طبق آماری که وجود دارد اغلب فروشندگان کلیه از طبقات پایینِ شهری یا شهرستانی هستند. ودلیل عمده ای هم که خوشان برای فروش کلیه اعلام می کنند فقر، بیکاری و مشکلات اقتصادی است. بخشی از آنها ورشکست شده اند و برخی مشکل تامین نیاز خانواده را دارند که فکر می کنند با فروش کلیه مشکل شان حل میشود.
به طور کلی موضوع کلیه در ایران تبدیل به بحث پیچیده ای شده است، ایران چیزی حدود 8 میلیون بیمار کلیوی دارد، یعنی به ازای هر ده نفر یک نفر مبتلا به بیماریهای کلیوی هستند. طبیعتا ایران در پیوند کلیه میان کشورهای دنیا پیشرو است و سالانه بیش ازدو هزار پیوند کلیه درایران انجام می گیرد.
در دنیا اغلب پیوند کلیه از افراد مرگ مغزی، تصادفی یا به هر شکل غیر زنده صورت می گیرد، به همین دلیل بیمارانی هستند که 5 تا 15 سال در نوبت پیوند کلیه منتظر میمانند. این مشکلی که از لحاظ پزشکی در ایران وجود دارد، پیوند زنده است. یعنی استفاده از کلیهی فرد زنده برای پیوند زدن رواج زیادی دارد به خاطر همین در محافل پزشکی دنیا این نوع پیوند به مدل«پیوند ایرانی» معروف است. اما اینکه آیا تبلیغ فروش کلیه را می شود قانونی یا غیر قانونی تلقی کرد این است که در حال حاضر قانونی نداریم که موید این موضوع باشد که فروش کلیه یا تبلغ فروش آن غیر قانونی است.مگر اینکه دولت بخواهد از طریق مجلس قانونی تصویب و فروش کلیه را تحت ضوابط خاصی ببرد یا تبلیغ آن را در فضای مجازی یا غیر مجازی ممنوع کند؛ اما در حال حاضر خلاف قانون نیست یا حداقل قانونی دال بر این قضیه وجود ندارد. مسئله دیگر این است که دولتهای ما در ایران عادت دارند به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک کنند. ما عادت کردهایم هر مسئله یا معضلی که به وجود می آید را به جای اینکه بررسی کنیم و ببینیم که ریشه مشکلات چیست، چگونه باید با این مشکلات برخورد کرد و چه راه حلی وجود دارد، سریع صورت مسئله را پاک می کنیم و فکر می کنیم که معضل تمام شده است.
فروش کلیه در ایران علل مختلفی دارد؛ بخشی از آن جنبه ایثار دارد.خیلیها بخاطر بیماری اقوام و خانواده اینکار را در چارچوب عملی انسانی انجام می دهند. بخش دیگری از جامعه که در حال حاضر اکثریت جامعه است،بخشی است که برای تامین معاش اقدام به این کار می کنند. میزان تقاضای کلیه در ایران یک به چهار است. یعنی در مقابل یک تقاضا چهار فروشنده داریم. در بعضی از گروه های خونی مثل+ A و A میزان عرضه کننده بسیار زیاد است و در قیمت های پایین هم خرید و فروش می شود.این مسئله به مشکل اجتماعی و فقری که الان در جامعه گسترش پیدا کرده برمیگردد.
طبق آماری که وجود دارد اغلب فروشندگان کلیه از طبقات پایینِ شهری یا شهرستانی هستند. ودلیل عمده ای هم که خوشان برای فروش کلیه اعلام می کنند فقر، بیکاری و مشکلات اقتصادی است. بخشی از آنها ورشکست شده اند و برخی مشکل تامین نیاز خانواده را دارند که فکر می کنند با فروش کلیه مشکل شان حل میشود. در صورتی که طبیعتا بعد دریافت پول فروش کلیه مشکلات فرد حل نشده و سر جای خودش باقی است.
در سالهایی که ما با این پدیده روبرو بودهایم متاسفانه دولت، یا نهادهایی که باید روی این معضلات اجتماعی بررسی همه جانبه یا برنامه ریزی برای مواجهه با آن داشته باشند هیچ اقدام عاجل و اقدام مشخصی را انجام ندادند. حتی برای ترغیب، ما می بینیم که دولت برای کسانی که کلیه خود را عرضه می کنند نفری یک میلیون تومان به عنوان کمک پرداخت میکند در حالی است که هیچ کدام از این کمکها نمی تواند مشکلات ناشی از فقر، بیکاری و معضلات اقتصادی را حل کند. در حالی که دولت می توانست با یک برنامه ریزی دقیق و مشخص هم این قضیه را در چارچوبی ضابطهمند کند که جامعه بداند در چه مسیری حرکت کند و هم اینکه مشکلات ناشی از فروش کلیه مانند فقر و بیکاری را به جای مبادله پول که مشکلی را حل نمی کند، برطرف کند. مثلا فردی که کلیه خود را به دلیل بیکاری می فروشد به جای اینکه پول دریافت کند کار مستمر و مطمئنی را برای او برنامه ریزی یا مشکل کسی را که برای تهیه مسکن خانواده خود این کار را می کند، حل کنند. این موضوع یک مشکل اجتماعی است، نه یک مشکل بهداشتی که وزارت بهداشت بگوید تبلیغات فروش کلیه، کاری غیر قانونی است.گسترش این موضوع در سطح اجتماعی یک مشکل اخلاقی است و به عزت نفس و حیثیت اجتماعی جامعه آسیب می زند،اما اینکه ما بیاییم جلو آن را بگیریم و با این موضوع برخورد سلبی کنیم، مشکلی حل نمی شود. در فضای مجازی با قانون یا بدون قانون یا به طریقی با آن برخورد کنیم این مشکل خودش را در جای دیگری نشان میدهد؛ به فضای واقعی بر می گردد و غیر قابل کنترل می شود. تجربه هم نشان داده است که این نوع حرکت های سلبی نتیجه بخش نبوده و به شکل دیگری خودش را نشان می دهد مگر اینکه ما یک برنامه ریزی داشته باشیم. اما متاسفانه، نه تنها در این موضوع بلکه در خیلی از مشکلات اجتماعی دیگر جامعه، نگاه برنامه ریزی وجود ندارد. همواره نگاه برخوردی، مقابلهای و یا نادیده گرفتن مطرح است. لذا غیر قانونی کردن آگهی فروش کلیه را اگر بشود از لحاظ اخلاقی توجیه کرد اما از لحاظ عملی و نتیجه بخش بودن اثر مشخص و روشنی نخواهد داشت. طبیعتا وقتی ما جهت حل معضلات اجتماعی پیش نرویم و یک برنامه ریزی مدون ومشخص نداشته باشیم گسترش پیدا کرده و تبدیل به یک اپیدمی میشود و در کنارش مشکلات دیگری بوجود میآید. کسانی که کلیه خود را می فروشند در مدت زمان کوتاه نهایتا 4،5 ساله مشکل اقتصادی خود را حل میکنند اما بعد از آن دچار مشکلات دیگری میشوند. یکی از پیامدهای آن ممکن است گسترش بیماریهای ناشی از فروش کلیه باشد. همچنین ممکن است از این فضا خلاف کاران برای حرکتهای غیر اجتماعی و خلافکارانه سوءستفاده کنند که آثار و پیامدهای آن برای جامعه بسیار مخرب خواهد بود و به نظر میرسد دولت به جای اینگونه رفتارها باید این قضیه را در چارچوب قانونمندی حل کند.
منبع: آفتاب یزد