بنابراین و تقریباً از همین دوران تاریخی ست که حجاب، از سوی مرد و نظام مردمحور برای زن مقرر می شود. به این دلیل ما حجاب را نه تنها در پساتاریخ و در ادیان توحیدی و دیگر ادیان آریایی و غیره، بلکه اساساً در جامعه جهانی داشته و داریم.
ماهنامه خط صلح – «یک سوم از زنان ایرانی حجاب اسلامی را رعایت می کنند و دو سوم آن ها، اصطلاحاً بد حجاب هستند». این نقل وبسایت تحلیلی خبری “عصر ایران” از گزارش اخیر مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی است. انتشار این گزارش اما بار دیگر مسئله حجاب اجباری و جمع بندی حاکمیتی از این مسئله را به بحثی مطرح در محافل نظری تبدیل کرد.
ماهنامه “خط صلح” نیز تلاش کرد تا با محوریت این گزارش با جامعه شناسان و فعالین و پژوهشگران حقوق زنان در ایران تماس گرفته و نظر و نگاه ایشان را در این خصوص جویا شود و سرانجام تلاش ما برای گفتگو با دکتر ناهید توسلی، جامعه شناس، نویسنده، پژوهشگر و کنشگر حقوق زنان که مدیر مسئولی مجله ادبی، فرهنگی، هنری نافه را نیز بر عهده دارد به ثمر نشست. ایشان البته با نگاهی تاریخی به مسئله حجاب، آن را واقعیتی خوانده و مصرانه تاکید کرده اند که «روشنفکر و شهروند منصف و بی طرفی که در جوامع دینی و اسلامی می زید، باید این واقعیت ها را در سطح جامعه اش بپذیرد به ویژه این که خودِ حاکمیت در پی تصحیح و ترمیم موارد مشکل زای آن هست».
این جامعه شناس هم چنین پرداختن مرکز پژوهش های مجلس به مسئله حجاب را این گونه فهم می کند که «به نظر من همین قدر که جمهوری اسلامی به مسئله حجاب پرداخته است، خود نشان از تمایل و پذیرفتن باور به اصلاح و روزآمد کردن تفسیر و تاویل این دستور دینی دارد».
مشروح گفتگو با دکتر ناهید توسلی را در ذیل می خوانید:
گزارش اخیر مرکز پژوهش های مجلس نشان می دهد که ارزش حجاب در ایران کم شده است. نظر شما در این خصوص چیست؟
بله آن گزارش را دیده ام. البته من در اولین “نشست تخصصی حجاب؛ آسیب شناسی سیاست های گذشته، نگاه به آینده” که در تاریخ تیرماه ۱۳۹۳ در “مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری” برگزار شد، دعوت داشتم و همراه با بیش از بیست نفر دیگر در آن نشست شرکت کردم. این گزارش ماحصل آن جلسه و چند جلسه بعدی ست که پس از آن برگزار شد.
با گزینه “ارزش حجاب در ایران کم شده است” که در این گزارش آمده، موافق نیستم. باید بگویم که – شاید – جمله و نتیجه گیری مزبور با شتاب و به این صورت نوشته شده است. آن چه “کم شدن ارزش حجاب در ایران”، که در گزارش به آن اشاره شده، آمده است، به نظر من “ارزش حجاب اجباری و دستوری”ست و نه اصل ارزش حجاب. زیرا افراد و خانواده هایی که به حجاب اسلامی از پیش از انقلاب ۵۷ باورمند بودند، هنوز هم به آن باورمندند و آن را به کار می گیرند. به عبارتی دیگر، (فرض کنید) اگر روزی قرار شود در همین حکومت، زنان حجاب اختیاری داشته باشند، شک نکنید که گروه بسیار زیادی از زنان ایران همان حجابی را برخواهند گزید که در جمهوری اسلامی ایران برای عده ای اجباری و دستوری شمرده می شده است. بنابراین، این نتیجه گیری که در گزارش مرکز پژوهش های مجلس آمده است، می تواند به طور ضمنی به همان نکته ای که من اشاره می کنم پرداخته باشد. به عبارتی دیگر هنوز هم در ایران هستند افراد، خانواده ها و گروه هایی که هیچ مشکلی با حجاب – چه اجباری و چه اختیاری – ندارند.
