستانمان است که بیگناه در زندان هستند و رنج و سختی فراوانی را خودشان، خانوادهشان و اطرافیانشان تحمل میکنند.