کنشگران اجتماعی با شیوهٔ تغییر-و-تحولخواهی حقطلبانهٔ قانونی و خشونتپرهیز مدنی، میبایست با تأکید بر جنبهٔ آموزشی و فرهنگی، به تلاشها و مطالبات خود بیش از پیش عمق و وضوح بخشند. کلاف سر در گم بحرانهای تو در توی کنونی را تنها بهیاری حزم و عزم جمعی، توسط نوعی «جبهه» ملی و مردمی، میتوان شکافت.
دیشب در نشست رونمایی کتابی در کانون وکلا، پیرامون موضوع «چشمانداز کُنشگری حقوقی در ایران» («اسطوره حقها و استراتژی اصلاح» از دکتر عظیمی)، سخن از حقوقبانانی در میان بود که در راستای تحقق عدالت اجتماعی، زندگی حرفهای خود را وقف دعاوی و موارد منازعه بهتعبیر نویسنده «آرمانی» میکنند (Cause lawyering)، و با حضور و شهادت دادن در محکمهٔ تاریخ، نه تنها نقش شاهد را بازی میکنند، بلکه با کنش خود تاریخ فردا را نیز مینویسند، تا آیندگان صدای خاموش ستمدیدگان دیروز را بشنوند و به یاد آورند.
و نیز بحث بر سر ظرفیتهای «بسیج حقوقی» در نظام کنونی کشور بود، و برای نمونه، به تجمع اخیر کنشگران اجتماعی در برابر مجلس در بهارستان، اشاره شد که شاهد بازداشتهای نسبتا گسترده بودیم (و از جمله، دوستمان کیوان صمیمی، سردبیر مجلهٔ ایران فردا، که با گذشت چند روز، هنوز آزاد نشده است). در راه بازگشت از مراسم نیز خبر یافتم که باز با درخواست آزادی مشروط دوست دیگرمان، رضا آقاخانی، مخالفت شده است (دوستی که پیشتر بهجرم فعالیت «ملی-مذهبی» به سه سال حبس محکوم شده بود و بیش از ۲۰ ماه آنرا گذرانده، و برغم بیماری همسر و مشکلات جسمی فرزند، که به درمان تراپی و مراقبت توسط پدر نیاز دارند)
در شرایطی که کشور از درون، درگیر پیامدهای فجایع «طبیعی»، بویژه سیل خانمانبرانداز اخیر، است؛ و از برون، مواجه با تهدیدات روزافزون جنگافروزان جهان و منطقه، کدام مصلحت و منفعت مردمی و اخلاقی، بجای در پیش گرفتن مشی مصالحهٔ ملی و گشایش فضای عمومی، اصرار بر استمرار چنین تصمیماتی دارد و سیاست انسداد و انحصار (متضمن حصر و حبس و حد و..، همه منتهی به بنبست) را مجاز و موجه میسازد ؟!
پاسخ این پرسش را مسئولان قضایی و ..، در کنش تاریخی خود خواهند داد و یا خواهند شنید، اما، تا آنجا که به ما برمیگردد (یا به تعبیر رواقیون در «آنچه به ما وابسته است»)، میبایست به وظایف اخلاقی و مدنی خویش عمل کنیم. کنشگران اجتماعی با شیوهٔ تغییر-و-تحولخواهی حقطلبانهٔ قانونی و خشونتپرهیز مدنی، میبایست با تأکید بر جنبهٔ آموزشی و فرهنگی، به تلاشها و مطالبات خود بیش از پیش عمق و وضوح بخشند. کلاف سر در گم بحرانهای تو در توی کنونی را تنها بهیاری حزم و عزم جمعی، توسط نوعی «جبهه» ملی و مردمی، میتوان شکافت.
در آستانهٔ حلول و فرارسیدن ماه «خودسازی» اصلاحی-انقلابی (عبادت، کار، و مبارزهٔ اجتماعی)، بر موحدان آزاده است تا با برنمودن نظری و نشان دادن در عملِ هر دو بُعد و ساحتِ آزادمنشی و مدارای معنوی فردی و عدالتخواهی اجتماعی، نه تنها بهشکل سلبی، واکنشی و اعتراضی در برابر بیداد، که بهصورت ایجابی، و با تجدید روحیهٔ همبستگی، ایثارگری، و استعلای معنوی (کوفتن حلقهٔ وجود بر در حق)، همهٔ موانع مادی و جسمانی را برای تبدیل شدن به «راه» (و راهبردن از یکتایی به یکتویی) درهمکوبند.