همین مسئله، به نظر شما ماحصل چه عواملی است؟
این که این مسئله، ماحصل چه عواملی ست، بدیهی ست که در نقطه نظر و نتیجه گیری تحلیل گران گزارش مزبور ذکر شده است که می توان به برخی از آن ها اشاره کرد، اما اگر نظر من را در مورد عواملی که منجر به این نتیجه گیری شده است بخواهید در عین این که با بسیاری از آن نظرات موافق هستم، اما با همه آن عوامل همدلی ندارم.
تفاوت حجاب عرفی و شرعی در چیست؟
پرسش بسیار مهم و جالبی ست. برای پاسخ به آن نخست باید مقوله “حجاب” معنا شود. من در بسیاری از سایت ها به جستجوی معنای علمی/ آکادمیک، (نه واژگانی و اتیمولوژیکی یا دینی و مذهبی، بلکه به دنبال معنای فرهنگی/ جامعه شناختی آن) می گشتم، اما آن چه یافتم بیش تر در حوزه دین و نیز مربوط به زنان بود. با توجه به پژوهش هایی که در حوزه حقوق زنان کرده بودم به این نتیجه رسیدم که بهتر است از پیشاتاریخ که هنوز این شقاق و یا بهتر بگویم این دوآلیسم همراه با ارزش گذاری های حاکمیت مردانه جهانی در میان ما شکل نگرفته بود، به پیدایش آن اشاره و سپس به دلیل کاربرد آن در جوامع پیشاتاریخ و پساتاریخ در طول زمان بپردازم.
لازم به یادآوری ست که مبدا آغاز تاریخ را اختراع/ کشف خط می دانند.
پیشاتاریخ دورانی ست که آدمی زادگان به طور مشترک با هم زندگی می کردند و نظام اجتماعات آن روزگار نظامی اشتراکی و خالی از ارزش گذاری بود؛ نظامی که در آن مردان به صید و شکار و زنان به فرزندزایی و نگهداری فرزند مشغول بودند. در روند این گونه زیستِ آدمی زادگان “زن/ مادر” به دلیل جستجو در زمین برای یافتن مواد خوراکی برای سیراندن شکم فرزند موفق به کشف کشاورزی می شود؛ کشفی که بسیاری از مردم شناسان و تاریخ نویسان از جمله هنری لوئیس مورگان و ویل دورانت به آن اشاره کرده اند. با ورود مرد به کار کشاورزی و برساخته شدن نظام مبتنی بر کشاورزی روش و نوع زیستِ آدمی زادگان دچار چرخشی دیگرگونه می شود. بی شک پی آمدهای نظام کشاورزی پس از ورود مرد به آن که منجر به آشنایی با سود و سرمایه و انباشت و برای داشتن بیشتر و حفظ و نگهداری آن در نهایت اقتدار مرد در عرصه عمومی را موجب می شود. این اقتدار به دست آمده مرد در غیبت حضور زن در عرصه عمومی -که آن هم به دلیل نگهداری و وظیفه طبیعی مادری و عشق به فرزند از سوی زن بوده است-، سرنوشت زن/ مادر را از حضور فیزیکی و سوژگی بسیار کنشگرانه در عرصه عمومی، به اُبژگی بسیار منفعلانه تغییر داد. به ویژه آن که نقش ابوّت یا پدری که پیش تر نامشخص بود نیز، مشخص شد و مرد برای حفظ و انتقال اموالش به فرزند ناگزیر از بلوکه کردن زن/همسر شد. در همین روند مرد اقتدارش فزونی یافت و زن نیز به همان دلیل مسئولیت مادری ناگزیر خانه نشین و از عرصه عمومی دور افتاد.
در این هنگامه های زمان است که علاوه بر بالفعل شدن بالقوه های حرص و آز و بیش تر داشتن و لذت بردن در جمع آوری مال و محصول از سوی مرد، که حالا دیگر نظام اجتماعات آن روز را تبدیل به نظامی مرد/ پدرسالارانه کرده بود، زنان نیز عملاً مایملک مردان شدند. نظام مرد/ پدرسالارانه که در روند این اقتدار مرد در طول تاریخ تثبیت شد، ناگزیر زن را هم مانند اموالش که باید حفظ می کرد، پوشانید تا مبادا اگر ناگزیر از ورود او به صحنه زندگی و عرصه عمومی شود، مطمئن باشد که مورد تعدی دیگر هم جنسان اش قرار نخواهد گرفت.
