باید
دوپینگ کنیم یاران
باید
دوپینگ
تا هرکول شویم
هرکولی هرکول تر از هرکول
که تکان بدهیم
هرچه میخواهیم را
بتوانیم تمامِ جزایرِ مان را یکی کنیم
کاغذِ پارس را که نزدیکِ نزدیکِ نزدیکِ هفت تپه است
بچسبانیم به هفت تپه
آذر آب را بچسبانیم به هپکو
ومعدنِ زمستانی یورت را وصل کنیم به چادر ملو
لوله ونورد اهواز را به ذوب آهن اصفهان
پالایشگاه آبادان را
به پتروشیمی رازی
پتروشیمی ها را
به کلاس های درس
به معلمان
پرستاران
باید از جا بکنیم تمامِ کارخانه ها را
از اصفهان واراک وتهران وتبریز
از نقطه نقطه ی این خاک
چنان که انگار –
هیچکدام از هیچکدام جدا نیست
جزیره جزیره ماندن به دردمان نمیخورد
حتی اگر جزیره مان جزیره ی گنج باشد
نانِ مان را آجر میکنند
باید از ارس تا سرخس
از خزر تا خلیج
تمامِ فروشگاه های جان ورمق را
بچسبانیم به هم
باهم
یکی شویم
یاران –
با هم یکی شویم !
تا باتون
بال اش بشکند
نتواند پرواز کند بالای سرِمان
دستبند ها
نمیدانند که ما ساخته ایم شان
فقط بر دستِها مان می نشینند
با دست هاشان
دیوار ها بی خبرند که ما
بالایشان برده ایم
در میانِ خود زندانی میکنند مان
با هول دادنی
که زندانبان میدهد
باکارد وچنگال های نوینِ نئولیبرالی
هر چه انسانی را
تکه تکه کرده اند
بلعیده اند خصوصی
با خصوصی سازی
وتمامِ نداشته های شرافت را تفرقه قی کرده اند بین ما
وپُشتِ تمامِ در ها
بیشرف تر ها
صف ایستاده اند سواری
باید دوپینگ کنیم
باید دوپینگ کنیم
اتحاد قرص نیست
هر صبح و ظهر وشب
باخوردنش متحد شویم
یک لیوان آب
وقتی که رنج میکشیم و دسترنج مان را می برند
وقتی کار میکنیم –
اما گرسنه ایم !
وقتی آزاد نیستیم به شکل دلخواهِ خودمان متحد شویم
وهزار آزادی ی دیگر که نداریم
این نداشتن ها
تسبیحِ اتحادِ ماست
باید یکی شویم
یاران !
باید یکی شویم
نان
در یگانگی ماست
وتمامِ هراسِ دشمنانمان در آن
باید یکی شویم
یاران
باید یکی شویم .
«فلزبان»