با شیوع تحریمها و آشفته شدن بازارها و قیمتها، برخی از دلالان بازار ناصرخسرو با دستگاهی کوچک شروع کردند به تغییر تاریخ درج شده روی بستههای دارویی.
به نظر میرسد «تجارت کاملا آزاد» در بهترین حالت ممکن در بازار دارویی ناصرخسروی تهران در جریان باشد. در اینجا پسوند «آزاد» دارای ایهام است که هم به تجارت آزاد اشاره دارد و نیز به فروش بدون ترس و آزادانه داروهای غیرقانونی نقبی میزند. اگر گذرتان به این منطقه از تهران افتاده باشد بیشک زمزمه دلالان شما را فرا می خواند تا در کمترین زمان ممکن هر دارویی را که نیازتان باشد، بیابید. درواقع آنها در کمترین زمان ممکن تلاش میکنند رهگذران را پرزنت کنند.
به جز داروهای ترک اعتیاد در حال حاضر داروهای سرطان، سقط جنین و قرص (و آمپول) دوپینگ (هرچند محدودتر از گذشته) نیز فروش بالایی دارند. از یک دلال قیمت داروی سقط جنین را میپرسم او میگوید خودش ندارد اما می تواند برایم پیدا کند. می گوید تضمینی تاریخ مصرف دارد. با کسی تماس می گیرد، قیمت این دارو 290هزار تومان است. به او میگویم دلالان دیگر قیمتی پایین تر گفتهاند، میگوید اگر خریدار باشم با من راه میآید.
7 آذر امسال بود که عضو هیات مدیره انجمن داروسازان ایران با اشاره به معضل تحریمها، نسبت به خرید دارو از بازار ناصرخسرو به مردم هشدار داد و گفت: سوداگران ناصرخسرو بیشرمی را به حدی رساندهاند که تاریخ مصرف داروها را به صورت کاملا آشکار تغییر میدهند و در مواجهه با اعتراض بیماران، توجیه میکنند که تاریخ مصرف داروها تا یک سال قابل تمدید است.
در همین رابطه یکی از کاسبان ناصرخسرو که سالهاست دلالان این بازار و کاروبارشان را میشناسد، به همدلی میگوید: با شیوع تحریمها و آشفته شدن بازارها و قیمتها، برخی از دلالان بازار ناصرخسرو با دستگاهی کوچک شروع کردند به تغییر تاریخ درج شده روی بستههای دارویی. من خودم به شخصه چنین مسالهای را از زبان دلالان، بارها و بارها و در پچپچههایشان شنیدهام. همین یک ماه پیش بود که یک دختر و پسر جوان به بهانه خرید وارد مغازه من شدند. از همان ابتدای ورودشان متوجه شدم که به شدت آشفته هستند. بعد از کمی وارسی و این دست و آن دست کردن، پسر جوان که فکر میکنم حدود 23 سال داشت تلاش کرد تا با جلب اعتماد، درباره خرید مطمئن قرص سقط جنین از یک دلال مطمئن، از من مشورت بگیرد. از بر و رویشان معلوم بود به یکباره در چنین وضعیت بدی گرفتار شدهاند. آنها میخواستند به یک نفر پناه ببرند. تلاش کردم منصرفشان کنم و از تغییر تاریخ دارو توسط دلالان با آنها حرف زدم. خلاصه گذشت و چند روز بعد پسرک بار دیگر به مغازه آمد، اینبار آشفتهتر و بدحالتر از پیش؛ رنگش مثل گچ سفید شده بود. گفت اسم دلال را نمیداند و ازمشخصات ظاهری فرد دلال گفت. اینکه آیا او را می شناسم یا نه؟ ولی چه کاری از دست من بر میآمد؟ هیچ.
بی تردید گفتوگو با دلالان درباره تغییر تاریخ مصرف دارو، ره به جایی نمیبرد. اگر از آنها بپرسی آیا داروهای تاریخ مصرف گذشته میفروشند یا نه، پاسخ به وضوح روشن است؛ انکار می کنند. با این همه سوالی را که میتوان از مسئولان پرسید این است که چرا باید شاهد هجوم گسترده مردم به بازار ناصرخسرو باشیم؟ چه شده که مردم برای درمان و نجات از درد نیز حاضر می شوند ریسک کنند و جانشان را به خطر اندازند؟ این پرسش تناقض آمیز را باید از وزارت بهداشت پرسید. شاید کسی بگوید که این وزارت خانه در مورد برخورد با قاچاق دارو و یا عرضه داروی تاریخ گذشته مسئولیت مستقیم ندارد اما واقعیت این است که وزارت بهداشت و درمان در حوزه تهیه و توزیع داروی سالم در جامعه مسئول است.