بنابراین و تقریباً از همین دوران تاریخی ست که حجاب، از سوی مرد و نظام مردمحور برای زن مقرر می شود. به این دلیل ما حجاب را نه تنها در پساتاریخ و در ادیان توحیدی و دیگر ادیان آریایی و غیره، بلکه اساساً در جامعه جهانی داشته و داریم. این گونه حجاب می تواند – به زعم من – حجاب عرفی تلقی گردد؛ حجابی که در اکثر نقاط جهان تا پیش از سده های ۱۷ – ۱۸ معمولاً وجود داشت. با کمی دقت و توجه به ادیان یهودیت و مسیحیت در می یابیم که آنان نیز از حجاب عرفی استفاده می کردند. اگر به عکس ها و مجسمه های حضرت مریم در همه کلیساهای جهان دقت کنیم می بینیم که موی سرش همیشه پوشیده بوده است و هیچ عکس یا مجسمه بدون حجاب از مادر حضرت عیسا در طول تاریخ نداشته ایم.
در ایران تا پیش از اسلام حجاب عرفی، عملاً وجود داشت، اما کارکردش تنها به اُبژه انگاری زنان محدود نمی شد. حجاب عرفی در دوره ساسانیان بیش تر برای زنان دربار و به اصطلاح امروز زنان الیت و درباری بود، به عبارتی دیگر برای تمایز زنان درباری و الیت با زنان کارگر و دیگر زنان معمولی.
در مورد حجاب شرعی به آیه های ۳۰ و ۳۱ سوره نور در قرآن اشاره می کنم که می گوید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ…» و سپس به زنان نیز توصیه می کند: «وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ…»، و این چه تعبیر عادلانه ای ست که نخست به مرد می گوید که باید از نگاه اُبژه گونه به زن چشمانش را فرو ببندد، و سپس به زنان. این نشان دهنده آن است که قرآن حجاب را آن گونه که ساسانیان به کار می بردند، مد نظر ندارد. به عبارتی دیگر می خواهد بگوید که حجاب و آن پرده ای که می بایست میان دو جنس ماده و نر باشد، در مورد هر دو جنس کارکرد دارد. می دانیم که فرهنگ عربستان و پوشش زنان در آن سرزمین، که بی شک فرهنگ اش اگر نه فروتر از فرهنگ ایران و ساسانیان، اما فراتر از آن نبوده است، فرهنگی متفاوت بود.
آقای امیرحسین ترکاشوند در بخش هایی از کتاب پژوهشگرانه اش، “حجاب شرعی در دوران پیامبر”، به شرایط تاریخی/ جغرافیایی عربستان و نحوه زیست فرهنگی آنان اشاره می کند و می گوید (نقل به مفهوم) که در عربستان نحوه لباس پوشیدن به گونه ای بوده که در هنگام نشستنِ زنان و مردان روی زمین، گاهی اوقات فرج آنان پیدا بوده است. بدیهی ست یقیناً به همین دلیل است که قرآن نخست اشاره به پوشاندن فروج – در هر دو، زن و مرد – می کند.
تفاوت این دو حجاب را من تنها در همین ویژگی ها می بینم و فکر می کنم این توصیه را می توان تغییر و به عبارتی تصحیح و تکامل حجاب عرفی به حجاب شرعی دانست. بنابراین حجاب شرعی، حجابی ست که شرع مقدس اسلام برای زنان مسلمان تعیین کرده است.
