سازمان جهانی یونسکو برخورداری از فضاهای آموزشی ایمن و استاندارد را یکی از اولین و بدیهیترین حقوق دانشآموزان در کشورهای مختلف میداند اما انگار هنوز که هنوز است، محرومیتزدایی از فضاهای آموزشی کشور در دستور کار مسئولان قرار نگرفته.
نامش «باسم دنیا ویسی» است. دانش آموز پایه اول مدرسه روستای “گرماش” سنندج؛ تازه چند روزی ست که با هزار ذوق و شوق به مدرسه رفته؛ چهرهاش نشان میدهد که چقدر شاداب و پرانرژیست؛ خطوط چهرهی روشناش نشان از زندگی دارد؛ لبخندش دلگشاست، به خصوص در لباس محلی کُردی با رنگهای زنده و امیدوار.
نامش «باسم دنیا ویسی» بود. دانش آموز پایه اول مدرسه روستای گرماش سنندج که صبح دیروز، دیوار فرسودهی حیاط مدرسه، روی تن نازک و نحیفش آوار شد و دخترک هفت ساله دقایقی بعد، بر اثر شدتِ جراحات وارده جان باخت.
امروز پیکر نحیف و بیجانِ «باسمدنیا» را به خاک میسپارند؛ پدر و مادر روستایی و کشاورزش با این لبخند زیبا برای همیشه وداع میکنند؛ وداعی تلخ که هرگز از یادشان نخواهد رفت.این حادثه تلخ و دلخراش، همزمان با ۱۶ مهرماه روز جهانی کودک اتفاق افتاد. همان روزی که مسئولان آموزشی کشور، جشنهای رنگارنگ میگیرند و خودشان را «متعهد» به رعایت اصول و استانداردهای آموزشی نشان میدهند؛ همان روزی که وزیر آموزش و پرورش در جشن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شرکت کرد؛ از شادابی و نشاط کودکان گفت و با آنها عکسهای یادگاری گرفت. وزیر آموزش و پرورش، چند ماه پیش نیز کفِ کلاس بیمیز و نیمکتِ مدرسه روستایی محروم در سیستان و بلوچستان نشست، با دانش آموزانش سلفی گرفت و توئیت کرد که “شرمنده است”؛ شرمنده است که هنوز چنین فضاهای آموزشی ناایمن و غیراستانداردی در ایران وجود دارد؛ شرمنده است که بهسازی و ایمنسازی مدارس هنوز به نتیجه نرسیدهاست.
برخورداری از آموزش کیفی و رایگان و رفع تبعیضهای آموزشی همواره یکی از اصلیترین مطالبات صنفی معلمان کشور و دغدغهمندان حوزهی آموزش بودهاست. یکی از اصلیترین مولفههای آموزش کیفی نیز «مدارس استاندارد و ایمن» است. سازمان جهانی یونسکو برخورداری از فضاهای آموزشی ایمن و استاندارد را یکی از اولین و بدیهیترین حقوق دانشآموزان در کشورهای مختلف میداند اما انگار هنوز که هنوز است، محرومیتزدایی از فضاهای آموزشی کشور در دستور کار مسئولان قرار نگرفته؛ فرقی نمیکند سیستان و بلوچستان باشد یا کردستان؛ هرجا که محرومیت و فقر هست، دیوارهای مدارس هم به سادگی فرو میریزند.
فداکاری معلم خاشی را هنوز هیچکس از یاد نبرده…. معلمی که هر روز کیلومترها دورتر از خانه و عزیزانش به روستایی لب مرز میرفت آن هم به صورت حقالتدریس و برای ۴۵۰ هزار تومان؟! حقوقی که بنا به گفته خانوادهاش ۷ ماه پرداخت نشده بود. این معلم همراه با یکی دیگر از همکارانش به زیر آوار و خشت و گلهای دیوار مدرسه رفت تا سه دانشآموزش به زندگی خود ادامه دهند. «حمیدرضا کنگوزهی» به دلیل نبود امکانات درمانی قبل از رسیدن به درمانگاه در ماشین همکارش جان باخت…..کنگوزهی رفت ولی دو فرزندش ماندند بدون پدر و تنها.
همان زمان یعنی در فروردین ماه 1395، مرتضی رییسی؛ معاون وزیر آموزش و پرورش و رییس سازمان نوسازی و تجهیز مدارس در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، در واکنش به اینکه گفته میشود؛ دیوار فرسوده مدرسه در استان سیستان بلوچستان، موجب مرگ معلم شده است، اظهار داشت: «مدرسه فرسوده نبوده است و در سال 83 ساخته شده است؛ قدمت مدرسه کمتر از 13 سال است و خود ساختمان هیچ مشکلی نداشته است. اتفاقی که افتاده این بوده که یک اتاق خشت و گلی با فاصلهای از فضای آموزشی وجود داشته است و هنگام بارندگی آب جمع شده و موجب مرطوب شدن دیوار شده و با شدت گرفتن باد، دیوار فرو میریزد و در آن زمان دانش آموزان در آن محل بازی میکردند و به یک دفعه دیوار خراب میشود و معلم برای حفاظت از جان دانش آموزانش این فداکاری را میکند.»
