چهل سال قبل قرار بود احسان طبری و آریانپور بیایند و در دانشکده الهیات مارکسیسم را تدریس کنند و اکنون در چهلمین سالگرد انقلاب من از روضه خوانی و منبر امام حسین منع می شوم!
دلیل چیست؟ این که در سالهای قبل گفته ام گرچه حجاب ضروری دین و واجب شرعی است، اما حجاب اجباری در دین نیامده، و جالب این که به خوبی می دانند بعد از آن تذکر دیگر به قناعت شرعی در این باره چیزی نگفته و ننوشته ام.
خودشان مکالمات مرا شنود می کنند و از همه چیزم خبر دارند (پیام های شخصی من برای همسرم قبل از این که او ببیند دو تیک می خورد!) و به خوبی می دانند که فعالیت سیاسی نمی کنم، اهل هیچ حزب و جریانی نیستم و با مخالفان نظام رابطه ای ندارم. از همه چیزم خبر دارند و می دانند آنچه در خصوصی ترین جلسات می گویم با آنچه در فضای مجازی می نویسم یکی است!
در طول ماههای گذشته بارها افرادی از من پرسیده اند که آیا به خاطر حرفهایت تحت فشار قرار نمی گیری؟ و من سکوت را ترجیح داده ام. نگفته ام که چگونه سال گذشته نشریه مان بی صدا تعطیل شده، نگفته ام که ماههای اخیر در یک مؤسسه فرهنگی مشغول بوده ام و به شکل غیر مستقیم عذرم را خواسته اند، نگفته ام که دستور رسیده کتابخانه تخصصی امام حسین و عاشورا را تخلیه کنیم! سکوت را ترجیح دادهام تا بهانه دست کسی ندهم و حتى به همین اندازه باعث تضعیف نظام نباشم.
حالا کار به جایی رسیده که در آستانه ماه محرم جلوی سخنرانی دینی و منبر مذهبی ام را گرفته اند و هر چه فکر می کنم ادامه این سکوت و تحمل را روا نمی بینم.
صبح مسؤولان هیأت هایی که در دهه اول محرم قرار بود بروم تماس گرفتند و گفتند که تحت فشار هستند برای لغو سخنرانی های من! بعداز ظهر تهیه کننده برنامه تلویزیون زنگ زد و با ناراحتی گفت ضبط برنامه شما را لغو کرده اند! عصر هم مسؤول هیأتی که دهه دوم قول داده بودم تماس گرفت و عذرخواهی و اظهار ناراحتی!
در همه این سالها از جمهوری اسلامی دفاع کرده ام و در مقابل همه پرسشهای تلخ و نقدهای تند گفته ام که مشکل از رفتارهایی فردی است اما می بینم همین افراد، یکی یکی آن قدر حجم رفتارهای فردی شان زیاد شده که دیگر جایی برای دفاع باقی نمی گذارد!
چهل سال قبل قرار بود احسان طبری و آریانپور بیایند و در دانشکده الهیات مارکسیسم را تدریس کنند و اکنون در چهلمین سالگرد انقلاب من از روضه خوانی و منبر امام حسین منع می شوم!
دلیل چیست؟ این که در سالهای قبل گفته ام گرچه حجاب ضروری دین و واجب شرعی است، اما حجاب اجباری در دین نیامده، و جالب این که به خوبی می دانند بعد از آن تذکر دیگر به قناعت شرعی در این باره چیزی نگفته و ننوشته ام.
خودشان مکالمات مرا شنود می کنند و از همه چیزم خبر دارند (پیام های شخصی من برای همسرم قبل از این که او ببیند دو تیک می خورد!) و به خوبی می دانند که فعالیت سیاسی نمی کنم، اهل هیچ حزب و جریانی نیستم و با مخالفان نظام رابطه ای ندارم. از همه چیزم خبر دارند و می دانند آنچه در خصوصی ترین جلسات می گویم با آنچه در فضای مجازی می نویسم یکی است!
تا امروز به مزاح می گفتیم آزادی بیان هست اما آزادی پس از بیان…، امروز ظاهرا دوستان به همان آزادی بیان هم قائل نیستند!
نمی دانم آیا رهبر انقلاب که از ترویج کرسی های آزاداندیشی می گفتند به این وضعیت راضی هستند؟ و هنوز امیدوارانه فکر می کنم که ایشان از این جزئیات باخبر نیست و نمی داند کسی مثل من باید بی سر و صدا درد بکشد و دم برنیاورد، برای این که اهل چاپلوسی و دروغ و ریاکاری نیست! آیا همین آدم اگر دزدی و اختلاس می کرد طوری نبود؟ یا اگر مشغول خرید و فروش سکه، صادرات نفت یا واردات خودرو بود اشکالی نداشت؟
همچنان با سخت جانی و امیدواری ایستاده ایم و همچنان با دلخوشی و پایمردی مقاومت می کنیم، اما نمی دانیم این امیدواری و دلخوشی تا کجا دوام خواهد آورد؟
امیدوارم خداوند در این آزمونهای سخت تر به لطف خویش و با مدد سالار شهیدان دستگیری کند و با دعای شهدای سرافراز از لغزش و جدایی مصون و محفوظمان بدارد.
محمدرضا زائری