مردم به من میگویند آقای زیباکلام ما هنوز نمیدانیم باید به شما اعتماد کنیم یا خیر؟
روزنامه آرمان روز شنبه ۱۷ آبان متن مصاحبه ای را با صادق زیبا کلام منتشر کرد که قابل توجه است. سوالات مصاحبه کننده و همینطور پاسخ ها در این مصاحبه بدرستی نشانگر وضعیت فجیع و بی اعتبار شدن کسانی است که زیر عنوان اصلاح طلبی از حسن روحانی حمایت کرده اند. نکات کلیدی مشخصی در پاسخ های زیباکلام وجود دارند که طرز تفکر نظریه پردازانی مانند وی را آشکار می کنند.
در اینجا موضوع شخص زیباکلام نیست، بلکه مهم واکاوی شیوه برخورد این نوع نظریه پردازان است که با تکیه و سوء استفاده از موضوعاتی مانند آزادی و دموکراسی و حق رای، در سطحی گسترده و موثر در برنامه هدایت کردن افکار عمومی برای حمایت از حسن روحانی و کشاندن مردم به صندوق های رای نقش آفرینی کردند و خواهند کرد. پاسخ های صادق زیبا کلام در این مصاحبه معیار مناسبی است برای سنجیدن درجه اعتقاد و درک واقعی اینگونه تحلیلگران، یعنی این جنس از فعالان سیاسی نسبت به نقش و رای مردم در انتخابات.
زیباکلام در خلال این مصاحبه اقرار می کند حسن روحانی در کارزار انتخاباتی ۱۳۹۶ به شکلی هدفمندانه و دانسته به مردم دروغ گفته است که او به این وسیله مردم را بسوی صندوق های رای بکشاند:
- تنها چند هفته پس از پایان انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ با یک روحانی دیگر مواجه بودیم. روحانی که رفتارها، سخنرانیها و موضعگیریهایی که انجام میداد به ندرت یادآور روحانی اردیبهشت سال ۹۶ بود.
مهم اینکه کسانی مانند زیبا کلام ها و بخش عمده ای از جناح اصلاح طلبان در این کار شریک هستند و او مجبور می شود بگوید:
- امثال بنده و چهرههای برجسته دیگر اصلاحطلب بودیم که در دقیقه ۹۰ چنین افرادی را به پای صندوقها کشاندیم و شرایطی را به وجود آوردیم که آقای روحانی با ۲۴ میلیون رأی در انتخابات به پیروزی دست پیدا کنند.
صادق زیبا کلام دانسته و یا ندانسته این واقعیت را عنوان می کند که برای حسن روحانی رای مردم هیچ ارزشی نداشته است و مردم فقط در حکم ابزار لازم برای نیل به هدف هستند:
- پس از انتخابات ریاست جمهوری آقای روحانی در مقام قضاوت با خود فکر کرده که در ایام انتخابات با توجه به شرایط انتخابات مجبور بوده مواضعی را اتخاذ کند که خوشایند بدنه اجتماعی حامی ایشان شود و رأی ایشان از۲۰ میلیون عبور کند.
آیا این سخنان چیزی نیست به غیر از لفاظی با هدف عادی کردن ارزش های دوگانه و دروغ گویی از جانب حسن روحانی؟ اما آیا واقعا فقط روحانی دروغ می گفت؟
با توجه به پاسخ های صادق زیبا کلام، واقعا این سوال پیش می آید که آیا او و نخبه هایی نظیر وی در چند سال گذشته از سابقه، جایگاه و رابطه بین حسن روحانی با دیگر سران حکومت مطلع نبودند؟ آیا واقعا زیبا کلام ها و تحلیل گرانی مانند جلایی پور و کسانی مانند جمشید برزگر در بی بی سی فارسی و یا مسعود بهنود و مهاجرانی و امثال آنها واقعا شناختی از حسن روحانی نداشتند و یا آنها هم جو زده شده بودند؟
برای بی خبر ترین اشخاص از مسائل سیاسی کشور هم دیگر معلوم شده است که هدف روحانی و نزدیکان او در کارزار انتخابات ۹۶، کنترل افکار عمومی در هماهنگی با کانون های اصلی قدرت و مخصوصا با دستگاه رهبری در راستای ایجاد ثبات و استمرار حاکمیت بوده است. حالا که بکلی شیرازه نظریات و تبلیغات توهم آمیز در مورد همراه بودن حسن روحانی با مردم از هم پاشیده شده است دیگر صادق زیباکلام چاره ای ندارد به غیر از اینکه واقعیتی عریان و بدیهی را بدین صورت بیان کند:
- برای آقای روحانی حمایت جامعه روحانیت مبارز،جامعه مدرسین قم، حوزه علمیه قم، خبرگان رهبری و برخی نهادها دارای اهمیت است.آقای روحانی به دنبال رضایتنامه اصولگرایان و به خصوص تشکلهای کلیدی این جریان است.
- در چنین شرایطی حمایت یا عدم حمایت روشنفکران، نویسندگان و روزنامهنگاران برای آقای روحانی دارای اهمیت نیست.
روشن است که حسن روحانی در هماهنگی با دستگاه رهبری و سران حکومت با موفقیت توانستند با بهره وری کامل از اصلاح طلبان و به وسیله اجرای انتخابات مهندسی شده اعتراض های مردم را برای مدتی موقتا تحت کنترل قرار دهند. وضعیت طیف عمده ای از شخصیت ها و نظریه پردازان که در زیر نام اصلاح طلبی، عملا چک سفید امضا شده ای را به حسن روحانی دادند بسیار وخیم است. حتی زیباکلام هم دیگر نمی تواند نسبت به واقعیتی که تا بحال او و همفکرانش آنرا کاملا انکار می کردند بی اعتنا باشد ودر این مصاحبه می گوید:
- اصلاحطلبان دیروز برای آقای روحانی هزینه دادند و امروز هم در حال هزینه دادن برای ایشان هستند. بدون شک در هر شرایطی هزینه ناکامیهای حسن روحانی را اصلاحطلبان پرداخت خواهند کرد.