اما این اظهارات نتوانسته از بروز حوادث مشابه جلوگیری کند؛ دوسال و چند ماه بعد همین حادثه تکرار میشود و اینبار در روستای گرماشِ کردستان. این بار قربانی یک دختر معصوم هفت ساله است.
محمدسعید کنعانی (مدیر آموزش و پرورش ناحیه 2 سنندج) روز دوشنبه 16( مهر 97) ریزش بخشی از دیوار حیاط مدرسه روستایی به علت فرسوده بودن بنا را تایید میکند و میگوید: یکی از دانشآموزان پایه اول دبستان به نام دنیا ویسی مصدوم و توسط مدیرآموزگار و پدرش به بیمارستان بعثت سنندج برده شد، اما متاسفانه براثر جراحات وارده این کودک فوت کرد.
تکرار این حوادث، فعالان صنفی معلمان را نگران کرده است. اسکندر لطفی (فعال صنفی معلمان کردستان) با ابراز تاسف شدید از بروز این حادثه میگوید: تا زمانی که محرومیتزدایی از فضاهای آموزشی را با جدیت از فرادستان و مسئولان نخواهیم و مطالبه نکنیم، هر سال باید شاهد تکرار چنین ماجراهای دلخراشی باشیم. به خصوص در استانهای محروم، خطر ریزش دیوار مدارس و مرگ معلمان و دانشآموزان بر اثر این دست حوادث، بسیار جدیست.
این عضو کانون صنفی معلمان مریوان تاکید میکند: شرایط دردناکی مانند مرگ این دختر روستایی ایجاب میکند که ما فعالان صنفی معلمان همصدا و متحد از مسئولان و برنامهریزان بودجهای کشور درخواست کنیم که نوسازی مدارس و تخصیص بودجه برای آن را در اولویت قرار دهند.
او به شرایط مدارس استانهای کردستان میپردازد: حتى دریک بررسى اجمالى مىتوان متوجه وضعیت فیزیکى نگرانکننده ساختمانهاى مدارس در استانِ کردستان شد. انبوه فضای آموزشی غیراستاندارد، تخریبی و فرسوده و وجود مدارس خشتی و گلی و کانکسى و مشکل دیگری به نامِ تعدد مدارس دوشیفته، ازجمله مواردى است که بحرانى بودن وضعیت فضاهاى آموزشى را فریاد مىزند.
وی ادامه میدهد: در غالب مدارس شهرى و روستایى، خبری از تجهیز کلاسهای درسی به سیستم هوشمند آموزشی نیست و میزان ساخت و سازهاى جدید نیز هرگز امیدوارکننده نیست.
لطفی نیز این آمار را برای استان محل تدریس خود یعنی کردستان تایید میکند و میگوید: بالغ بر 30 درصد از فضاهای آموزشی کردستان، فاقد آیتمهاى استاندارد و ایمنی لازم هستند و هر لحظه امکان فرو ریختن ساختمان مدرسه وجود دارد در هر شهرستانى به دفعات شاهد نامهنگاریهاى مدیران مدارس و مدیران شهرستانى هستیم که نگرانى خود را خصوصا بابت احتمال فررویختن دیوارهاى حیاط مدارس ابلاغ کردهاند و هر بار این نامهها در انبوه مطالبات اولىتر گم مىشوند و جوابى درخور نمىیابند. از سویى دیگر مسولان ارشد آموزش و پرورش در استان با این معضل جدى مواجه هستند که چنانچه فعالیت مدارس غیراستاندارد را متوقف کنند، با بحران فضاى آموزشى مواجه خواهند شد، بحرانى که با وجود استفاده از مدارس استیجارى و کانکسى همچنان به قوت خود باقى است
لطفی میافزاید: معضل بحران کمبود فضاهاى آموزشى استاندارد استان کردستان نیازمند عزم ملى مسولان است و با اعتبارات رایج به هیچ عنوان امیدى به بهبود شرایط نمىرود؛ باید قبول کنیم اعتبارهاى قطره چکانى سازمان نوسازى مدارس به گونهاى است که زمان طولانى ساخت و تحویل هر ساختمان نوساز همزمان مىشود با فرسودهتر شدن بافت مدارس قدیمى؛ بنابراین عملا نسبت ساخت ساختمانهاى جدید و فرسودگى مدارس قدیمى با هم برابرى نمىکند.
لبخند «دنیا ویسی» از پشت تصویر با فضای روستایی روشن، امتداد مییابد؛ او را میبینیم که مدرسه میرود؛ بزرگ میشود، تحصیل میکند و از امکانات برابر به مانند یک کودک مرفهِ پایتختنشین برخوردار است؛ او را میبینیم که همچنان میخندد؛ هر روز میخندد؛ اما اینها همه، رویاست؛ پدر و مادرش او را امروز به خاک میسپارند؛ او را که قربانی فرسودگی و کهنگی مدارس شد….