تاکید بر حجاب عرفی که در گزارش مذکور وجود دارد، به چه معناست؟
من در مورد تاکید بر حجاب عرفی نمی توانم نیت خوانی کنم، اما اگر به نقطه نظرهای متخصصین و کارشناسانی که نظرهایشان در گزارش مورد اشاره آمده است دقت کنیم، متوجه می شویم که تاکید آنان بر حجاب عرفی به دلیل بدفهمی و نادرست اجرا کردن و در نتیجه ناکارآمد بودن و نحوه نادرست طرح صیانت از حریم عفاف و حجاب شرعی بوده است. آنان بر این نظرند که روش اجرای مبارزه با بدحجابی -همان طور که پیش تر گفتم-، روشی درست و کارآمد نبوده است. کارشناسان مزبور به مواردی از این دست اشاره می کنند:
– زمینه فرهنگی اجتماعی
– کار فرهنگی و آموزشی
– عدم توافق و هم گرایی در خصوص حجاب در دستگاه ها و دولت و مجلس
– نیازمند(ی) پشتوانه اجتماعی و زمینه های فرهنگی اجتماعی
– سبب لجبازی مردم با نظام
– اگر هزینه بدحجابی خود را پرداخت کنی می توانی بدحجاب باشی
– و غیره
اجازه بدهید من به چند مورد از اظهار نظر کارشناسان حوزه حجاب که در مخالفت با گزارش طرح مزبور در پیوست۱ از بخش پیوست ها آمده است اشاره کنم:
حجت الاسلام و المسلمین علی جعفری (پیوست ها – پیوست ۱)
مخالف تشدید مجازات بدحجابی بدون توسل به سیستم هوشمند تربیتی و مشاوره ای هستم. در حال حاضر مانیازمند مدیریت بدحجابی در جامعه هستیم و این مستلزم توجه به بعد ایجابی و سلبی در کنار یکدیگر است. درمورد جریمه مالی نیز نیازمند پردازش اطلاعات متناسب با میزان و نوع بدحجابی هستیم که به نظر نمی رسدراهنمایی و رانندگی بتواند در این زمینه موفق باشد.
حجت الاسلام و المسلمین زیبایی نژاد: (پیوست ها – پیوست ۱)
در صورتی این طرح می توانست موفق اجرا شود که دولت و دستگاه های دولتی همگی همراه بودند و کار فرهنگیو آموزشی نیز درکنار آن وجود داشت. اما در حال حاضر به علت عدم هماهنگی اجزای مختلف مدیریتی،سیاستگذاری و نظارتی در کشور و هم چنین عدم توافق و هم گرایی در خصوص حجاب در دستگاه ها و دولت ومجلس موافق طرح نیستم.
حجت الاسلام و المسلمین اموری (پیوست ها – پیوست ۱)
این جنس قوانین اجتماعی نیازمند پشتوانه اجتماعی و زمینه های فرهنگی اجتماعی هستند. مسئله حجاب وعفاف جزو حساس ترین مسائل اجتماعی در حوزه زنان و خانواده می باشد که با واکنش های متفاوتی روبه رواست. این طرح فاقد زمینه فرهنگی اجتماعی است و مسلمًا سبب واکنش هایی خواهد شد و نه تنها حرکت رو بهجلو محسوب نمی شود، بلکه آسیب زا خواهد بود.
حجت الاسلام و المسلمین زائری (پیوست ها – پیوست ۱)
موافق مواد مرتبط با لزوم رعایت حجاب در ادارات هستم چرا که ادارات دولتی حق دارند در خصوص پوشش کارکنانخود اظهارنظر کنند. هرچند که معتقدم این مواد اجرایی نمی گردد چون اراده آن در ادارات وجود ندارد.
با وجود این مخالف ماده (۱) هستم به چند دلیل، اول آن که توان اجرای آن در کشور وجود ندارد، سبب می شودصرفا به صوررت ظاهری و تنها مقابل دیدگان اأموران راهنمایی و رانندگی به رعایت حجاب بپردازند، دوم آ نکه سببلجبازی مردم با نظام می شود، سوم نیز این طرح صراحتاً می گوید اگر هزینه بدحجابی خود را پرداخت کنی می توانی بدحجاب باشی.
لازم است اشاره کنم که در این گزارش کارشناسان غیر روحانی نیز نقطه نظرهایی مشابه دارند.
اما این که می پرسید این به چه معناست، باید بگویم، اگر نظرهای کارشناسان حوزه حجاب را جمع بندی کنیم به این نکته می رسیم که روش برخورد و مبارزه با حجاب به این شکلی که در چهل سال پس از انقلاب اسلامی صورت گرفته، مفید فایده نبوده است.