- اصلاحطلبان در ماههای گذشته مصیبتهای زیادی را تحمل کردهاند. صورتحساب و هزینه عملکرد ناموفق دولت آقای روحانی را اصلاحطلبان پرداخت خواهند کرد. آقای روحانی سرمایه اجتماعی نداشت که نگران از دست رفتن آنها باشد.
- در نتیجه آقای روحانی چه در گذشته، چه امروز و چه در آینده هیچ هزینهای پرداخت نخواهد کرد.
حالا آش آنقدر شور شده است که حتی صادق زیبا کلام هم فهمیده تا چه حد نسخه های آنها در مورد رای دادن به روحانی بی اعتبار شده اند و او با سرشکستگی اذعان می کند:
- مردم به من میگویند آقای زیباکلام ما هنوز نمیدانیم باید به شما اعتماد کنیم یا خیر؟مردم میگویند آقای زیباکلام ما از اینکه به حرف شما گوش دادیم و به حسن روحانی رأی دادیم احساس پشیمانی میکنیم و ما شما را در این زمینه مقصر میدانیم.
اما در انتها زیباکلام خود را تبرئه می کند و هنوز هم به تجویز نسخه ‘انتخاب بین بد و بدتر’ برای مردم و کشاندن آنها به سوی صندوق رای انتخابات مهندسی شده اعتقاد دارد و می گوید:
- اگر رقیب اصلی آقای روحانی در انتخابات یعنی آقای رئیسی به ریاست جمهوری میرسیدند این احتمال وجود داشت که شرایط کشور از وضعیت کنونی نیز بدتر باشد.
طنز تلخ روزگار این است که با توجه به وضعیت بحرانی کشور و دروغ گویی های حسن روحانی، امروز کسی مانند ابراهیمی رییسی با طعنه زدن به رقیب میگوید: “خدا رحم کرد من رییس جمهور نشدم”. این است تبلور نهایی تشویق کردن مردم به ‘انتخاب بین بد و بدتر’ که همیشه سرانجام به بدترین وضع منجر می شود.
زیباکلام و همفکران او به منظور مهار کردن سطح مطالبات سیاسی نیروهای اجتماعی همواره ‘انتخاب بین بد و بدتر’ را پیش خواهند کشید، زیرا که آنها دارای موقعیت و رانت های مشخصی درون بخشی از نظام موجود اند و مخالفت مردم با هسته اصلی حاکمیت را برای استمرار نظم موجود و موقعیتشان پر خطر می دانند. بی جهت نیست که در میان کوهی از مقالات و سخنرانی ها آنها هیچگاه درباره مشکل بنیادی که مسیر ایجاد دگرگونی ها را مسدود کرده است چیزی نمی گویند. برخورد بسیار منفی و یا سطحی آنها با روند ژرفش و گسترده شدن حرکت های گونه گون مردم نشان می دهد که تا چه حد آنها با فرایندهایی که تحولات کلیدی کنونی جامعه را رقم می زنند بیگانه و مخالف اند. از اینرو است در این مصاحبه گسیختگی و نوميدي بسیار بارزی در سخنان زیبا کلام را می توان دید.
همچنین دیگر نظریه پردازان اصلاح طلب طرفدار حسن روحانی که عملا به طرفداران استمرار حاکمیت ولایت فقیه تبدیل شده اند – یعنی کسانی مانند حجاریان، عبدی و جلایی پور و غیره نیز به این چنین بن بست و فروپاشی نظری رسیده اند.اما همواره به یاد باید داشت که این زیبا کلام ها در برهه انتخابات ۹۶ چه گفتند و اکنون چگونه نظریات و اعمال خود و حسن روحانی را توجیه می کنند و همینطور توجه باید داشت که اینها در آینده چه خواهند گفت.
البته قابل توجه است که در این مصاحبه صادق زیبا کلام بمانند نویسندگان داستان های سریال های تلویزیونی برای اینکه در آینده دست وی برای توجیه گری هایی کاملا متفاوت در مورد تحولات و در حمایت از حسن روحانی باز باشد، فرضیه ای جدید را مطرح می کند و آن اینکه، شاید در این دروغ گویی ها به مردم و پشت پا زدن های حسن روحانی به اصلاح طلبان – حکمتی می تواند وجود داشته باشد. برای فرار رو به جلو زیباکلام موضوع اعجاب انگیزی را عنوان می کند و باز هم همه چیز را به آینده حواله می دهد: “تحقق اهداف بلند مدت آقای روحانی”!
در سرتاسر این مصاحبه آشفتگی نظری صادق زیبا کلام در پاسخ به چرایی عملکرد های حسن روحانی بسیار مشهود است. اما شاید مهم ترین و جالب ترین سخن زیباکلام آنجاست که وی گوشزد می کند :” البته سخنان بنده حدس و گمان و در حد گمانه زنی است”!
به عبارتی دیگر فعلا سخنان صادق زیبا کلام را به عنوان نظریه ای منسجم و دقیق در مورد آینده حسن روحانی بحساب نیاوریم، چون این داستان و توهم زایی ها ادامه دارد!
نیما پاکزاد