راستی به چه فکر می کنیم؟
دلمشغولی ما ، این روزها چیست ؟
هر کس بهتر از دیگران می داند که به چه چیزی فکر می کند که دیگران نمی دانند . خوب مغز آدمها به یک اندازه نیست و ظرفیت مغزها متفاوت است و در مقابلِ مسائل متفاوت ممکن است واکنش متفاوتی را بر انگیزد . البته، امیال و خواسته ها و همانطور که گفته شد دلمشغولی ها هم متفاوت است . در زندگی شخصی این مسئله طبیعی است و هر کس به فراخور نیازهایش تصمیم می گیرد و بر اساس نیازهایش عمل می کند؛ اما در زندگی اجتماعی اینگونه نیست و به همه مردم مربوط می شود و حتی می توان گفت مسئله ای مانند سیل و زلزله دغدغه همه مردم و اصلا موضوع ملی است .
همه حرف من همین است و می خواهم به دوستان و گروههای کنشگر یادآورشوم که: همانطورکه می دانیم سیل فاجعه دلخراشی در آعاز سال نو در کشور ما به باور آورد که همه مردم را دلنگران و شیرینی سال نو را بر کام همه تلخ کرد. هم اکنون خوزستان و شهر اهواز در خطر سیلاب قرار داردو آژیرخطر سرریز کردن سد دز ، به صدا درآمده است. در چنین مواقعی دوکار یا وظیفه مجزا از هم وجود دارد یکی وظیفه حکومت است که بایدهمه امکانات خود را بسیج کند و از همه نیروهای نظامی و مالی انسانی با مدیریت منطقی استفاده کند تا خسارت سیل را به حداقل برساند .
بگذریم از اینکه خسارت حاصل از سیل خود حاصل ناکارامدی و سوء مدیرت حاکمانی است که هیچ برنامه پیشگیرانه برای زمان پس از وقوع سیل نداشته اند و اساسا برای چنین مواقعی راهکار علمی با پشتوانه مالی و انسانی در قالب نهاد و یا ارگانی کار آمد در نظر نگرفته اند.آنها مبالغ قابل توجهی به حوزه علمیه در همین خصوص اختصاص می دهند که برای جلوگیری از بلایای طبیعی، مثل سیل و زلزله آنان که مثل بقیه مردم نیستند با توسل به نیروی ماوراالطبیعه از طریق دعا و نیایش مانع از آمدن سیل و زلزله شوند.واقعا مضحک و تأسف بار است که متولیان امور، زندگی مردم را بدین طریق به بازی می گیرند و با جمود فکری از راهکارهای علمی سر بازمی زنند که ما همواره شاهد خسارتهای انسانی و
اقتصادی از این بابت بوده ایم؛ اما مسئله دوم نقش و حضور مردم، به طور مستقیم و غیر مستقیم در چنین وضعیتی است . در این باره عموم مردم به خصوص آنانکه با شهرهای سیل زده فاصله دارند دستشان از کمک مستقیم کوتاه است و تنها کنند به کمک هایی که در توانشان است بسنده می کنند؛ و حال آنکه درصد کمی از مردم که از جنس خواص هستند، یعنی همان سرمایه داران و مال اندوزان و سوداگران بی درد ، ککشان هم نمی گزد و با خیال راحت در کاخهای چند میلیارد یشان به عیش و نوش و خوش گذرانی مشغول اند . این کاخها را نه زلزله و نه سیل، و نه حتی سونامی می تواند تخریب، یا آسیبی به آنها وارد کند . به همین دلیل، این طبقه مرفه با زندگی رؤیایی در کنار رانتخواران و دزدان بیت المال و مافیای مالی و….نه دغدغه مردم را دارند و نه دلنگران وارد شدن خدشه ای به زندگی اشرافی خویش اند. به همین دلیل، آنان تافته جدا بافته ای از مردم هستند که شرایطی خود ویژه دارند. .
زندگی آنان با سیاستهای سرمایه داری نولیبرالی ، مافیایی ، رانتی و واسطه گری شکل گرفته که فقط یک سونامی اجتماعی و سیاسی عظیم متلاشیش خواهد کرد؛ سونامی ای که ازجنوبی ترین مناطق شروع می شود و شمالی ترین شمال را یکسره با خود خواهد برد . در اینجاست که شمال با جنوب تلاقی می کند و جغرافیای شهرها از نو شکل می گیرد؛ اما نکته ای که می خواهم بگویم و درپایان گفتار به آن برسم این است که ما باید در دنیای مجازی به موضوعی بپردازیم که هم اکنون لرستان و خوزستان را دچار آسیب جدی کرده و احتمال ادامه خسارات انسانی و اقتصادی راپابرجا نگه داشته است.. اطلاع رسانی وهمیاری به طرق مختلف با مردم سیل زده امروز یکی از دغدغه مهم جامعه است . این شعر معروف سعدی بزرگ وصف حال کنونی جامعه ماست: چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار. دولت، پس از گذشت چند روز در مانووری تبلیغی
تعدادی از سرکوبگرانش را به میان مردم سیل زده وگل و لجن فرستاده است که با نفرت و شعارضد رژیم مردم روبه بو شده اند. مردم نشان دادندکه . هرانسانی که دل در گرو مردم دارد عضوی از پیکره واحد ایرانی است . قدر اراده اراده ملیشان در عرصه وفاق واتحاد ملی شکل می گیرد که مردم ما تجربه ای گرانبها در آن حاصل کرده اند.
عزت زیاد و شب بخیر .
رحمان -ا
1398 / 1 / 20