به زعم من فرهنگ سازی اجتماعی و دینی در چارچوب نگرش نواندیشانه تفسیر و تاویل روزآمد از فقه شیعی، که مرجع همه پژوهشگران حوزه دین است، یکی از مفیدترین و موثرترین روش ها می تواند باشد.
آیا می توان آن را تغییر نگرشی به مسئله حجاب توسط مسئولان در ایران قلمداد کرد؟
با ضرس قاطع می گویم که مسئولان در ایران، تغییر نگرشی به مسئله حجاب ندارند. حجاب در اسلام با توجه به فقه و فقها و مسئولان، باور و امری درونی شده است و از اصول اولیه اسلام محسوب می شود. شاید از همین روست که روحانیونی که نظرهایشان را در بالا آوردم، عمیقاً باورمند به حجاب شرعی که مصداق همان آیه های قرآن کریم و به زعم آنان لازم الاجراست، هستند.
فراموش نباید کرد که نه تنها در ایران بلکه در بیش تر کشورهایی که شهروندان مسلمان دارد، حجاب (با هر شکلش) برای بیش تر شهروندانشان امری طبیعی و عرفی ست و می بینیم که بسیاری از شهروندان این کشورها، حتی بدون هیچ اجباری به آن باورمندند و آن را درونی ایمان خود کرده اند. بنابراین به نظر من همین قدر که جمهوری اسلامی به مسئله حجاب پرداخته است، خود نشان از تمایل و پذیرفتن باور به اصلاح و روزآمد کردن تفسیر و تاویل این دستور دینی دارد. به ویژه این که تقریباً همه کارشناسان به بررسی دوباره روش های اجرایی این مسئله نیز تاکید کرده اند.
سیاست های سلبی که حکومت ایران برای حجاب در طی دهه های گذشته به کار گرفته (بارزترین نمونه آن گشت ارشاد)، به نظر چندان موفقیت آمیز نبوده و حتی نتایج عکسی را به بار آورده است. به نظر شما این سیاست ها تا چه زمان قرار است ادامه داشته باشد؟
بله درست می فرمایید که موفقیت آمیز نبوده و این طرح اساساً در تایید همین ناموفقیتی صورت گرفته است. البته قرار نیست این سیاست ها ادامه داشته باشد، زیرا اگر این طور بود دیگر نیازی به تهیه طرح مزبور وجود نمی داشت. بدیهی ست دلیل این پژوهشگری هم به همین خاطر بوده است و همان طور که گفتم و به نقل از نظر کارشناسان اشاره کردم، مسلماً پس از به نتیجه رسیدن بازنویسی و بازخوانی دوباره آن، این طرح می تواند کارآمدی پیدا کند.
به نظر شما دلیل انتشار این گزارش «در حال حاضر» که نتیجه یک پژوهش چند ساله است، چیست؟
بدون شک، همان گونه که کارشناسان روحانی و غیر روحانی مخالف با این طرح اشاره کرده اند، دلیل آن ناکارآمدی و نتیجه ندادن روش هایی ست که تاکنون در این مورد صورت گرفته است.
به عنوان سوال آخر بفرمایید که آیا شما امیدوار هستید که روزی در نظام جمهوری اسلامی حق حجاب اختیاری به رسمیت شناخته شود؟
متاسفانه من نه پیشگو هستم و نه می توانم در این مورد نیت خوانی کنم! تنها می توانم بگویم که این مسئله هم شاید اگر لازم باشد و زمانش برسد امکانش باشد. در عین این که به هیچ وجه باورمند به این نیستم که نظام جمهوری اسلامی تا زمانی که بر اساس قوانین و دستورات قرآن و اسلام حکومت می کند، اقدام به چنین انتخابی که با موازین قرآن و اسلام نمی خواند، بکند.
بدیهی ست نباید فراموش کرد که روشنفکر و شهروند منصف و بی طرفی که در جوامع دینی و اسلامی می زید، باید این واقعیت ها را در سطح جامعه اش بپذیرد به ویژه این که خودِ حاکمیت در پی تصحیح و ترمیم موارد مشکل زای آن هست.
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.