شبح دلالان کله گنده بر سر ناصرخسرو
سر خیابان باب همایون با یک فروشنده دارو باب گفت وگو را باز می کنم. جوانی حدودا چهل ساله است؛ از او قیمت چند دارو را میپرسم. اپیون 120 هزار تومان.(پیشتر یک دلال دیگر قیمت 90 هزار تومان را برای این دارو مشخص کرده بود.) متادون 20 بسته ای 35هزار تومان، ریتالین بسته ای 50هزارتومان.
این دلال دارو ادامه میدهد: همه ما را مقصر میدانند. وضعیت دارو بد میشود، همه با انگشت ما را نشان میدهند. خوب میشود باز ما مقصریم. واقعیت این است که در همه صنوف آدم خوب و بد وجود دارد. من کتمان نمیکنم که بسیاری از دلالان تاریخ داروها را عوض میکنند یا داروی فاسد به خورد مردم میدهند اما باید بدانید در همین بازار، هر روز آدم های خمار بسیاری آرام میشوند. باید حال و روز آن جوانی را که داروی سرطان مادرش را در داروخانه ها نمییابد و اینجا گیرش میآید ببینید. اگر راست میگویید بروید و آن کسانی را که اصلا دیده نمیشوند ولی بازار در دستشان است شناسایی کنید. من هم آنها را نمیشناسم. ما سالهاست کارمان این است. چگونه خرج زن و بچه خود را دربیاوریم. من صادقانه با شما حرف میزنم بله در این شرایط حجم داروهای تاریخ مصرف گذشته بیشتر شده است. خب در کار ما هم آدم حسابی هست و هم نخاله. همه جور آدمی پیدا می شود. کسی اینجا به زور چیزی به کسی نمیدهد مردم خودشان می آیند. من چهارتا بچه دارم. از کجا بیاورم خرج این بچهها را بدهم.
یک دلال میانسال دیگر میگوید: داروهای خارجی تا شش ماه پس از انقضاء تاریخشان هنوز فعال هستند ولی داروهای ایرانی یک روز از تاریخش بگذرد خطرساز میشود. این دلال میگوید من خودم بیمارم و اینها را از یک روانشناس پرسیدم. از او میپرسم آیا فروش دارو در بازار ناصرخسرو جان مردم را به خطر نمی اندازد که این گونه جواب میدهد: تا حدودی میتواند مضر باشد و تا حدودی هم مضر نیست. «یارو میرود هرویین مصرف میکند، شیشه میزند، بعد نمیتواند کلینیک هم ثبت نام کند چون مدارک ندارد. خب ناصر خسرو برای این معتاد یک امید است.
این دلال می گوید: چند روز پیش یک بنده خدایی با تاکسی دارو آورده بود با قیمت مناسب! من به برادر بزرگم زنگ زدم که از او مشورت بگیرم برای خرید این داروها. برادرم گفت تاریخ داروها را دیدی؟ گفتم نه. بعد تاریخ را نگاه کردم دیدم داروهای ایرانی است و تاریخش هم سه ماه گذشته بود.
از او میپرسم اگر فروشندهای تاریخ داروها را عوض کند آیا شما متوجه خواهید شد؛ میگوید بله که متوجه می شوم. من کارم این است. مثلا 10 بسته متادون می خواهم از شما بخرم. دیگر من این دارو را می شناسم. اول خود من آنها را تست می کنم تا تاثیرشان را بفهمم و اگر تقلبی باشد فورا می فهمم. به نظر من تبلیغات منفی علیه ناصرخسرو زیاد شده است. اینجا بسیاری از ما مشتریان چندین و چند ساله داریم. بیشتر دلالان دم بازار تقلبی فروشند. این دلال می گوید: آن دلالان بزرگ بازار اصلا توی ایران نیستند. اکثرا کلینیکهای شهرستان از ما خرید میکنند. من مشتری شهرستان دارم دو باکس سه باکس ترامادول از من خریدند. در اینجا این فروشنده می گوید من اچ آی وی مثبت دارم و مدرک آن را به من نشان می دهد. برای لحظه ای صدایش را نمی شنوم دوباره ازو می پرسم چه؟ و توضیح می دهد. می خواهم هر چه زودتر این گفت وگو تمام شود. اما برای لحظه ای تمرکزم را از دست می دهم اطرافم را مینگرم که دلالان شب نجوا کنان وردهایی را میخوانند. تصاویر کش می آیند و تمام تلاشم را می کنم تا خود را به خیابان فردوسی برسانم. به نظر می خواهم از مخمصه ای فرار کنم!